سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < فروردین 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 138
  • دیروز: 106
  • 7 روز قبل: 568
  • 1 ماه قبل: 4081
  • کل بازدیدها: 172931



  • رتبه



     
      شهیدی که طلبه، معلم قرآن و نانوا بود ...
    شهیدی که طلبه، معلم قرآن و نانوا بود

    شهیدی که طلبه، معلم قرآن و نانوا بود

    پس از جستجوهای بسیار به تهران آمدم و زمانی که به یکی از بیمارستان‌ها تماس گرفتم عنوان محمود علومی فرزند ابوالحسن را اعلام کردم؛ گفتند بیماری با این مشخصات داریم. در آن لحظه آنقدر حس خوبی داشتم و خوشحال شدم که برادرم زنده است اما این حس خوب چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که گفتند که این رزمنده اعزامی از تویسرکان و پزشک است درحالی که محمود طلبه و اعزامی از اصفهان بود.

     
    ابوالفضل علومی، برادر شهید محمود علومی، با اشاره به خصوصیات بارز شهید علومی، اظهار کرد: من فرزند ارشد خانواده متولد ۱۳۴۲ هستم و برادرم محمود متولد ۱۳۴۹ بود؛ محمود زمانی که تحصیلات ابتدایی‌اش تمام شد، به دلیل شرایط سخت اقتصادی خانواده، به نطنزمهاجرت کردیم؛ محمود، پس از پایان دوره راهنمایی، به حوزه علمیه رفت. آن زمان مصادف با سال چهارم جنگ بود و محمود اصرار داشت تا به جبهه برود و از آنجا که تصمیم به تحصیل در حوزه علمیه داشت، تحصیل در حوزه را آغاز کرد. دو سال اول را در حوزه علمیه نطنز تحصیل کرد و سپس به قم رفت و تحصیلاتش را در حوزه علمیه بعثت قم زیر نظر آیت‌الله منتظری که در آن دوره قائم مقام حضرت امام خمینی(ره)، بودند، ادامه داد.
    وی افزود: در زمان جبهه من و برادر دیگرم ابراهیم به جبهه می‌رفتیم و در عملیات طریق‌القدس سال ۶۰ حضور داشتیم و پدر و مادرم چندان موافق حضور محمود در جبهه نداشتند اما محمود به ما می‌گفت که چرا شما در جبهه حضور دارید و به من اجازه اعزام نمی‌دهید.


    برادر شهید علومی ادامه داد: محمود با اصرار بسیار، موافقت پدر و مادرم را برای اعزام به جبهه را گرفت و سرانجام عازم جبهه شد. همچنین محمود در آن دورانی که طلبه حوزه بود، کلاس‌های قرآن را در شهرستان نطنز راه‌اندازی کرد و در سن ۱۷ سالگی به تدریس مشغول شد. محمود؛ پیگیرانه و بسیار مستمر تشکیل جلسات قرآن در استفاده از اساتیدی از حوزه علمیه قم و تهران بود و حتی استاد توپچی هم در این جلسات حضور داشتند و نظارت می‌کردند.
    وی بیان کرد: مادرم در قید حیات است اما پدرم دو سال پیش به رحمت خدا رفتند. پدرم نانوا بود و محمود زمانی که کلاس نداشت، فراغتش را در نانوایی و برای کمک به پدر می‌گذراند. محمود در مسائل اخلاقی و شرعی بسیار مقید بود و در برخورد با مردم بسیار خوش مشرب و خوش اخلاق بود.
    علومی اظهار کرد: محمود به دلیل برخورد مناسبش با مردم زبانزد عام و خاص در شهرستان نطنز بود. ۳۱ سال از شهادت محمود می‌گذرد و فردا ۲۱ دی ماه سالگرد شهادتش است که امشب مراسمی ویژه در حسینیه خانوادگی برگزار خواهیم کرد. محمود ۲۱ دی ماه سال ۶۵ در مرحله پنجم عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
    وی بیان کرد: محمود مقید به نماز اول وقت بود؛ همچنین تا پیش از دهه ۶۰ نان را کیلویی می‌فروختند به همین دلیل محمود زمانی که در نانوایی به پدر کمک می‌کرد حواسش را جمع می‌کرد تا نان را با وزن مناسبی به مردم بفروشد و دچار کم‌فروشی نشود.
    برادر شهید علومی تصریح کرد: محمود به موضوع خمس بسیار اهمیت می‌داد و در دوره‌ای که پدر شرایط اقتصادی‌اش خوب نبود؛ چند روزی را در پرداخت خمس تعلل کرد تا اینکه محمود به پدر گفت اگر خمس را پرداخت نکنید، دیگر چیزی در خانه تناول نخواهم کرد و در نهایت پدر را وادار کرد تا پیش امام جمعه نطنز برود و خمسش را پرداخت کند.

