سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < بهمن 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 962
  • دیروز: 131
  • 7 روز قبل: 1905
  • 1 ماه قبل: 5093
  • کل بازدیدها: 223934



  • رتبه



     
      تمام میوه‌هایی که با یبوست مبارزه می‌کنند ...

    رفع #یبوست با میوه ها
    تمام میوه‌هایی که با یبوست مبارزه می‌کنند
    یبوست می‌تواند با سایر بیماری‌های گوارشی مانند سرطان روده بزرگ، دیورتیکولیت و هموروئید همراه باشد.
    نارنگی
    علل اصلی ابتلا به این عارضه عبارتند از استرس زیاد، شیوه زندگی کم تحرک، رژیم‌های غذایی کم فیبر، دیابت، و بارداری. یکی از مهم‌ترین گام‌ها برای مبارزه با یبوست، مصرف فراوان نوع خاصی از میوه‌ها است. میوه‌ها حاوی مواد مغذی مختلفی هستند که سیستم گوارش را تسریع می‌کنند و مقادیر زیادی فیبر نامحلول به بدن می‌رسانند:

    گلابی: گلابی به دلیل محتوای زیاد آب و فیبر، تنظیم کننده حرکات روده است. گلابی خواص ضد اکسیدکننده دارد، سیستم گوارش را بهبود می‌بخشد و مانع از افزایش کلسترول می‌شود. ویتامین‌های سی، بی و ای را می‌توانید به همراه آهن، کلسیم و پتاسیم با مصرف این میوه به بدن برسانید.

    نارنگی: سرشار از ویتامین سی و یک راه طبیعی برای مبارزه با یبوست است. نارنگی سرشار از فیبر بوده و به جلوگیری از مشکلات گوارشی، کلسترول بالا و مشکلات قلبی عروقی کمک می‌کند.

    انگور: یک ملین طبیعی و کمک کننده به بهبود سیستم قلب و عروق است. مصرف انگور باعث کاهش کلسترول بد می‌شود. انگور همچنین حاوی اسیدهایی است که برای عملکرد مناسب بدن ضروری به نظر می‌رسند. انگور بدون کالری است و به بهبود وضعیت شریان‌ها نیز کمک می‌کند.

    پرتقال: برای جلوگیری از انباشت مواد زائد در روده بزرگ و جلوگیری از ابتلا به بیماری‌های قلبی مفید است. پرتقال سرشار از آنتی‌اکسیدان‌ها و ویتامین سی است و منجر به بهبود سیستم ایمنی بدن می‌شود. پرتقال ضد درد و التیام دهنده است. این میوه حاوی اسیدسیتریک است و به هضم مواد غذایی و بهبود و عملکرد پانکراس و کبد کمک می‌کند.

    پاپایا: برای کاهش یبوست مفید است و 90 درصد آن را آب تشکیل می‌دهد. پاپایا یک دیوروتیک عالی است و منبع غنی از ویتامین سی محسوب می‌شود. مصرف این میوه منجر به محافظت طبیعی از بدن و حذف اثرات منفی رادیکال‌های آزاد می‌شود.

    سیب: این میوه را با پوست بخورید چون پوست آن حاوی فیبر و آنتی اکسیدان است. مصرف سیب به کاهش کلسترول کمک می‌کند و چون حاوی کورستین است، خطر ابتلا به بیماری‌های قلبی عروقی را نیز کاهش می‌دهد.

    خربزه: سرشار از پتاسیم، منیزیم، روی، کلسیم، آهن و فسفر است و مانع از احتباس مایعات در بدن می‌شود. مصرف خربزه عملکرد کلیه را نیز بهبود می‌بخشد و یک ملین طبیعی است.

    کیوی: سرشار از فیبر است و به حرکات روده کمک می‌کند.

    151504685221066223156115202151182252701321168812113156.jpg

    موضوعات: قرآن
    [پنجشنبه 1396-10-14] [ 09:50:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عمل و اخلاق در زندگی ...

    #عمل و اخلاق در زندگی
    یک نفر با انگیزه های مختلفی ممکن است اقدام به خودسازی نماید.
    #عمل واخلاق اسلامی
    طریقه اول در نظر داشتن فوائد دنیائى فضائل
    مثلا گفته می‏شود: عفت یعنى کنترل خواسته‏هاى شهوانى و قناعت یعنى اکتفاء به آنچه خود دارد، و قطع طمع از آنچه مردم دارند، انسان را در دنیا عزت مى‏دهند، و نزد عموم مردم محترم و موجه مى‏سازند، و حرص در شهوت باعث پستى و فقر می‏شود، و طمع، ذلت مى‏آورد، و علم باعث رو آوردن مردم و عزت و جاه و انس در میان خواص مى‏گردد. لذا آراستن به صفات نیک برای زندگی دنیای انسان خوب و صفات زشت برای انسان مضر است؛ لذا باید به این آراسته شد و از آن دوری جست.

    طریقه دوم در نظر گرفتن فواید آخرتی
    نوع دوم از اقسام خودسای، این است که انسان فوائد آخرتى آن را در نظر بگیرد و این طریقه، طریقه قرآن است که ذکرش در قرآن مکرر آمده، مانند آیه:
    «ان الله اشترى من المؤمنین انفسهم، و اموالهم، بان لهم الجنه»
    خدا از مؤمنین جان‏ها و مالهاشان را خرید، در مقابل اینکه بهشت داشته باشند)(سوره توبه آیه 111) .

    طریقه سوم طریق اختصاصی قرآن
    هر عملى که انسان براى غیر خدا انجام می‏دهد، یا براى این است که در انجام آن عزتى سراغ دارد و می‏خواهد آن را بدست آورد و یا بخاطر ترس از نیرویى است، تا از شر آن محفوظ بماند، قرآن هم عزت را منحصر در خداوند کرده:(ان العزه لله جمیعا، عزت همه‏اش از خداست)، (سوره یونس آیه 65) و هم نیرو را منحصر در او نموده: (ان القوه لله جمیعا، نیرو همه‏اش از خداست) (سوره بقره آیه 165)
    کسى که به این معارف ایمان دارد، دیگر در دلش جائى براى ریا و ترس از غیر خدا و امید به غیر او و تمایل و اعتماد به غیر حضرتش، باقى نمانده و انگیزه ای برای انجام کار برای غیر خدا در نظرش باقی نمی‏گذارد.

    151504648917922115654129139200502451711191422051615443.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 09:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونه عادت زشت #«فحش» را از خود دور کنیم؟ ...

    چگونه عادت زشت #«فحش» را از خود دور کنیم؟
    فحش، اغلب از شعله ور شدن خشم سرچشمه مى گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار مى شود و با تکرار و استمرار آن ، این رفتار به شکل عادت در مى آید.
    از جمله عادات رایج در میان برخی از افراد جامعه، بر زبان آوردن الفاظ نادرست و رکیک است که از آن تعبیر به «فحش» می شود. در این نوشتار که برگرفته از یکی از کتاب های آیت الله مجتبی تهرانی است، به صورت مختصر به مباحثی همچون «تعریف فحش»، «اقسام فحش»، «نکوهش فحش از دید شرع و عقل»، «ریشه هاى درونى فحش»، «پیامدهاى زشت فحش» و «راه هاى درمان فحش» اشاره خواهد شد.
    ناسزا گفتن و دشنام دادن از رفتارهاى بسیار زشت و زننده اى است که آدمیان کم و بیش به آن مبتلایند. این بیمارى، مایه نابودى پیوندهاى عاطفى انسان شده، دشمنى و کینه را پدید مى آورد.
    * تعریف فحش
    فحش ، بذاء، سلاطه ، تفحش و سب ، کلماتى گوناگون با معانى بسیار نزدیک به هم ، بلکه مترادف و هم معنایند. فحش در لغت به معناى افزایش بدى از حد مجاز است؛ یعنى وقتى بدى از حد خود فراتر رود، شخص به ناسزاگویى روى مى آورد. ((تفحش)) به معناى بیهوده گفتن یا هرزه گویى، ((سب)) به معناى گفتار زشت یا دشنام ، ((بذاء)) به معناى بد زبانى و ((سلاطه)) نیز به معناى زبان درازى است .
    دانشمندان اخلاق ، به کار بردن سخنان زشت براى اشخاص را فحش و ناسزا مى گویند.
    * اقسام فحش
    فحش را از جهت انگیزه گوینده به دو قسم مى توان تقسیم کرد:
    1 - فحش با انگیزه آزار (قصد جدى )
    گاه ناسزا براى رنجاندن و آزردن خاطر دیگرى گفته مى شود. دشنام دهنده در این حالت با جدیت ناسزا گفته ، حرمت شکنى مى کند.
    2 - فحش با انگیزه شوخى
    هرزه گویى و فحش چه بسا براى شوخى باشد. ناسزا گویى در چنین حالى ، بدون انگیزه رنجاندن است .
    گاهى هم این صفت ناپسند، عادت شده، بدون انگیزه خاصى انجام مى گیرد. فرد بیمار در این حال براى رساندن مقاصد معمول خویش، سخنان زشت را به مى گیرد. فحش از جهت زشتى کلمات به کار رفته نیز به مرتبه هاى گوناگون تقسیم مى شود. برخى بسیار زشت است و برخى زشتى کمترى دارد.
    البته میزان زشتى و ناپسندى سخنان فرد نزد اقوام و ملت هاى گوناگون مختلف است به این معنا که گاه سخنى در شهرى بسیار ناپسند شمرده مى شود و در شهر یا کشور دیگر به آن اندازه ناپسند نیست .
    * نکوهش فحش از دید شرع و عقل
    فحش و ناسزا در سخنان بسیارى از پیشوایان معصوم (علیه السلام ) به شدت نکوهش شده است تا آن جا که فرموده اند:
    در اسلام فحش نیست و مسلمان ناسزا نمى گوید. رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى فرماید:
    الفحش و التفحش لیسا من الاسلام فى شى ء/ ناسزا گفتن و هرزه گویى در هیچ موردى از اسلام نیست .
    در وصیت هاى رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) به حضرت على (علیه السلام ) آمده است :
    یا على شر الناس من اکرمه الناس اتقاء فحشه/ اى على !بدترین شخص کسى است که مردم از زبان بد او ترسیده ، از روى ترس او را گرامى بدارند.
    از اندیشه و درنگ در این روایت ها، این نتیجه به دست مى آید که فحش از دید شرع، رفتارى بسیار ناپسند، بلکه ممنوع است. تعبیرهایى چون نبودن در اسلام ، وارد نشدن در بهشت ، دوست نداشتن خدا، دشمنى خدا، همه و همه شدت زشتى این رفتار را نشان مى دهد تا آن جا که امام صادق (علیه السلام ) به فحش دهنده وعید آتش داده است؛ آن جا که مى فرماید:
    البذاء من الجفاء و الجفاء فى النار/ بد زبانى از جفا کارى است و جفا کارى در آتش است .
    * ریشه هاى درونى فحش
    ناسزاگویى در یکى از عوامل ذیل ریشه دارد:
    1 - خشم و عصبانیت
    فحش، اغلب از شعله ور شدن خشم سرچشمه مى گیرد. فرد خشمگین به دلیل ناتوانى در مهار کردن خشم خود، به رفتار زشتى چون فحش دچار مى شود و با تکرار و استمرار آن ، این رفتار به شکل عادت در مى آید.
    2 - شوخى
    گاه ناسزاگویى فقط براى مزاح و شوخى با فرد و خنداندن دیگران صورت مى گیرد که این خود نیروى شهوت ریشه دارد. هرزه گویى هاى دلقک هاى دربار پادشاهان ، از این نوع به شمار مى آید.
    3 - عادت
    تربیت نادرست در شیوه سخن گفتن ، سخنان ناهنجار و نازیبا را براى انسان عادى مى سازد. فرد مبتلا به فحش در چنین حالتى ، بدون سرکشى دو نیروى خشم و شهوت، دشنام مى دهد؛ زیرا ناسزاگویى براى او، مانند سخنان دیگرش به شکل عادت در آمده است .

    منبع: اخلاق الاهی/ جلد چهارم، آفات زبان/ استاد آیت الله مجتبى تهرانى

    موضوعات: قرآن
     [ 09:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نگاهی بر پیامدهای زشت تهمت ...

    همراه با#آیت الله مجتبی تهرانی:
    نگاهی بر پیامدهای زشت تهمت
    تهمت مایه نابودى حریم برادرى و روابط انسانى میان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم مى سازد.
    تهمت
    تهمت از جمله گناهانی است که این اواخر شیوع بسیاری در فضای مجازی پیدا کرده و در این نوشتار به پیامدهای زشت آن خواهیم پرداخت.

    * پیامدهاى زشت تهمت
    تهمت آثار شومى هم براى تهمت زننده و هم براى تهمت زده شده به بار مى آورد که مى توان آن ها را در دو عنوان ذیل جاى داد:

    1. پیامد تهمت بر بُعد معنوى انسان
    در روایتى از امام جعفر صادق (علیه السلام ) در این باره آمده است :
    اذا اتهم المؤمن اخاه انماث الایمان من قلبه کما ینماث الملح فى الماء/ آن گاه که مؤمن به برادر مؤمنش تهمت زند، ایمان در دل او ذوب مى شود؛ همان گونه که نمک در آب ذوب مى شود.
    همان طور که از این روایت بر مى آید، تهمت موجب از بین رفتن ایمان مؤمن مى شود.
    در توضیح این مطلب باید گفت که بسیارى از اعمال انسان بر ایمان او تاثیر مى گذارد. همچنین درباره این اعمال، دو حالت ((انجام)) و ((ترک)) وجود دارد که هر دو حالت، در بُعد ایمانى او مؤثر است.
    ترک واجبات از سویى و انجام گناهان از سوى دیگر، ایمان انسان را ضعیف مى کند. ((ترک واجب)) و ((انجام حرام)) را مى توان دو گونه از کفر عملى به شمار آورد که ((انجام حرام)) شامل ((تهمت)) هم مى شود و ضعف و نابودى ایمان را در پى دارد.

    2. پیامد تهمت بر روابط انسانى
    تهمت مایه نابودى حریم برادرى و روابط انسانى میان افراد جامعه بشرى است و جو عدم اعتماد و ترس از اطمینان را فراهم مى سازد.
    امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرمود:
    من اتهم اخاه فى دینه فلا حرمه بینهما/ کسى که برادر دینى اش را متهم کند [= به او تهمت بزند]، بینشان حرمتى وجود ندارد.
    منظور از کلمه ((فى دینه)) در جمله من اتهم اخاه فى دینه چه تهمت زدن به ((برادر ایمانى)) باشد، به این صورت که کلمه ((فى دینه)) را صفتى براى کلمه ((اخاه)) بدانیم و چه متهم کردن او در امور دینى باشد، تفاوتى در ثمره زشت تهمت پدید نمى آید؛ چراکه دین الهى مانند ریسمانى است که همه به آن چنگ مى زنند و در اثر توسل به آن با هم رابطه برادرى ایمانى برقرار مى کنند که این پیوند از پیوند نسبى و سببى بسیار محکم تر است. با تهمت زدن به برادر یا خواهر دینى، این رابطه محکم قطع مى شود.
    انسان عاقل و متدینى که به مبدأ و معاد اعتقاد دارد، هیچ گاه به دیگرى تهمت نمى زند. حتى اگر انسانى دین نداشته باشد، سرشت انسانى اش به او اجازه این کار را نمى دهد، مگر آن که از فطرت پاک انسانى به خوى حیوانى گرویده باشد.
    با بررسى این مسأله در جامعه، مشاهده مى شود که افرادى براى رسیدن به اهدافى شیطانى مى کوشند دیگران را مورد ((تهمت)) و ((بهتان)) قرار دهند؛ ولى در نهایت امر، به ذلت و بیچارگى کشیده خواهند شد.

    1515045441170122219972141402481392451652142720214170.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 09:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بیست تلنگر سلوکی: ...

    #بیست تلنگر سلوکی:
    اول ، تحصیل تقوا و پرهیزکارى در جمیع فعل و ترک است که مدام در مقام مراقبه بوده ، پا از اندازه شریعت غرّا بیرون نگذارد و بر تقدیر عروض اثم و گناه با استغفار و توبه و انابه و ندامت ، به زودى تدارک مافات نماید .
    دوم ، دوام ذکر حق به قلب و لسان که لمحه‏اى به غفلت نگذارند و ساعت را غنیمت شمارد و به غیر فایده ، ایّام مهلت را از دست ندهد که هر ساعت ، گوهر گرانبهایى است که جمیع دنیا و مافیها با آن برابرى نمى‏نماید .
    سوم ، توکل و واگذاشتن امور به ولى حقیقى و پناه بردن به جناب مقدس اوست ، تعالى شانه . که در هیچ حال به راى و تدبیر خود اعتماد ننموده ، اتکال به ذات بى زوال نموده ، آنچه منعم حقیقى درباره او تقدیر نماید ، راضى بوده ، جناب متعال را متهم در قضا نداند و ضیق قلب و سخط اقدار را از صفحه دل بزداید .
    چهارم ، تمسّک است به جمیع شرایع دین مبین در سنت سنیّه سید المرسلین و اخذ نمودن آن از علماى دین و ورعین متّقین که تخلّف از آن منشأ و اخذ به بدع و اهواء و باعث بر هلاکت است ، مانند: مداومت فرایض و واجبات و باز داشتن نفس از منهیّات در تمامی شب وروز . باید نهایت اهتمام و سعى تمام معمول داشت و به مجرّد وصف طریق بدون اعمال نفس ، به نصیحت شفیق اکتفا ننموده و در خصوص مراقبات نوافل و مندوبات فضایل بعد ذلک به قدر جهد طاقت و فراغ و صحت در لیل و نهار ، سعى بسیار نموده ، از ندامت تضییع عمر گرانبها در روز عرض اکبر با حذر بوده و زیان از سخن لغو و بى فایده خصوصاً فحش و کذب و غیبت و نمیمه نگاهداشت و از استماع منهیّات و امورات بى فایده دینیّه و دنیویّه با حذر بوده و جمیع اعضا و جوارح را از خلاف رضاى مالک حقیقى مضبوط و محفوظ داشت .
    پنجم ، ممارست زهد وبى رغبتى در دنیاى و مافیها و اقتصاد در معیشت ،
    ششم ، دوام یاد مرگ و مستعد بودن براى نزول فرض است که مکرر در نصب عین خود دانسته ، لمحه‏اى غافل نشود که غفلت ، باعث و بال دنیا و آخرت است و تهیّه اسباب سفر آخرت از وصیت و آماده کردن کفن و غیر آن از ضروریات را لازم داند که با ترک استعداد هر چند عمر یابد مرگ او فجأة خواهد بود .
    هفتم ، دوام محاسبه نفس است در هر صبح و شام . پس هر گاه چیزى در اعمال خود ببیند ، حمد و شکر الهى را به جاى آورده و آن نعمت عظما را از جناب مقدس او تعالى دانسته ، توفیق زیادت طلب نماید و هرگاه شرّ و بدى در اعمال خود ببیند ، در تو به و انابه استعجال نموده ، به آب حسرت و ندامت ، صفحه دل را پاک گرداند و به تدارک اعمال نیک ، نفس نفیس را از آن دنیّه رهاند .
    هشتم ، مداومت بر استغفار و طلب آموزش است و ساعات روز و شب ، خصوصاً در اعصار و اسحار؛ چه در وصیت حضرت لقمان که براى پسر خود فرموده : «بسیار بگو: اللهم اغفرلى» پس به تحقیق که براى جناب احدیت ، وقتهایى چند مى‏باشد که در آن وقت ردّ سائلى از درگاه عزت و جلالت نمى‏نماید . پس دائم الاوقات باید در دعا بود شاید دعا در ساعتى از ساعات به هدف اجابت رسد .
    نهم ، امر به معروف و نهى از منکر است به قدر مقدور و با تحقق آداب و شرایط که مشهور و در کتب اسلاف مسطور است و هر گاه اظهار حق ممکن نشود ، لااقل مجالست اشرار را اختیار ننموده ، از دل بایداطوار و رفتار ایشان را ناخوش شمرده ، مداهنه با ایشان اصلاً به عمل نیاورد .
    دهم ، مساعدت و یارى نمودن برادران دینى است در امور خیریّه و متوجّه شدن بر آوردن حاجتهاى ایشان است ، خصوصاً ذریّه طیبه حضرت با رفعت خیر البریّه و سلاله علویه فاطمیه .
    یازدهم ، عظیم شمردن فرمانهاى الهى و تعظیم و تکریم علماى دین و اهل تقوا و اصحاب ورع از مؤمنین است که منشأ رستگارى دنیا و نجات عقبى است .
    دوازدهم ،صبر نمودن است در جمیع مواطن که صبر به منزله سرایمان است و راضى بودن به اقدار ، باعث راحت دارین است و باید هرگز تمنّى و آرزو ننماید چیزى که عاقبت آن را نمى‏داند و دایم ، در هر حال ، شاکر بوده باشد که منشأ مزید نعمت است و درتعجیل فرج آل محمد(ص) مکرر داعى بوده باشد .
    سیزدهم ، اشتغال است به ممارست علوم دینیّه نافعه در سلوک مسلوک آخرت و طلب آن از اهلش و از ملامت احدى بیم ننماید و در جهالت نماند .
    چهاردهم ، اخلاص ورزیدن است در جمیع اعمال که غیر حقّ ، معیار نظر نبوده؛ چه ریا نعوذ باللّه شرک است و اجتناب از آن واجب است .
    پانزدهم ، سعى نمودن در صله ارحام و احسان به آنهاست که منشأ رفع درجات و برکت مال و طول اعماد و رضاى حضرت کردگار است ،
    هر چند سلام دادن بوده باشد . هر گاه غیر از آن ممکن نشود ، خصوصاً و الدین که حقوق ایشان بى شمار و عقوق ، موجب خسران و وبال است خواه در حیات و خواه در ممات .
    شانزدهم ، زیادت برادان دینى و مذاکره ایشان است در امور دین و آخرت که از مذاکره با ایشان ، استعداد تام و توشه سفر پر خطر عقبى حاصل مى‏گردد .
    هفدهم ، عدم توسع است در مباحات و عدم سخت‏گیرى است بر نفس ، بلکه اقتصاد و میانه روى باید سلوک داشت .
    هجدهم ، معاشرت با مردم دنیا ، به عنوان مدارا ، در خور فهم و تاب عقل ایشان معامله نمودن و اعراض نمودن در معارف از آنچه ایشان منکر مى‏شمارند و به عقل ناقص راست نمى‏آرند و مزاوله و حسن خلق و کظم غیظ و تواضع و رفع کبر و عجب و خود بینى و خیلاء و نخوت و درخواست اصلاح اعمال خود و ایشان از درگاه احدیت است و سر رشته جمیع امور در اخذ به تقوا و پرهزکارى و دام مراقبه و نگهبانى ، جناب اقدس الهى ، تعالى شانه ، و توسل به اهل بیت اطهار ، صلوات اللّه علیهم ، فى اللیل و النهار مى‏باشد .
    نوزدهم ، تحصیل خوفو رجاست که از سخط جبارى هراسان و از رحمت بى نهایت در مهد امن و امان بوده . در یک مرتبه این دوحال را نگهدارد که یاس و امن ، هر دو منشأ مآتم بى شمار مى‏گردد ، مگر در دم احتضار که دست از جان شسته ، رجاء رحمت باید غالب باشد .
    بیستم ، تحصیل عفت نفس با وجود و سخاوت و ثبات و اطمینان و مواسات اخوان و مسامحه با ایشان است و تامل در دقایق مسطور و ریاضت نفس با مداومت ، مثمر سعادت و ارتفاع شقاوت است .

    موضوعات: قرآن
     [ 08:57:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم