|
|
|
در خـــون خفتہ کہ نگذارد |
... |
در خـــون خفتہ کہ نگذارد #نخــــل_زیـــنبی خم گردد. . .
حاشا از حریـــم #زینب یک آجر فقط کم گردد. . .
#لبیڪ_یا_زیــنب_س❣ #شهید_مدافع_حرم_محمد_جاودانے #شهادت:شب عاشوا 1396
موضوعات: قرآن
[ 08:20:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
یا مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُدَ |
... |
قبل از خواب زمزمه کنیم …
یا مُلَیِّنَ الْحَدیدِ لِداوُدَ لَیِّن قَلبِی لِلبُکاءِ عَلَی مُصِیبَةِ الحسین
اى کسی که آهن را برای داوود نرم کرد قلب مراهم برای گریه بر مصیبت امام حسین نرم کن ..
«دعای دلی»
#زمزمه_شبانه #شبتون_حسینی? #محرم
موضوعات: قرآن
[ 08:20:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
قرآن یک آیه دارد که سخت آدم را درگیر خودش می کند |
... |
قرآن یک آیه دارد که سخت آدم را درگیر خودش می کند ؛ آیهای که ساعتها میشود با آن رویای شیرین ساخت و زندگی کرد؛ خدا به پیامبرش میگوید «من تو را برای خودم پرورش دادم» یعنی همین قدر شیرین و خواستنی که خدا به بندهاش بگوید” تـو مالِ مَنی! مالِ خودِ خودم”
مُحرم که میشود انگار همه آدمها با ظرفهای وجودشان انتخاب میشوند برای چشیدن عشق حسین(ع)؛ امام حسین هم نه به اندازه ظرف و گنجایش آدمها که خیلی بیشتر از آن عشقاش را میبخشد آنقدر که از این عشق لبریز و سرریز میشوی…
انتخابشان میکند برای پوشیدن لباس عزا و حسینی شدن و حسینی ماندن؛ یکی را میبَرد آن وسط هیات تا میاندار سینهزنها باشد، یکی قرار است تمام مدت در آشپزخانه خادم باشد، یکی دلش پَر میکشد برای عباسِ حسین؛ انتخابش میکند برای علمداری، برای سقایی عزاداران؛ آن یکی خوب گریه میکند میبردتش یک گوشه هیات تااشک بریزد برای خودش برای غماش برای کربلایش…
یکی از این آدمها من و توایم رفیق! که قرار است با ظرفِ دلمان با حالِ بیقرارمان با عشقِ مادرش زهرا(س) کاری کنیم که حسینیتر شویم در این بزم عشق و حسینیتر بمانیم.
این روزهای ماتم و آشوب هر چه در ظرفِ دلت ریخته میشود قدر بدان؛ قدر بدان که دستانت، قلم ات، هنرت، فکرت و هر آنچه که در وجودت است میتواند کاری کند برای وصل شدن خودت و عزادارانش به عشقِ دُردانه فاطمه…
اگر خوشامد گوی عزادارنش هستی، اگر چای میریزی برای مهمانانش، گریه میکنی برایش، طرح و نقش میزنی بر در و دیوارِ مجلسِ ماتماش؛ تو انتخاب شدهای اینگونه بیایی در این قرار عاشقی …
قدرِ ثانیه به ثانیهی شبها و روزهایت بدان؛ نفسهای عمیق بِکِش در این شبهای پر آشوب و پر اضطراب و ریههات را پُر کن از این عشق بی مصداق…
هر جا اقامه عزایش بجای میآوری این انتخاب و لیاقت را سنجاق کن به سینهات؛ شاید یکی از همین شبها یکجایی با خطی خوانا بنویسند “تو را برای برپا داشتن غمِ حسین پرورش دادیم تو مالِ عزای مایی مالِ خودِ خودمان”
1. وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی/ و من تو را براى خودم پرورش دادم»(طه/41)
موضوعات: احادیث, اجتماعی, محرم, پیامبر ص, اهل بیت س, قرآن
[سه شنبه 1396-07-11] [ 01:35:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ماجرای جالب تولد آقای قرائتی(حتما بخونید) |
... |
?ماجرای جالب تولد آقای قرائتی(حتما بخونید)?
?حجت الاسلام والمسلمین اقای محسن قرائتی نقل می کند :
?پدرمن دوبار ازدواج کرد ولی فرزندی از هیچ یک از همسرانش پیدا نکرد تا اینکه او به چهل وپنج سالگی رسید
?یک روز همسایه او یگ گونی نزد او آورد که داخلش چند عدد بچه گربه بوده؛ و به پدرم گفت ما بچه زیاد داریم وبچه گربه هم زیاد داریم لذا بچه گربه ها را برای شما اورده ام ?پدرم دلشکسته ودر گوشه اطاقی نشست وگریه کرد وبا صدای بلند گفت:
خدایا من را از اولاد محروم کردی که همسایه من به من تمسخر کند
از قضا همان سال به حج میرود واز همراهان می خواهد که بعد از دعای او امین بگویندو پدرم از خداطلب فرزندانی صالح می کند که اولین انها واعظ ومبلغ احکام دین باشد وهمشهریان او امین می گویند وقتی که از حج بر می گردد خداوند در حدود پنجاه سالگی به او فرزند می دهد که اولین انها بنده هستم وما یازده تا فرزند هستیم‼️
⚪️برداشت ها
1.بله، مکان در دعا کردن شرط است؛ کسی که اولین بار خانه کعبه را ببیند ودعا کند دعای او مستجاب است 2.دعا در حق دیگران زودتر به استجابت می رسد 3.دعا ان گاه به اجابت می رسد که همراه با ایمان اشد 4.دل شکسته خریدار دارد
بادل شکسته دعا کنیم?
موضوعات: خانواده
[دوشنبه 1396-07-10] [ 08:00:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
السلام علیک یا شیب الخضیب السلام علیک یا مرمل باالدماع |
... |
#دلنوشته_همسر_شهید?❤️
السلام علیک یا شیب الخضیب السلام علیک یا مرمل باالدماع
وای از عاشورا وای از التهاب و بی قراری عصر عاشورا… وای که هرگز از یاد نمیرود و عادی نمیشود عاشورای حسین (ع)… وای از این غم که با رفتنت تمام وقت عاشوراست در دلم…. دلم هر لحظه برای روی چون ماهت تنگ می شود و تنها نام حسین است که آرامم میکند… امسال محرم هم برای تو متفاوت بود هم برای من … برای تو که #امسال کنار اربابت و کنار علی اکبر حسین بودی و من که..
امسال فهمیدم روضه #رقیه را? فهمیدم روضه #رباب را ? فهمیدم روضه #علی_اکبر را? امان از دل #زینب …? چه کشیدی خانوم، شاید امسال محرم توانستم گوشه کوچکی از #مصیبت های خانم زینب را درک کنم… #خداروشکر که لایق بودم برای درک مصیبت اهل بیت …
دلتنگی و نبودنت روز به روز بیشتر میشود? خاطراتمان در شب های #محرم ، در هیئت، در روضه ارباب … و تو هم چنان دور ، دور ، دورتری… حداقل این محرم #بیا و نمان! من بے تو نمیتوانم غروب های تلخ را شیرین کنم این محرم بیا… بیا و مرهمی باش بر دل شکسته ام، روزهای سختی را گذرانده ام اما هیچ کدام به اندازه محرم ارباب قلبم را به درد نیاورد…? به دل به دست ، به جان ! مَحرَمم بودی.
و رفتنت ؛ به الم به مرثیه به زنجیر مُحَرّمم شد…
امید آمدنی هست ؛ به نذر به نذر به نذر.. قرارمان به برگشتنت بود… به دوباره دیدنت… اما نمیدانم کجا آرام گرفته ای… بی آن که بدانی من هنوز چشم به راهم برای آمدنت…?
در تمام لحظه ها یادت کردم، کنار اربابت یادی از ما چشم انتظاران کن ای سرباز زینب?
#شهید_محمد_اینانلو #سرباز_زینب #همسر_شهید #شهدای_مدافع_حرم #عاشورا #روزعاشورا #همسران_بهشتی
موضوعات: خانواده
[ 08:00:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود... |
... |
?چگونه میشود با یک قطره اشک روضه، همه گناهان بخشیده شود… . ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه) . ?سید بحرالعلوم (ره) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد. در بین راه راجع به این مساله، که گریه بر امام حسین (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فکر مى کرد. . ?همان وقت متوجه شد که شخص عربى که سوار بر اسب است به او رسید و سلام کرد. بعدپرسید: جناب سید درباره چه چیز به فکر فرورفته اى؟ و در چه اندیشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرمایید شاید من هم اهل باشم؟ . ?سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر مى کنم که چطور مى شود خداى تعالى این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سیدالشهداء(سلام الله علیه)مى دهد. . ?مثلا در هر قدمى که در راه زیارت برمى دارد، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده مى شود؟ . ?آن سوار عرب فرمود: تعجب نکن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشکل حل شود. سلطانى به همراه درباریان خود به شکار مى رفت. در شکارگاه از همراهیانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسیار گرسنه شد. . ?خیمه اى را دید و وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر پیرزنى را با پسرش دید، آنان در گوشه خیمه عنیزه اى (بز شیرده) داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگى خود را مى گرداندند. . ?وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذیرایى از مهمان، آن بز را سربریده و کباب کردند، زیرا چیز دیگرى براى پذیرایى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد، از ایشان جدا شد و به هر طورى که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را براى اطرافیان نقل کرد. . ?در نهایت از ایشان سؤال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازى پیرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى باید انجام بدهم؟ . یکى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید. . دیگرى که از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهید. . یکى دیگر گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید. . ?سلطان گفت: هر چه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هر چه را که داشتند به من دادند، من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود. . ?بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داد. . ?پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نمود، چون خدا که خدائیش را نمى تواند به سیدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر کارى که مى تواند انجام مى دهد.
یعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گریه کنندگان آن حضرت، درجاتى عنایت مى کند، در عین حال اینها را جزاى کامل براى فداکارى آن حضرت نمى داند. . چون شخص عرب این مطالب را فرمود از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
منبع: العبقرى الحسان، ج1، ص119.
موضوعات: خانواده
[ 07:59:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
در بین صفوفِ هیئتےها ،خالیست |
... |
در بین صفوفِ هیئتےها ،خالیست
جاییست میان روضہ هرشب خالیست
امسال میانِ سینہ زن هاے حسین
جاےِ مدافعانِ زینب♥️خالیستـ…
#شهید_محسن_حججے?
موضوعات: خانواده
[چهارشنبه 1396-07-05] [ 11:44:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
بیچاره دل زینب ... بیچاره تر ، رباب. |
... |
??
زیـارتِ عـاشـورا را ، که خوانده ایی ؟ میدانی این فراز به کجا اشاره دارد ؟
مُصیـبَةً مـا اَعْظَمَـها وَ اَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِى الْاِسْلامِ وَ فى جَمیعِ السَّمواتِ وَالْاَرْضِ…
الشام الشام الشام …
بیچاره دل زینب … بیچاره تر ، رباب…??
موضوعات: خانواده
[ 11:42:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
خادم امام زاده و هیئت بود |
... |
? خادم امام زاده و هیئت بود ولے همیشہ جلوی در مےایستاد معتقد بود دربانےو خاڪےبودن برای ائمـه لطف بیشترے دارد، میگفت هرچےڪوچڪتر باشی امام حسین بیشتر نگاهت مےڪند.
#شهیدامیرسیاوشی
موضوعات: خانواده
[ 11:23:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
مےخواستم برم کربلا |
... |
│برگےاز خاطراٺ?│
?مےخواستم برم کربلا?
?همسرم سه ماهه باردار بود. آن قدر اصــرار کرد☹️ که به بردنش راضی شدم. سختی سفـر و دوری راه مریضش? کرد.
وقتی رسیدیم ڪربلا ، اول رفتیم دکتر? معاینـــه که کرد گفت: احتمالا جنیـن مرده. اگر هم زنده باشه ، امیدی نیست?.
برگشتیم مسـافرخانه?.
خانم گفت: من این داروها ?رو نمی خورم . بریم حرم? . هر جوری که می تونی من رو برسون به ضریح آقا ?.
زیر بغل هایش را گرفتم و بردمش کنار ضریح. حال و هوایی پیدا کرده بود.
زیارت کردیم و برگشتیم صبح که برای نماز بیدارش کردم با خوش حالی بلند شد و گفت :چه خواب شیرینی بود?.
?خانمی که نقاب به صورتش داشت یه پسر بچـــه خوشگل??رو گذاشت تو بغلم.
دوباره رفتیم پیش همان دکتر?⚕.
بیست دقیقه ای⏰ معاینه کرد.
بعد با تعجب گفت : موضوع چیه? ؟ دیروز این بچه مرده بود ?، ولی امروز کاملا زنده و سالمه. کجا بردیش ?؟ کی معالجه ش کرده?؟
وقتی جریان را برایش تعریف کردیم ، ساکت شد و رفت توی فکر . بچه که به دنیا آمد، اسمش را گذاشتیم محمد ابراهیم ؛
محمـــد ابراهیــم همّـــت.
? راوی پدر شهید
موضوعات: خانواده
[ 11:21:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
حالاتمامدغدغهاماینشدهحسین |
... |
همه رفتندبخوابند منم و دربه دری
فکر اینکه چه زمان کرببلایم ببری?
#السلام_علیک_یااباعبدالله #اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج #حالاتمامدغدغهاماینشدهحسین #ایناربعینکرببلامیبریمرا
موضوعات: خانواده
[ 08:48:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
آداب خوردن و مصرف خوراکی ها |
... |
آداب خوردن و مصرف خوراکی ها
فایده باطنى کم خورى
امام صادق علیه السلام : نزدیک ترین حالت بنده به خداوند (عز و جل ) هنگامى است که شکم وى سبک باشد.
- در حدیثى که به امام صادق (ع) منسوب است - : کم خورى ، در میان هر طایفه اى ، ستوده است ؛ زیرا منفعت باطن و ظاهر، در آن است .
تشویق به پرهیز غذایى
امام صادق علیه السلام : خطاب به طبیب هندى : من برتر از آنچه تو همراه دارى ، به همراه دارم … . آنچه را پیامبر خدا فرموده است ، به کار مى گیرم و مى دانم که معده ، خانه همه دردها و پرهیز، یگانه درمان است . نیز بدن را بر آنچه بدان خو مى گیرد، عادت مى دهم .
درباره ى مدت پرهیز بیمار
- از جعفر بن اسماعیل ، از مردى ، در گفتگو با امام صادق علیه السلام : از ایشان پرسیدم : بیمار، چند روز پرهیز داده مى شود؟ فرمود : یک دِبْق. من نمى دانستم دِبق چیست . از همین روى ، در این باره از ایشان پرسیدم . فرمود: ده روز.
- به نقل از یعقوب بن زید، از یکى از معتمدین حدیث از امام صادق علیه السلام : پرهیز، یازده دین است و از آن پس پرهیزى نیست . مؤ لف طب الائمه گفته است : دین یک واژه رومى و به معناى یازده روز است . امام صادق علیه السلام : پرهیز، پس از هفت روز، براى بیمار، سودى ندارد.
نکوهش پرخورى
امام صادق علیه السلام : پُرخورى ، ناخوشایند است .
زیان هاى پرخورى
کاهش تندرستى
امام صادق علیه السلام : تباهى تن ، در فراوانى خوراک است ، تباهى کِشت در ارتکاب گناه ، و تباهى شناخت ، در واگذاردن صلوات بر برترین مردمان ( یعنى پیامبر خدا (ص) )
زیان هاى باطنى پرخورى
الف - کمى عبادت
- به نقل از حَفص به غیاث ، از امام صادق (ع) - : ابلیس براى یحیى بن زکریا چهره آشکار ساخت و ناگاه یحیى دید که از هر چیزى بر او آویزه هایى است و از او پرسید: اى ابلیس ! این آویزه ها چیست ؟ گفت : اینها، هوسهایى است که آدمیزاده را بدانها گرفتار ساخته ام . پرسید: آیا از این ها چیزى براى من هم هست ؟ گفت : شاید ( روزى ) سیر شده باشى و در نتیجه ، این سیرى ، تو را از نماز و یاد خدا، سنگین کرده باشد. یحیى گفت : با خداوند، عهد مى بندم که هرگز شکم خویش را از خوراک ، پُر نکنم . ابلیس هم گفت : با خداوند، عهد مى بندم که هرگز مسلمانى را اندرز ندهم !
امام صادق (ع) سپس فرمود: اى حَفص ! جعفر و خاندان جعفر را با خدا این عهد است که هیچ گاه شکم خویش را از خوراک ، پر نکنند و جعفر و خاندان جعفر را با خدا این عهد است که هرگز براى دنیا کار نکنند.
ب - دورى از خداوند
امام صادق علیه السلام : دورترین مردمان از خداوند، کسى است که شکمش پر باشد. امام صادق علیه السلام : خداوند ( عز و جل ) پرخورى را دشمن مى شمارد. امام صادق علیه السلام : شکم با خوردن ، سرکش مى شود. نزدیک ترین حالت بنده به خداوند (عز و جل ) هنگامى است که شکمش سبک باشد و دورترین حالت بنده از خداوند (عز و جل ) نیز آن هنگام است که شکمش پر باشد.
ج - گرسنگى در روز قیامت
امام صادق علیه السلام : پیامبر خدا، صداى آروغ مردى را شنید. فرمود: اى بنده خدا! آروغت را کوتاه کن ، زیرا کسانى که در روز قیامت ، بیشترین گرسنگى را مى کشند، آنانى هستند که در دنیا سیرترین مردم بوده اند.
سنگدلى ناشى از زیان هاى پرخورى
- در حدیثى که به امام صادق (ع) منسوب است - : بسیار خفتن ، از نوشیدن بسیار، و بسیار نوشیدن از سیرى فراوان ، زاده مى شود و این دو، انسان را نسبت به فرمانبرى از خدا سنگین مى کنند و دل را سخت تر از آن مى کنند که تفکر و خضوع داشته باشد.
- در حدیثى که به امام صادق (ع) منسوب است -: براى دل مؤ من ، هیچ چیزى زیانبارتر از پرخورى نیست و آن ، دو چیز را پدید مى آورد: سنگدلى و برانگیختگى شهوت .
موضوعات: خانواده
[ 08:48:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
اهمیت نماز شب |
... |
? اهمیت نماز شب
? عمّهام، زینب، با وجود همه مصیبت ها و رنج هایى که در مسیرمان به سوى شام به او روى آورد، حتّى یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت. #امام_سجاد (ع) ? بحارالانوار
موضوعات: خانواده
[ 08:47:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
راستی گوش شما کجاست؟ |
... |
گوش در پا
?فیلسوفی ستمدیده برای دادخواهی نزد پادشاهی رفت و هر چه التماس کرد، موثر نشد.
ناچار بر قدم های پادشاه افتاد و دادخواهی را تکرار نمود. شاه خشنود شد و حاجت او را برآورده ساخت.
جمعی به ملامت فیلسوف لب گشودند و او را سرزنش کردند که از مانند تو حکیم و شخصیت بزرگی، این چنین کاری سزاوار نبود.
او در جواب گفت: شما نمی دانید که گوش پادشاه ، در پایش بود؛ از این جهت، مرا چاره ای جز این نبود!
راستی گوش شما کجاست؟
کسی که میخواهد شما حرف او را بشنوید، چه باید بکند؟
موضوعات: خانواده
[ 08:45:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
علّامه مجلسی در دهه عاشورا |
... |
?علّامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی می کرد و خوش آمد می گفت. روز عاشورا می بینند ایشان نیامد. ? خود شاه عهده دار پذیرایی می شود و یکایک هیئات می آمدند تا هیئت حمّال ها وارد می شوند. شاه می بیند علّامه مجلسی با لباس سیاه بلند در میان آنها مشغول سینه زدن است. شاه فردا با جمعی به منزل علّامه مجلسی رفته و علّت را جویا می شود. علّامه می گوید: روز تاسوعا که مشغول خوش آمد گفتن بودم در هنگام ورود دسته حمّال ها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود که وقتی سینه می زد خیلی قیافه مضحکی پیدا می کرد. من بی اختیار تبسّمی کردم. شب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را در خواب دیدم. سلام کردم. حضرت عنایت نفرمود. فرمودند: چرا امروز به سینه زن حسین من تبسّم کردی؟ عرض کردم: آقا عمدی نبود. فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود. برای جبران کار امروزت فردا برو در دسته حمّال ها و سینه بزن. ✅ ما سمعت ممن رأیت ص 65-66
موضوعات: خانواده
[ 08:44:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|
با اجازه بابا! |
... |
با اجازه بابا!
عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟…» پدر نبود! یعنی که از اجازه بابا خبر نبود ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای رویای دخترانه او بیشتر نبود عکس پدر مقابل آیینه، شمعدان آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود او گفت: با اجازه بابا… بله… بله مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود! دختر شهیدباکری
موضوعات: خانواده
[دوشنبه 1396-07-03] [ 12:50:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
اینفوگرافی 8 سال دفاع مقدس |
... |
اینفوگرافی 8 سال دفاع مقدس به ظاهر این جنگ بین ایران و عراق رُخ داد اما همگان میدانند که جنگ تحمیلی تنها به همین دو کشور محدود نبود زیرا در یک طرف ماجرا ایران اسلامی و در طرف دیگر جمعی از کشورهای مختلف جهانی بودند.
موضوعات: خانواده
[ 12:49:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
آغاز همهپرسی جدایی کردستان عراق |
... |
آغاز همهپرسی جدایی کردستان عراق همهپرسی برای اعلام جدایی اقلیم کردستان عراق از این کشور امروز دوشنبه 3 مهر آغاز شد. اقلیم کردستان شبکه تلویزیونی الاتجاه لحظاتی پیش در خبر فوری گزارش داد: حکومت منطقه کردستان عراق از آغاز رای گیری همهپرسی جدایی از این کشور خبر داد. این همهپرسی در 443 مرکز رایگیری در کرکوک در میان تدابیر امنیتی ویژه و همراه با تعطیلی رسمی همه ادارههای دولتی، آغاز شد. در همین حال، وزارت امور خارجه ترکیه اعلام کرد همهپرسی جدایی اقلیم کردستان عراق را به رسمیت نمیشناسد و آن را بیارزش و فاقد اعتبار میداند. این وزارتخانه اعلام کرد چنانچه همهپرسی جدایی منطقه کردستان عراق اقداماتی را به دنبال داشته باشد که امنیت ترکیه را هدف قرار دهد همه تدابیر لازم را اتخاذ خواهد کرد. وزارت امور خارجه ترکیه همچنین از اتباع این کشور خواست در سریعترین زمان ممکن از منطقه کردستان عراق خارج شوند. مردم شهر سلیمانیه در منطقه کردستان عراق از ترس پیامدهای بسته شدن مرزهای این منطقه در پی برگزاری همهپرسی، به فروشگاهها هجوم آوردند. مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق، لحظاتی پیش در این رایگیری شرکت کرد.
موضوعات: خانواده
[ 12:32:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فایده ی عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست؟ |
... |
فایده ی عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست؟
عزاداری حزنی درونی است که در قالبهای مختلف بروز می یابد. عزاداری به خودی خود ارزشی ندارد، بلکه بسته به موردی که شخص برای آن عزادار است ارزش می یابد. انسان در مصیبت هایی که به او می رسد محزون شده و ممکن است عزاداری کند، امّا بسته به بزرگی شخص از دست رفته و نوع مظلومیّت او، مصیبت بزرگ می شود. از این رو، هیچ مصیبتی به عظمت و سنگینی شهادت امام حسین(علیه السلام) نخواهد رسید و عزاداری بر این مصیبت، بر هر عزاداری دیگری اولویّت دارد، تا جایی که تا ابد، دل هر مؤمنی را به آتش می کشد.
رابطه عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ایمان
پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً؛ برای شهادت حسین(علیه السلام) حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. (جامع احادیث شیعه، ج12، ص556) هر چه از فلسفه و فواید عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) است را باید در مانند روایت فوق جستجو کرد. یعنی، شهادت امام حسین(علیه السلام) ارتباط مستقیمی با روح ایمان و حق گرایی دارد.
استمرار گریه و عزاداری بر حضرت حمزه(علیه السلام) در تمام مصیبت های بعد از آن است، چرا که طبری اینگونه می آورد: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلَّم) از کنار خانه هایی از أنصار(بنی عبد الأشهل وبنی ظفر) عبور می کردند که صدای بکاء و نوحه بر کشته های خودشان را شنیدند. چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پر از اشک شد و فرمود: عمویم حمزه گریه کن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسید بن حضیر به خانه های بنی عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر کردند تا غم و اندوه خود را در سینه ها حبس کنند و ابتدا برای عموی رسول خدا(صلی الله علیه و سلّم) عزاداری کنند. (تاریخ طبری، ج2، ص210) اضافه بر همه اینها، گریه هایی است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تولّد امام حسین(علیه اسلام) و بسیاری از اوقات دیگر بر مصیبت دلبندشان امام حسین(علیه السلام) انجام داده اند.
شهادت ایشان، مصیبت عظمایی برای حق گرایی بود؛ چراکه فرزند پیغمبر را امّت همان پیغمبر در حالی که او را می شناختند و سخنش حق بود در غربتی عجیب به شهادت رسانده و خانواده او را به اسارت گرفتند. این قضیّه، بزرگترین مصداق ظلم است که بر روح حق طلبان فشار آورده و دلهایشان را به درد می آورد. و این، دلیل حزن درونی است. حزنی که ابراز آن در قالب عزاداری، کاری شایسته، بلکه به جهت زنده نگاه داشتن راه نورانی آن حضرت، بایسته و ضروری است. آب حیات
بزرگترین فایده عزاداری، زنده نگه داشتن راه و هدف نورانی امام حسین(علیه السلام) که همان احیای اسلام ناب محمّدی است می باشد. چنانکه گفته شد، مؤمنان از این نظر، آمادگی و رغبتی شعله ور دارند و شاید به همین دلیل است که پیامبر اعظم(صلوات الله علیه و آله) در روایت دیگری نسبت به امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: حسینٌ منّی و أنا من حسین؛ حسین از من است و من از حسینم. (بحارالانوار،ج43، ص261) گویا قیام و انقلاب منتهی به شهادت امام حسین(علیه السلام)، تا ابد روح ایمان و مؤمنان و درخت اسلام را آبیاری خواهد کرد، تا اینکه بالأخره روزی، هدف مقدّس حسینی جهانگیر شود و تا آن روز، یکی از مهمترین راه های زنده نگاه داشتن یاد سیّد الشهداء، عزاداری است.
عزاداری قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام) برخی مخالفان و معاندان ترویج فرهنگ عاشورا برای جلوگیری از دامنه نفوذ و گسترش هر چه بیشتر قیام حسینی شبهاتی را مطرح می کنند که یکی از آنان، بدعت دانستن اصل عزاداری است؛ حال آنکه بنابر موثّق ترین و قدیمی ترین منابع روایی و تاریخی، امثال عزاداری های اینچنینی از طرف اولیاء حتّی پیامبر اکرم(صلّی اله علیه و آله) نیز انجام شده است.
گریه پیامبران در قرآن و روایات قرآن کریم به قضایایی همچون گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف(علیهما السلام) اشاره می کند و می فرماید: وَ قَالَ یَأَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ؛ گفت ای دریغ بر یوسف، و در حالی که اندوه خود را فرو می خورد، چشمانش از اندوه سپید شد. (یوسف؛84) حضرت یوسف(علیه السلام) نیز در فراق پدر گریه کرد؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: و أمّا یوسفُ فَبَکَی عَلَی یَعقُوب حَتَّی تَأَذَّی بِه أهل السجنِ؛ و یوسف(علیه السلام) در فراق یعقوب(علیه السلام) آنچنان گریه کرد تا آنکه زندانیان به ستوه آمدند. ( الخصال، صدوق، ص 272)
گریه پیامبر اکرم در شهادت ها پیامبر خدا در شهادت عموی بزرگوارشان حضرت حمزه(علیه السلام) گریه کردند و او را سیّد الشهداء نامیدند. این گریه تا اندازه ای شدید بود که ابن مسعود چنین نقل می کند: مَا رَأَینَا رَسُولَ اللّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بَاکِیاً أَشَدّ مِن بُکَائِهِ عَلَی حَمزَة؛ ندیدیم پیامبر بر کسی گریه کند، آن گونه که با شدّت در شهادت عمویش حمزه اشک می ریخت. (ذخائر العقبی، ص181) نکته جالب توجّه، استمرار گریه و عزاداری بر حضرت حمزه(علیه السلام) در تمام مصیبت های بعد از آن است، چرا که طبری اینگونه می آورد: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلَّم) از کنار خانه هایی از أنصار(بنی عبد الأشهل وبنی ظفر) عبور می کردند که صدای بکاء و نوحه بر کشته های خودشان را شنیدند. چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پر از اشک شد و فرمود: عمویم حمزه گریه کن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسید بن حضیر به خانه های بنی عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر کردند تا غم و اندوه خود را در سینه ها حبس کنند و ابتدا برای عموی رسول خدا(صلی الله علیه و سلّم) عزاداری کنند. (تاریخ طبری، ج2، ص210) اضافه بر همه اینها، گریه هایی است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تولّد امام حسین(علیه اسلام) و بسیاری از اوقات دیگر بر مصیبت دلبندشان امام حسین(علیه السلام) انجام داده
موضوعات: خانواده
[ 12:28:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند |
... |
زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند
می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر ! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد از یمین می روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد: زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند دارد از هیبت اولاد علی می خواند
تکیه دادند به هم هردو برادر اینبار هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی تنِ بی سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمن بی عُرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هردو برادر به کمین افتادند زیر باران جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند این طرف ، حادثه از چشم زنی دور افتاد آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد گَرد ، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم عاقبت واقعه ، شد آنچه که زینب می خواست نذر من گشت اَدا ! شکر ، حسینم برجاست
پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری تو سفارش شده ی مادرِمانی ، قَسمت می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری هرچه غم مال من و قول بده تا آخر هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری…
شعر از محسن ناصحی
موضوعات: خانواده
[ 12:22:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت... |
... |
ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت… روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمت الله علیه) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.
عاشورا، محرم
أفندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزرگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟ سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و …، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!
مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود.
أفندی پرسید یعنی چه؟!
شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است.
اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد. ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است‼️
منبع: صد نکته از هزاران، آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهرانی
موضوعات: خانواده
[ 12:21:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
فرزندان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در روز عاشورا |
... |
فرزندان حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در روز عاشورا در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید. فرزندان زینب کبری (سلام الله علیها) نیز خود را آماده قتال کردند. حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت. او عقیلة بنی هاشم است. او نائبة الامام است. اصلاً او شریک کربلای حسین (علیه السلام) است. نه بدین جهت که بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود کفن پوش و فدیة راه حسین (علیه السلام) کرده ، که از لحظه ای که از دامن زهرای مرضیه (سلام الله علیها) پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین (علیه السلام) باز کرده است. برای همین است که اهل دل، آفرینش او را برای کربلا معنا کرده اند. مگر نه آنکه در زمان حضور در کوفه، در مجلس تفسیر قرآن، وقتی آیه شریفة ”کهیعص“ را برای زنان کوفی تفسیر می کرد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود:این عبارت ”کهیعص“ رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا را برای آن مخدّره ترسیم کرد. بسیاری می گویند: زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید - کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت - دائی خود را به مادرش فاطمه (سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید.
پس از این مراحل ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد: اشکوا إلی اللهِ منََ العدوانِ قِتل قومٍ فی الوری عمیانِ قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ ” به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند . نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است راترک کردند“ و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید. پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد: اِن تُنکرونی فَانا بنُ جعفرٍ شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ ”اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.“ و او نیز، فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد. بارگاه شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد. شب چهارم: فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) پس از شهادت خاندان عقیل حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (علیه السلام) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) فرستاد. در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند. ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد: به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند. جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند. بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند: اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است. نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید. منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(علیه السلام) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (علیه السلام) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد.
موضوعات: خانواده
[ 12:21:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
آئین سنتی پوش در شاهرود |
... |
آئین سنتی پوش در شاهرود طبق یک رسم کهن در شاهرود، آئین استقبال از ماه محرم در تکیه کهن بازار موسوم به زنجیری با حضور عاشقان خاندان اهلبیت(ع) و امام حسین(ع) برگزار شد.
موضوعات: خانواده
[یکشنبه 1396-07-02] [ 12:36:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
طلبه شهید سعدالله محمدپور |
... |
افتخارش نه زر و زیور دنیا، بلکه شهادت بود و در وصیتنامهاش نوشت: «من افتخار میکنم که در جبهه شهیدم شوم چون شهادت تزریق خون به ملت است.» طلبه شهید سعدالله محمدپور افتخارش نه زر و زیور دنیا، بلکه شهادت بود و در وصیتنامهاش نوشت: «من افتخار میکنم که در جبهه شهیدم شوم چون شهادت تزریق خون به ملت است.»او که از همرزمان شهید چمران و از اعضای فعال ستاد جنگهای نامنظم بود، در سال 1341 در بهشهر مازندران به دنیا آمد، در همان شهر دوران ابتدایی را تمام کرد و به حوزه علمیه آیةالله ایازی رفت و به مدت سه سال در حوزه علمیه جعفریه رستمکلاء درس معرفت آموخت. پس از آن به گرگان رفت و به ادامه تحصیل پرداخت. …. افتخارش نه زر و زیور دنیا، بلکه شهادت بود و در وصیتنامهاش نوشت: «من افتخار میکنم که در جبهه شهیدم شوم چون شهادت تزریق خون به ملت است.» او که از همرزمان شهید چمران و از اعضای فعال ستاد جنگهای نامنظم بود، در سال 1341 در بهشهر مازندران به دنیا آمد، در همان شهر دوران ابتدایی را تمام کرد و به حوزه علمیه آیةالله ایازی رفت و به مدت سه سال در حوزه علمیه جعفریه رستمکلاء درس معرفت آموخت. پس از آن به گرگان رفت و به ادامه تحصیل پرداخت. ▪ منش اخلاقی خواهر شهید میگوید: «ایشان در میان خانواده و اهل محل از محبوبیت خاصی برخوردار بود. صبوری، شکیبایی، امانتداری، وقتشناسی، صرفهجویی و سادهزیستی از صفات او بود. زیاد قرآن میخواند و با آن مأنوس بود. در مورد انتخاب دوست به ما سفارش زیاد میکرد و میگفت: باید اول امتحان کنید. به من درباره حفظ حجاب سفارش میکرد. وقتی از حوزه یا جبهه به منزل میآمد، به پدرم زیاد کمک میکرد و رضایت پدر و مادر را مقدم بر همه چیز میدانست.» ▪ فعالیت انقلابی وی با اوجگیری نهضت اسلامی با مردم انقلابی همگام شد تا آنکه خورشید انقلاب طلوع کرد. او در این ایام به شهر قم رفت و در حوزه مرکزی تشیع به کسب دانش و تقوا همت گمارد. برای استحکام پایههای انقلاب، شبها و بهطور افتخاری به جمع برادران سپاهی میپیوست و از شهر محافظت میکرد تا آنکه مسئله جنگ تحمیلی و نبرد با دشمن خارجی پیش آمد. ▪ قدم در خاک جبههها بار اول که به جبهه رفته و مجروح شده بود. بستگانش به او میگفتند: به درست ادامه بده و سنگر تعلیم و تربیت را حفظ نما؛ چراکه با مجروح شدن به وظیفه دینی خودت عمل کردی. جوابش این بود که تا زمانی که دشمن به حمله ادامه میدهد، باید با او مقابله کرد. با این انگیزه مجدداً به جمع رزمندگان اسلام در جبهه جنوب پیوست. بار دوم هم مجروح شد. به مدت پنج ماه در سپاه کردکوی خدمت کرد و با تجربهای که داشت توانست از اعضای فعال ستاد جنگهای نامنظم شهید چمران شود. ▪ عروج مستانه عاقبت در فروردین سال 61 در عملیات فتحالمبین در منطقه رقابیه به فیض شهادت نایل آمد. پیکر پاک این طلبه رزمنده پس از تشییع باشکوه در روستای زیروان بهشهر نقاب به خاک سپرده شد. ▪ فرازی از دستنوشته شهید ما که این همه شهید میدهیم و قیام کردهایم برای نماز بوده است. توصیه و فرمان امام خمینی را گوش کنید که باعث سعادت شماست.
موضوعات: خانواده
[ 12:33:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
روحانی شهید علی ابراهیمی |
... |
روحانی شهید علی ابراهیمی روحانی وارسته علی ابراهیمی از شهیدان جنگ تحمیلی و از مردانی است که پیش از شهادت، در میدان مبارزه با نفس اماره، دشمن درون را منکوب و مخذول نموده بود. شیخ علی در سال 1344 شمسی در روستای رودبست شهرستان بابلسر به دنیا آمد. خانواده مذهبی و نیز فطرت الهی او را پس از اخذ دیپلم به سمت تحصیل در حوزه علمیه سوق داد. مشهدالرضا را محل علمآموزی خود قرار داد و نوشتهاند که در این امر پشتکار فراوانی داشت. ▪ ویژگیهای اخلاقی از زبان مادر از همان کودکی به نماز و قرآن اهمیت زیادی میداد و همیشه به مسجد میرفت. حجب و حیایش زیاد بود و لباس آستینکوتاه نمیپوشید. میگفت: «مردها هم باید حجاب داشته باشند» محرم و نامحرم را رعایت میکرد و همیشه سر به زیر بود. دوست داشت اگر برای خدا عبادتی میکند کسی مطلع نباشد. به حلال و حرام خیلی اهمیت میداد مثلاً اگر در خانه کسی که میدانست خمس و زکات نمیدهند، غذا میخورد، پول آن غذا را حساب میکرد و خمسش را میداد. ▪ جهاد فی سبیلالله این طلبه مکتب امام صادق علیهالسلام چهار مرتبه قدم در مناطق جنگی گذارد و به نبرد با دشمن بعثی پرداخت. پدرش میگوید: یک روز پس از سه ماه به خانه آمد و سه روز ماند و دوباره میخواست به جبهه برود. قبل از رفتن به او گفتم: پسرم! نوبتی هم باشد، نوبت تو نیست. من برایت زحمت کشیدم قرار نیست که همیشه به جبهه بروی. در پاسخ گفت: پدرجان! اگر من قدم در راه چپ و خلاف گذاشتم، شما وظیفه دارید جلوی مرا بگیرید، ولی من در راه دین اسلام دارم جنگ میکنم. گفتم: برو، خدا به همراهت. ▪ خاطرهای از برادر شهید از سال 62 که به جبهه رفت، ندیدم که نماز شبش ترک شود. در پشت جبهه باهم به جمعآوری کمکهای نقدی و غیرنقدی مردم مشغول میشدیم. یکبار که از جبهه برگشته بود پدرم گوسفندی تهیه کرد تا زیرپایش قربانی کند. او خیلی ناراحت شد و گفت: دوستانم در این عملیات شهید شدند و شما میخواهید برایم گوسفند بکشید… که پدرم منصرف شد. ▪ جرعهنوش شهد شهادت عاقبت خداوند برای این روحانی مخلص و مجاهد خستگیناپذیر در سال 65 در عملیات کربلای یک دریچهای به سوی جنتاللقاء گشود و او را آسمانی نمود. پیکر مطهر آن شهید والامقام پنج روز پس از شهادت در زادگاهش تشییع و به خاک سپرده شد. ▪ گزیدهای از وصیتنامه شهید عزیزان جوانان پرشور! قدر و عظمت انقلابتان را بدانید و در حفظ و نگهداری آن کوشا باشید؛ چون ارزان بهدست نیامده است که حاصل خون هزاران شهید، معلول، اسیر و مفقودالاثر است
موضوعات: خانواده
[ 12:33:00 ب.ظ ]
لینک ثابت
|
|
تشخیص_وظیفه |
... |
#آقامونه?
آنچه مهم است این است ک طلبه دین،عالم دین وظیفهى خودش رادرهر برههاى اززمان تشخیص بدهد.اگروظیفه تشخیص داده نشد،علم وتقواومانند اینهابه دردنمیخورد؛95/6/16 #تشخیص_وظیفه
موضوعات: خانواده
[ 10:12:00 ق.ظ ]
لینک ثابت
|
|