     


    وی افزود: من و ابراهیم که در جبهه‌ها بودیم و محمود هم بعدها با اصرار موافقت پدر و مادرم را گرفت و راهی جبهه‌ شد که برای بار اولی که به جبهه آمد، توفیق شهادت را داشت.
    علومی اظهار کرد: محمود به دلیل اینکه بار اولش برای حضور در جبهه بود، باید دوره‌ کامل آموزشی را می‌گذراند که دوره‌اش بسیار طولانی شد و فرمانده گردان هم اجازه حضور در عملیات را نمی‌داد. عملیات کربلای چهار، یک ماه و نیم قبل از عملیات پنج بود. محمود بسیار دوست داشت که در عملیات کربلای ۴ حضور داشته باشد اما به دلیل کامل نبودن دوره آموزشی‌اش، نتوانست موافقت فرمانده گردان را کسب کند و فرمانده می‌گفت که گردان نیاز به امام جماعت دارد و باید محمود بماند؛ گرچه برای محمود بسیار سخت بود اما محمود از فرمانده گردان قول گرفت تا در عملیات کربلای ۵ حتما حضور داشته باشد.
    وی ادامه داد: عملیات کربلای ۵ بود و فرمانده اجازه حضور محمود را به خط مرزی نداد. پشت اتوبوس‌های قدیمی، جایی برای خواب دارد که جلویش هم پرده‌ای پوشانده است. محمود پشت اتوبوس می‌رود و پرده را می‌کشد تا فرمانده او را نبیند. فرمانده آمار محمود را می‌گیرد و متوجه حضورش در اتوبوس می‌شود و چند بار نامش را صدا می‌کند:علومی، علومی، علومی؛ رزمندگان اشاره محل پنهان شدن محمود می‌کنند. محمود آنقدر مقابل فرمانده گریه کرد تا موافقت فرمانده را گرفت.

     

    برادر شهید علومی تصریح کرد: محمود در عملیات کربلای ۵ شهید شد و او سه ترکش نازک به قلبش خورده و نصف صورتش منهدم و دست راستش از ساعد قطع شده و به یک پوست بند بود.
    وی بیان کرد: زمانی که محمود شهید شد، پیکرش در خاک عراق ماند و ۲۰ روز پس از عملیات طول کشید تا پیکرش را به ایران آوردیم.
    علومی اظهار کرد: آن دوره من در قرارگاه صراط‌ المستقیم بود که ابراهیم برادر دیگرم با من تماس گرفت که مفقود شده و خبری از او نیست. ابراهیم و محمود در گردان امیرالمؤمنین لشکر ۱۴ امام حسین بودند و لشکر زیرپوشش استان اصفهان بود. پس از ۲۰ روز بچه‌های تخریب بعد از مین‌گذاری به منطقه رفته بودند و متوجه شدند که پیکر محمود نیمه جان در آن جا افتاده است و به والدینم اعلام کردم که محمود شهید شده است. گرچه پدر و مادرم می‌دانستند که برای محمود اتفاقی افتاده است؛ چراکه عملیات تمام شده بود و خبری از محمود نبود.

     

    وی ادامه داد: زمانی که از محمود خبری نداشتیم، من و پدرم برای جستجوی محمود به اهواز رفتیم و زمانی که خبری از محمود نشد من به مشهد و پدرم شیراز و اصفهان رفتند. احتمال می‌دادیم که شاید محمود موجی شده باشد و نتواند صحبت کند. پس از جستجوهای بسیار به تهران آمدم و زمانی که به یکی از بیمارستان‌ها تماس گرفتم عنوان محمود علومی فرزند ابوالحسن را دادم؛ گفتند بیماری با این مشخصات داریم. در آن لحظه آنقدر حس خوبی داشتم و خوشحال شدم که برادرم زنده اما این حس خوب چند دقیقه‌ای نکشید که گفتند که این رزمنده اعزامی از تویسرکان و پزشک است درحالی که محمود طلبه و اعزامی از اصفهان بود.


    برادرشهید علومی گفت: محمود هر هفته دو روز با مشقت‌های بسیار به نطنز می‌رفت تا کلاس‌های قرآن را برگزار کند و حتی زمانی که در منطقه بود، دائما از طریق نامه و تلفن پیگیر تشکیل کلاس‌ها بود.محمود ۱۸ ساله بود که شهید شد و به اندازه مرد ۴۰ ساله درک و شعوراخلاقی داشت.

    ادامه »

    موضوعات: شهادت, بزرگان, اجتماعی, محرم, ادبی, اهل بیت س, انقلاب, کار تشکیلاتی, اخلاقی, خانواده, قرآن, تبلیغ
    [شنبه 1396-10-23] [ 01:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      گزارش همایش طلیعه حضور حوزه علمیه خواهران استان سمنان ...
    موضوعات: بزرگان, اجتماعی, علمی, محرم, زنان, ادبی, کار تشکیلاتی, قرآن
    [یکشنبه 1396-07-30] [ 12:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قرآن یک آیه دارد که سخت آدم را درگیر خودش می کند ...

    قرآن یک آیه دارد که سخت آدم را درگیر خودش می کند
    ؛ آیه‌ای که ساعت‌ها می‌شود با آن رویای شیرین ساخت و زندگی کرد؛ خدا به پیامبرش می‌گوید
    «من تو را برای خودم پرورش دادم» یعنی همین قدر شیرین و خواستنی که خدا به بنده‌اش بگوید” تـو مالِ مَنی! مالِ خودِ خودم”


    مُحرم‌ که می‌شود انگار همه آدم‌ها با ظرف‌های وجودشان انتخاب می‌شوند برای چشیدن عشق حسین(ع)؛ امام حسین هم نه به اندازه ظرف و گنجایش آدم‌ها که خیلی بیشتر از آن عشق‌اش را می‌بخشد آنقدر که از این عشق لبریز و سرریز می‌شوی…

    انتخاب‌شان می‌کند برای پوشیدن لباس عزا و حسینی شدن و حسینی ماندن؛ یکی را می‌بَرد آن وسط هیات تا میاندار سینه‌زن‌ها باشد، یکی قرار است تمام مدت در آشپزخانه خادم باشد، یکی دلش پَر می‌کشد برای عباسِ حسین؛ انتخابش می‌کند برای علمداری، برای سقایی عزاداران؛ آن یکی خوب گریه می‌کند می‌بردتش یک گوشه هیات تااشک بریزد برای خودش برای غم‌اش برای کربلایش…


    یکی از این آدم‌ها من و توایم رفیق! که قرار است با ظرفِ دلمان با ‌حالِ بی‌قرارمان با عشقِ مادرش زهرا(س) کاری کنیم که حسینی‌تر شویم در این بزم عشق و حسینی‌تر بمانیم.

    این روزهای ماتم و آشوب هر چه در ظرفِ دلت ریخته می‌شود قدر بدان؛ قدر بدان که دستانت، قلم ات، هنرت، فکرت و هر آنچه که در وجودت است می‌تواند کاری کند برای وصل شدن خودت و عزادارانش به عشقِ دُردانه فاطمه…

    اگر خوشامد گوی عزادارنش هستی، اگر چای میریزی برای مهمانانش، گریه می‌کنی برایش، طرح و نقش می‌زنی بر در و دیوارِ مجلسِ ماتم‌اش؛ تو انتخاب شده‌ای اینگونه بیایی در این قرار عاشقی …

    قدرِ ثانیه به ثانیه‌ی شب‌ها و روزهایت بدان؛ نفس‌های عمیق بِکِش در این شب‌های پر آشوب و پر اضطراب و ریه‌هات را پُر کن از این عشق بی مصداق…

    هر جا اقامه عزایش بجای می‌آوری این انتخاب و لیاقت را سنجاق کن به سینه‌ات؛ شاید یکی از همین شب‌ها یکجایی با خطی خوانا بنویسند “تو را برای برپا داشتن غمِ حسین پرورش دادیم تو مالِ عزای مایی مالِ خودِ خودمان”


    1. وَاصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسِی/ و من تو را براى خودم پرورش دادم»(طه/41)

    1506973685k_pic_6312b733-7bc0-4edb-8136-50b28e6f273b.jpg

    موضوعات: احادیث, اجتماعی, محرم, پیامبر ص, اهل بیت س, قرآن
    [سه شنبه 1396-07-11] [ 01:35:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مختصری در باب گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم ...

    #انا_کلب_الحسین
    ✔️مختصری در باب گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم

    ☝️شکی نیست که عظمت دستگاه امام حسین علیه السلام، آن قدر اهمیت دارد که هیچ کس نباید کوچک ترین توهینی را روا دارد و بدون تحقیق، اظهار نظر سلبی یا ایجابی داشته باشد. در این مختصر سعی شده آنچه متقن و مستدل هست بیان شود، نه آنچه که برخی از روی احساسات بر زبان می رانند.
    ↪️از یک سو:
    همه ی ما می دانیم که زبان شعر، زبانی آکنده از کنایه و مجاز بوده و کنایاتی از این دست – که نشانگر نوعی تواضع و ارادت است - در بسیاری از اشعار وجود دارد و استفاده از این هنر به خودی خود اشکالی ندارد، ولی امروزه به زبان آوردن این‌گونه عبارات در محافل عمومی – به ویژه با انجام حرکات خاص - موجب وهن مجالس و شعائر شده و مورد سوء استفاده دشمنان قرار می‌گیرد و به همین دلیل سزاوار است از بیان چنین عباراتی خودداری شده و عزاداری سالار شهیدان علیه السلام با نقل وقایع عاشورا و تاریخ اسلام و با استفاده از دیگر روشهای هنرمندانه و نیز با مضامین روشنگر و معرفت‌زا انجام گیرد
    ↪️از سوی دیگر:
    بدیهی است که امام حسین و خط سیدالشهداء علیه‌السلام در طول تاریخ، «کلب = سگ» لازم ندارد، بلکه انسان‌های موحد، مؤمن، مسلمان، مجاهد، بصیر و از جان گذشته می‌خواهد. پس اگر شخصیتی در شعری( مثلا: وحیدم من اگر در جرم و تقصیر، سگی بودم شدم در کوی تو پیر)، در استعاره‌ای و ادبیاتی از این واژه استفاده کرد، دلیل نمی‌شود که شعاری عمومی شود و هیئاتی به نام «اکلاب= سگان» درست شود یا بخوانند که من سگ حسین هستم و یا شیعیان عزادار به گردن خود قلاده ببندند و با دست خود زنجیر آن را گرفته و دور هیئت بگردند … و احیاناً واق‌واق هم بکنند – اینها همه، وهن اسلام، تشیع و عزاداری است، پس قطعاً حرام است؛ چرا که اگر کسی به فکر ترویج فرهنگ تشیع باشد، با چنین الفاظی نمی تواند امام حسین علیه السلام را به دنیا معرفی نماید و قاعدتأ تاثیر منفی خواهد داشت.
    ↪️و از جهت سوم:
    می دانیم که شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام، کارهایش را زیر نظر مرجع تقلیدش انجام می دهد چرا که در زمان غیبت معصوم علیه السلام، رجوع به متخصص احکام جزء وظایفی است که ریشه در احادیث معصومین علیهم السلام خصوصأ امام زمان عجل الله تعالی فرجه دارد. در این مسئله(گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم) نظر برخی از مراجع تقلید را یادآور می شویم:
    1️⃣حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):
    گفتن این جملات شایسته نیست و در هر حال مناسب است مؤمنین مراعات شؤون عزاداری معصومین علیهم السلام بویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام را بنمایند و لازم است عزاداری سالار شهیدان هرچه گرمتر و پرشورتر و به شیوه سنتی و با مضامین روشنگر و معرفت زا انجام گیرد.‏
    2️⃣حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
    به صورت کلی اقامه عزا باید مطابق با شئون اهل البیت علیهم السلام باشد و از انجام اموری که موجب وهن شعائر حسینی شود اجتناب شود.
    3️⃣حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
    عزاداری خامس آل عبا علیه السلام از مهمترین شعائر دینی است ولی باید از سخنان و اشعاری که متناسب با عزاداران اهل البیت علیهم السلام نیست جداً خودداری شود زیرا حضرت سیدالشهدا علیه السلام از این گونه امور بیزار است.
    4️⃣حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
    برای اظهار کوچکی و تواضع نسبت به مقام ائمه اطهار علیهم السلام اگر در جایی که مناسبت اقتضاء کند تعبیر به کلب آستان مقدس بشود، نشانه علاقه و ایمان است و در اشعار شعراء نیز تکرار شده است. این یک لطف و ذوق ادبی و حاوی نکات است و حقیر در برخی از اشعار خود به آن - اگر قبول شود - افتخار کرده‌ام. مع ذلک باید توجه داشت این اظهارات هم باید در حد متعارف و در مورد خاص و مناسبات مختلف باشد.

    1505903561k_pic_9469aa25-ed4a-4b9a-b392-089ed17a6f3c.jpg

    موضوعات: احکام, علمی, محرم, اهل بیت س, اخلاقی, خانواده
    [پنجشنبه 1396-06-30] [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خوردن تخمه و آجیل در ماه محرم و صفر ...

    خوردن تخمه و آجیل در ماه محرم و صفر
    یکی از مسائلی که شاید در این ایام حزن و اندوه، به ذهن انسان خطور کند بحث شادی و خوشی در ماه محرم و صفر است. قطعا همه مسلمانان به مصائب وارده به امام حسین و اهل بیتش آگاه هستند.
    همانگونه که حضرت امام رضا (علیه السّلام) فرمود:«…ای پسر شبیب! این ماه محرم ماهی است که در گذشته ها مردم زمان جاهلیت آن را محترم می شمردند و ظلم و قتال را در آن حرام می دانستند. ولی این امت احترام این ماه را و احترام پیامبر خدا را نشناخت. در این ماه ذریه پیغمبر خود را کشت زنان او را اسیر نمود. اموال او را به یغما برد، خدا هرگز آنان را نیامرزد. ای پسر شبیب! اگر بخواهی برای چیزی گریه کنی برای امام حسین گریه کن! زیرا آن مظلوم بنحوی ذبح شد که گوسفند ذبح می شود و تعداد هجده نفر از مردان اهل بیتش با او شهید شدند که در زمین شبیه و نظیری نداشتند آسمانهای هفتگانه و زمین ها در عزایش گریان شدند…»[1]
    حال که مصیبت اهل بیت را از کلام معصوم شنیدیم، بهتر است در بیان یکی از مهترین صفات شیعه باشیم که آن شباهت احوال ما به حالات معصومین در غم و شادی آنها است.
    حضرت صادق (علیه السّلام) فرمود: «شیعیان ما جزئی از مایند از زیادی نور ما آفریده شده اند ناراحت می کند ما را هر چه که آنان را ناراحت کند و شادمان می کند ما را آنچه که آنان را شاد کند هر کس اراده ی ما کند باید قصد شیعیان ما کند آنان وسیله رسیدن بمایند.»[2]
    خوب حال با روشن شدن این صفت شیعیان، بیشتر به این مسئله پی می بریم که بین ما و اهل بیت باید شباهتی در غم و شادی باشد. البته این شباهت نباید به مرحله افراط برسد و از حد تعادل خارج شود. و جالب است به عنوان مثال آداب دیگر ادیان را در این ایام بدانیم:
    موبد رشید خورشیدیان ظهر امروز در حاشیه شرکت در یازدهمین اجلاس بین‌المللی پیرغلامان حسین اظهار داشت: «ما جامعه زردتشتیان همیشه نسل در نسل از مریدان و دوستداران امام حسین (علیه السلام) و ویژگی‌های رفتاری ایشان بوده و خواهیم بود. نماینده جامعه زردتشتیان ادامه داد: ما در طول محرم و صفر چه در ایران و چه در خارج از ایران هیچ گاه مراسم عروسی و یا نامزدی و مراسم‌های شادی را برگزار نمی‌کنیم. چون ما اعتقاد داریم برگزاری شادی در ماه محرم و صفر برای ما نامبارک است.
    وی افزود: ما به اعتقاد برادران و خواهران مسلمان خود احترام می‌گذاریم و این احترام را بسیار پسندیده و خرسند می‌دانیم. در روز عاشورا و تاسوعای حسینی نیز زردتشتیان داخل و خارج از کشور هیچ وسیله نو را خریداری نمی‌کنند و خود را در غم مسلمانان شریک خواهند کرد.»[3]
    اما سوال این است در این ماه، آیا خوردن تخمه آجیل باعث بی حرمتی به اهل بیت است و نباید از ابزار شادمانی و خوشی در این ایام استفاده کرد؟
    آیت الله خامنه ای
    س: خواستم بدانم اینکه می گویند استفاده از تخمه و آجیل در ماه محرم و صفر خوب نیست از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
    ج: از نظر شرعی فی نفسه اشکال ندارد، ولی مناسب است شأن و حرمت ایام عزای اهل‌بیت «علیهم السلام» مراعات گردد.[4]

    آیت الله مکارم شیرازی
    س: استفاده از تخمه و آجیل و مانند آن در ایام عزاداری چه حکمی دارد؟
    ج: اشکالی ندارد اما اگر در عرف محل این کار را نشانه شادی می دانند، بهتر است از این کار پرهیز شود.[5]
    ————————–
    پی نوشت:
    [1]. «…یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیةِ فِیمَا مَضَی یحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِک أَبَدایا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کنْتَ بَاکیاً لِشَی‌ءٍ فَابْک لِلْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کمَا یذْبَحُ الْکبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیتِهِ ثَمَانِیةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِه…» بحار الأنوار (ط - بیروت)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ج44، ص: 286.

    [2]. «عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: شِیعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِینَتِنَا یسُوؤُهُمْ مَا یسُوؤُنَا وَ یسُرُّهُمْ مَا یسُرُّنَا فَإِذَا أَرَادَنَا أَحَدٌ فَلْیقْصِدْهُمْ فَإِنَّهُمُ الْبَابُ الَّذِی یوصَلُ مِنْهُ إِلَینَا.»
    الأمالی( للطوسی)، طوسی، محمد بن الحسن، تاریخ وفات مؤلف: 460 ق، ناشر: دار الثقافة، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1414 ق، ص 299.
    [3]. خبر آن لاین
    [4]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
    [5]. سایت آیت الله مکارم شیرازی

    1505903981k_pic_a510ae74-a6a0-462b-b2cb-679fc1e09dc7.jpg

    موضوعات: احادیث, بزرگان, اجتماعی, احکام, محرم, اهل بیت س
     [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت