سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < فروردین 1397 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 54
  • دیروز: 159
  • 7 روز قبل: 645
  • 1 ماه قبل: 4149
  • کل بازدیدها: 173090



  • رتبه



     
      روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى) ...

    #لاله های روحانی؛
    روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى)
    داستان شهادت، داستان شهیدانى است که مطابق آیه: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون» بالاترین سرمایه وجودى‌شان را در طبق اخلاص گذاشتند و درس جاودانه‌اى را در تاریخ بشریت به میراث نهاده‌اند.
    روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى)
    روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى) مردى از خطه تربت حیدریه بود که دفتر عمرش به سال 1339 شمسى در خانواده‌اى منسوب به علم و روحانیت گشوده شد. در همان ایام طفولیت به اتفاق خانواده به تربت‌جام نقل مکان کرد و دوران کودکى را در آن سامان گذراند. پس از آن وارد مقطع ابتدایى شد، و با پایان‌یافتن این دوره شهید شاهسوند، مسیر تحصیلات خود را تغییر داد و با تشویق خانواده و میل باطنى خودش، وارد حوزه علمیه تربت جام شد.

    پس از مدتى اقامت و کسب فضایل، به مشهد مقدس آمد و پس از اقامت چند ساله، در سال 1358 روانه قم شد. او در قم و مشهد از محضر عالمان و فرزانگان، بهره‌هاى علمى و اخلاقى فراوانى برد. با نواخته‌شدن طبل جنگ از سوى صدامیان، ایشان داوطلبانه با جهادگران شهر قم به جبهه شتافت و در هنگام محاصره بستان، به مدت دو ماه علیه دشمن بعثى جنگید.

    او بار دوم به منطقه کردستان رفت و در معیت هم‌رزمانش علیه حزب فاسد و آمریکایى کومله جنگید، و متأسفانه در یک درگیرى نابرابر، اسیر دشمن شد. در پى آن، حزب مذکور از او مى‌خواهد تا مقابل مردم آن منطقه، علیه جمهورى اسلامى سخنرانى نماید. او با شهامت و شجاعت خاصى برخلاف خواسته آن‌ها، به دفاع از امام و انقلاب ‌پرداخت و در آخر فریاد کشید: آن‌چه موجب رضاى خداوند بود را گفتم و دیگر آماده شهادتم.

    حزب کومله او را به زندان منتقل و با حقد و کینه درونى‌شان، سخت‌ترین شکنجه‌ها را بر بدن آن شهید سعید وارد مى‌کنند، که بر اثر آن در اردیبهشت 1362 شمسى مرغ جانش از قفس تن رها شد و در جوار جان‌بخش عالم، آرامش ابدى یافت.

    15227430350114215204123242997417224712286174181163179.jpg

    موضوعات: تبلیغ
    [سه شنبه 1397-01-14] [ 12:39:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      طلبه شهید حسن آبادی‌جو ...

    #لاله های روحانی؛
    طلبه شهید حسن آبادی‌جو
    در دست نوشته‌اش می‌نویسد: «افتخار آن را دارم که سرباز کوچکی از لشکر با عظمت اسلام می‌باشم.»
    شهید حسن آبادی‌جو
    در دست نوشته‌اش می‌نویسد: «افتخار آن را دارم که سرباز کوچکی از لشکر با عظمت اسلام می‌باشم.»

    طلبه شهید حسن آبادی‌جو یکی از همان سربازان اسلام است که سال 1342ش در راور کرمان دیده به جهان گشود. او دوران دبستان و راهنمایی را در زادگاهش به پایان رساند و پس از آن مسیر زندگی‌اش را تغییر داد و وارد حوزه علمیه «راور» شد. بعد از آن‌که مدرسه مذکور توسط مأموران رژیم پهلوی تعطیل ‌شد، او در مدرسه معصومیه مستقر و مشغول فراگیری دانش دینی گردید. پس‌از اقامت دو ساله و گذراندن دروس مقدمات، روانه شهر قم شد و در مدرسه کرمانی‌ها به ادامه تحصیل پرداخت.

    با شروع جنگ تحمیلی، به آموزش نظامی روی آورد و فنون نظامی را فراگرفت. شهید آبادی‌جو در این ایام وظیفه‌اش را شرکت در جنگ و کمک به رزمندگان دانست و در گروه اولین کسانی بود که به جبهه رفت و در عملیات بیت‌المقدس در برابر متجاوزین ایستادگی کرد. نوشته‌اند که دلیرانه در صف مقدم جبهه به دشمن یورش می‌برد و سرانجام در زمان گذر از معبر مین‌گذاری شده، در روز دهم اردیبهشت سال 61 به معبودش ملحق شد. رزمندگان پیکر پاکش را به پشت جبهه منتقل نمودند.

    ▪ فرازی از وصیت‌نامه شهید:
    شهید در اسلام اجری بزرگ دارد، من نیز به شهادت در راه خدا افتخار می‌کنم. آرزوی من این است که در راه خدا شهید شوم.

    خدایا! مرا از بلای غرور و خودخواهی نجات ده، تا حقایق وجودم را ببینم و جمال زیبای تو را مشاهده کنم.

    خداوندا! هدایتم کن، زیرا می‌دانم که گمراهی چه بلای خطرناکی است.

    1522742935139295923820520542247235167217130150186213205.jpg

    موضوعات: تبلیغ
     [ 12:38:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مواظبت بر حلال و حرام و کیفیت در عبادات ...

    #مواظبت بر حلال و حرام و کیفیت در عبادات
    مَنْ اَکَلَ الْحَلَالَ قَامَ عَلَی رَاْسِهِ مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ اَکْلِهِ … اِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَهُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ مَا دَامَتِ اللُّقْمَهُ فِی جَوْفِهِ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ اِلَیْهِ وَ مَنْ اَکَلَ اللُّقْمَهَ مِنَ الْحَرَامِ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ فَاِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ اِنْ مَاتَ فَالنَّارُ اَوْلَی بِهِ
    عمل صالح
    مواظبت بر حلال و حرام و کیفیت در عبادات
    چیزهای عجیب و غریب از علما نقل شده که چه اندازه مواظب حلال و حرام بوده‌اند، بلکه مواظبت آنها بر مستحبات نیز بیش از ما بوده و صاحب کرامت بوده‌اند. آقایی که خود او و نیز پدرش از اهل کرامت بودند، نقل کرد که پدرش با آن کرامات و مقامات، در حال رکوع و سجود تنها سه مرتبه «سُبْحانَ الله» می‌گفت. آنها کیفیت را در عبادات ملاحظه می‌کردند، نه کمیّت را. همین جریاناتی را که در آن قرار داریم و می‌بینیم، همان علما که فقه و اصول اشتغال داشتند از پیش می‌دیدند و خبر می‌دادند، بدون اینکه اظهار کنند که ما اهل کرامت و علم غیب هستیم. آقایی می‌گفت: جماعتی بودیم، آقا امام زمان عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف تشریف آوردند و امامت کردند، ولی حمد و سوره را حسابی ساده قرائت فرمودند. خدا می‌داند همین عبادت‌های ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود چه اثرها دارد، ولی مفصّل آن از غیر اهلش بی‌اثر است. مطلب اجلّ از آن است که با گفت‌و‌شنود، تفهیم و تفهّم شود. از خدا می‌خواهیم که لیاقت دهد تا به ما الهام شود![1]
    پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرمایند:
    « مَنْ اَکَلَ الْحَلَالَ قَامَ عَلَی رَاْسِهِ مَلَکٌ یَسْتَغْفِرُ لَهُ حَتَّی یَفْرُغَ مِنْ اَکْلِهِ … اِذَا وَقَعَتِ اللُّقْمَهُ مِنْ حَرَامٍ فِی جَوْفِ الْعَبْدِ لَعَنَهُ کُلُّ مَلَکٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَ الْاَرْضِ وَ مَا دَامَتِ اللُّقْمَهُ فِی جَوْفِهِ لَا یَنْظُرُ اللَّهُ اِلَیْهِ وَ مَنْ اَکَلَ اللُّقْمَهَ مِنَ الْحَرَامِ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ فَاِنْ تَابَ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ اِنْ مَاتَ فَالنَّارُ اَوْلَی بِهِ : هرکه از حلال غذا بخورد، فرشته ای بالای سر او می ایستد و تا هنگامی که دست از خوردن بکشد برایش استغفار می کند… اگر لقمه ای از حرام در شکم بنده وارد شود، تمامی فرشتگان آسمان و زمین او را لعنت می کنند و تا آن هنگام که آن لقمه داخل شکمش است خداوند به او نظر نمی کند و هر کس که لقمه حرامی بخورد غضب خدا را برای خود فراهم ساخته است؛ پس اگر توبه کند، خدا نیز به سوی او باز می گردد و اگر[در این حال] بمیرد پس اتش او را سزاوارتر است».[2]
    * همچنین حضرتش (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرموده اند:
    « مَنْ اَکَلَ لُقْمَهَ حَرَامٍ لَمْ تُقْبَلْ لَهُ صَلَاهٌ اَرْبَعِینَ لَیْلَهً وَ لَمْ تُسْتَجَبْ لَهُ دَعْوَهٌ اَرْبَعِینَ صَبَاحاً وَ کُلُّ لَحْمٍ یُنْبِتُهُ الْحَرَامُ فَالنَّارُ اَوْلَی‏ بِهِ وَ اِنَّ اللُّقْمَهَ الْوَاحِدَهَ تُنْبِتُ اللَّحْمَ: کسی که لقمه حرامی بخورد، تا چهل شب نمازش قبول نمی‌شود و تا چهل صبح دعایش مستجاب نمی‌گردد و هر گوشتی که در بدن او از حرام روییده شود، به آتش جهنّم سزاوارتر است و هر یک لقمه حرام، باعث روییدن گوشت در بدن می‌شود».[3]
    ــــــــــــــــ
    منابع:
    [1] - پایگاه اطلاع رسانی موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت آیت الله بهجت (رض).
    http://bahjat.ir/fa/content/589 به نقل از: در محضر بهجت، ج1، ص 108
    [2] - بحار الأنوار. العلامة المجلسی. تحقیق: السید إبراهیم المیانجی ، محمد الباقر البهبودی. دارالاحیاء التراث. بیروت. الطبعة الثالثة. ١٤٠٣ - ١٩٨٣ م. ج63. ص 314.
    [3] - همان.

    موضوعات: تبلیغ
     [ 12:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نوآوری در دین یا بدعت ...

    #بدعت
    بسم الله الرحمن الرحیم‏
    یکی از اوصافی که حضرت امیرالمومنین ‏علیه‏السلام در نهج البلاغه برای مبغوض‏ترین خلایق بیان فرموده، این است که آن‏ها اهل بدعت هستند [مَشْغُوفٌ بِکَلَامِ بِدْعَةٍ][2] و شاید بازگشت بسیاری از اوصاف دیگر آنان نیز به همین صفت باشد.
    واژه «بدعت»؛ در فرهنگ اسلام به نوآوری در دین اطلاق می‏شود که بسیار مذموم است، اما نوآوری‏های دیگر نه تنها ممکن است مذموم نباشد، بلکه در مواردی مطلوب و شاید شبهه وجوب نیز داشته باشد. آن چه محل بحث است نوآوری در دین است، به این معنا که کسی بخواهد چیزی را که در دین نیست، به نام دین مطرح کند، یا آن چه در دین است، آن را حذف کند و بگوید جزء دین نیست. این همان بدعتی است که در روایات و لسان متشرّعین به عنوان یکی از بزرگترین گناهان مطرح است و مسئله‏ای سابقه دار است. قبل از اسلام نیز چنین بدعت هایی مطرح بوده است. مسئله تثلیث از بدعت‏هایی است که در مسیحیت پدید آمده است. حضرت عیسی‏علیه‏السلام قطعاً مردم را به توحید دعوت می‏کردند و به خاطر این که محیطشان آکنده از شرک بود، مردم را به خصوص به توحید در عبادت دعوت می‏کردند. عدّه‏ای مسیحیت را به صورتی تبیین کردند که در عقایدش مسئله تثلیث قرار گیرد، چرا که این برای مشرکین پذیرفته شده بود. در قرآن می‏فرماید: «ذلِکَ قُولُهم بِافواههم یُضاهِؤُنَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ قَبْل»؛[3] این‏هایی که سه خدا قائل شدند، حرفشان مشابه حرف کفّار قبلی بود.
    زمانی که مسئله تثلیث مطرح شد، مشرکان با مسیحیان، حرف‏ها و عقاید مشترکی پیدا کردند و همین مسئله باعث شد بسیاری از مشرکین اروپا به مسیحیت گرایش پیدا کنند. در میان اهل کتاب کسانی بودند که چیزهایی را حلال یا حرام می‏کردند. قرآن اشاره می‏کند که این کارها نوعی شرک در تشریع است و خطاب به آنان می‏فرماید: «قُلْ آللَّهُ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی اللَّهِ تَفْتَرُون»؛[4] این که می‏گویید این حلال و آن حرام است و این جایز است و آن جایز نیست، آیا خدا به شما اجازه داده است که این گونه بگویید یا بر خدا افترا می‏بندید؟ مسلم است که خدا اجازه این گونه سخنان را نداده است. پس این سخن مصداق «افتراء علی اللّه»؛ است. «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری‏؛ عَلَی اللَّهِ کَذِبا»؛[5] چه ظلمی بالاتر از این که‏؛ کسی بر خدا افترا ببندد و چیزی را که خدا حلال کرده حرام، یا چیزی را که حرام کرده حلال کند.
    در مجامع حدیثی[6] بابی داریم با عنوان «باب البدع و الرأی و المقاییس»؛ که این نشان از اهمیت مسئله دارد. معروف است که پس از رحلت رسول اکرم‏صلی الله وعلیه وآله بدعت‏هایی گذاشته شد. به عقیده ما نماز تراویح که در میان اهل سنّت معروف است و در ماه رمضان صد رکعت نماز مستحبی را به جماعت می‏خوانند و از بزرگ‏ترین عبادت‏های خود در شب قدر می‏دانند، بدعت است. تحریم متعه حج و متعه نکاح، از بدعت‏هاست. به هر حال، موضوع بدعت‏گذاری آن قدر اهمیت دارد که حضرت امیرالمومنین ‏علیه‏السلام به شدّت با آن برخورد می‏کند و می‏فرماید: مگر شما شریک خدا هستید که قانون وضع می‏کنید؟ این مسئله به قدری جدی است که قرآن و روایات هم به شدّت با آن برخورد می‏کنند.
    برای توضیح مسئله به این مثال توجه کنید: وجود پزشک در همه جوامع مغتنم است. کسانی که چه بسا مشرف به مرگ هستند، در اثر عمل به دستور پزشکی بهبودی پیدا می‏کنند و زندگی خود را مرهون پزشک هستند. حال اگر کسی مردم را اغفال کند و مدعی شود من متخصص فلان بیماری هستم و دارویی را تجویز کند که زهرآلود و کشنده است، چنین شخصی نه تنها ارزش پزشک را در جامعه ندارد، بلکه از افراد عادی و بیسواد که هیچ خدمتی به جامعه نمی‏کنند، به مراتب بدتر است.
    همه موحدان می‏دانند در قرآن کریم شرک مورد مذمت است و در اکثر موارد آن، منظور از شرک، شرک در ربوبیت است، وگرنه شرک در خالقیت بسیار کم بوده است. حتی بت پرست‏های مکه که عقب افتاده‏ترین مشرکین بودند، قائل نبودند ما دو تا خالق داریم: «وَ لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّه»؛[7] آن‏ها همه شرک در ربوبیت‏؛ داشتند و می‏گفتند: خدا اجازه داده است که بعضی‏ها بعضی امور مردم را تدبیر کنند و اختیار بعضی کارها را به دست گیرند. عمده شرک‏هایی که در عالم مطرح بوده است و انبیا با آن مبارزه می‏کردند، شرک در ربوبیت است. شقی‏ترین موجودی که می‏شناسیم ابلیس است که خداوند درباره او فرمود: «إِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتِی إِلی‏؛ یَوْمِ الدِّین»؛[8] و شیطان‏؛ شرک در خالقیت و شرک در ربوبیت تکوینی نداشت، بلکه شرک در ربوبیت تشریعی داشت و به خدا می‏گفت: «لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُون»؛[9] «أَنَا خَیْرٌ مِنْه»؛[10] قانونی که تو می‏گذاری درست و عادلانه نیست. تو می‏گویی که من به آدم سجده کنم. این درست نیست، چرا که من از آدم بهتر هستم. آدم از خاک است و من از آتش و آتش بر خاک برتری دارد. اگر بنا باشد کسی سجده کند این آدم است که باید به من سجده کند. مشکل شیطان شرک در ربوبیت تشریعی بود. او به ربوبیت تکوینی و به قیامت معتقد بود. به همین جهت به خداوند گفت: «فَأَنْظِرْنِی إِلی‏؛ یَوْمِ یُبْعَثُون»؛[11] یعنی مرا تا روز قیامت مهلت بده. بنابراین بیشترین چیزی که می‏تواند ما را به شیطان شبیه کند، همان شرک در ربوبیت تشریعی است و بدعت‌گذاری در دین و احکام الهی،‌؛ و بدعت‌گذاران ازجمله مبغوض‌ترین انسان‌ها نزد خدایند.
    منابع:
    [1] - گزیده‏ای از سخنان حضرت آیة اللّه مصباح یزدی(دامت برکاته) . تاریخ 02/03/86
    [2] - نهج البلاغة. شریف الرضی. تصحیح: صبحی صالح. دارالکتاب. بیروت. خطبه 17. ص 59.
    [3] - توبه، 30.
    [4] - یونس، 59.
    [5] - انعام، 21.
    [6] مانند: الکافی. محمد بن یعقوب الکلینی. تصحیح: علی اکبر غفاری. دار الکتب الاسلامیة. تهران. چاپ سوم 1388ق. ج1. ص 54.: باب البدع والرأی والمقائیس
    [7] - لقمان، 25.
    [8] - ص، 78.
    [9] - حجر، 33.
    [10] - ص، 76.

    موضوعات: تبلیغ
     [ 12:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت