?حاج‌ احمد کاظمی سرش #ترکش خورده بود!
در حالت #کما بود!
رو تخت بیمارستان یهو پاشد نشست!

رفقاش گفتن چیشد بیهوش بودی که؟
گفت: #حضرت_زهرا اومد…
گفت پسرم پاشو برو به کارات برس…


رفقای #محسن_حججی میگفتن؛
محسن جلومون تیر خورد و افتاد!
بالاسرش #فاتحه هم خوندیم!
داعشیا که رسیدن #محسن پاشد! وایساد!!

شاید #حضرت_زهرا اومد…
گفت پسرم پاشو به کارت برس…

#روایتی_از_حاج_حسین_یکتا

???????

موضوعات: تبلیغ
[یکشنبه 1397-02-09] [ 07:34:00 ق.ظ ]