ای حسین(ع) … درکربلا ، تو یکایک شهدا را در آغوش می کشیدی، می بوسیدی، وداع می کردی . آیا ممکن است هنگامی که من نیز به خاک و خون خود می غلتم; تو دست مهربان خود را بر قلب سوزان من بگذاری ؛ و عطش عشق مرا به تو و به خدای تو سیراب کنی؟ از این دنیای دون می گریزم . از اختلافات، خودنمایی ها، غرورها، خودخواهی ها، سفسطه ها، مغلطه ها، دروغ ها و تهمت ها خسته شده ام . احساس می کنم که این جهان، جای من نیست . آنچه دیگران را خوشحال می کند ; مرا سودی نمی رساند …
منهال بن عمرو می گوید: خدمت امام سجاد رسیدم ، به امام سجاد گفتم : مختار در حال انتقام گرفتن قاتلان پدرت می باشد .
امام سجاد (ع)فرمودند : آیا حرمله را هم گرفته اند یا نه ؟ حرمله در چه حالی است ؟
عرض کردم : هنگامی که از کوفه بیرون آمدم حرمله زنده بود . منهال می گوید : دیدم امام سجاد دستانش را به سوی آسمان بلند کرد فرمود :« اللّهُمَّ اَذِقهُ حَرَّ النّار ، اللّهُمَّ اَذِقهُ حَرِّ الحدید »
«خدایا! حرارت آتش را به او بچشان ، خدایا حرارت آهن را به او بچشان» 2مگر حرمله چه کرده بود که اینطور امام سجاد را سوزانده بود ، در تاریخ آورده اند حرمله سه تیر سه شعبه و زهر آلود داشت ، با یک تیر عبدالله را در دامن حسین شهید کرد ، با یک تیر سینه و قلب ابی عبدالله را نشان گرفت ، یک تیر هم به گلوی علی اصغر زد 2. آخر روز عاشورا هنوز سخن عزیز فاطمه تمام نشده بود ، به اشاره عمر سعد ، حرمله گلوی نازک علی را هدف تیر سه شعبه اش قرار داد .