سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < فروردین 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 88
  • دیروز: 63
  • 7 روز قبل: 520
  • 1 ماه قبل: 4134
  • کل بازدیدها: 172623



  • رتبه



     
      قرآن کريم مرتبط با مسائل زمان نزول است و براي آينده و قرن هاي مختلف و مدرن برنامه اي ندارد؟ ...
    قرآن کريم مرتبط با مسائل زمان نزول است و براي آينده و قرن هاي مختلف و مدرن برنامه اي ندارد؟

    قرآن کريم مرتبط با مسائل زمان نزول است و براي آينده و قرن هاي مختلف و مدرن برنامه اي ندارد؟

    در قرآن داستان‌هاي فراواني از پيامبران و امت‌هاي گذشته ذكر شده، ولي چون هدف قرآن هدايت انسان هاست، اين داستان‌ها را به طور كامل و مرتب بيان نكرده و آنچه را براي هدايت مفيد بوده، آورده است تا بندگان از آن جريانات پند گيرند.

    قرآن کريم مرتبط با مسائل زمان نزول است و براي آينده و قرن هاي مختلف و مدرن برنامه اي ندارد

    دليل‌هاي زيادي را مي‌توان آورد كه قرآن  جاودانه و براي تمام زمان‌ها بوده و مخصوص يك زمان نمي‌باشد:

     

    1ـ خطابات عام قرآن

     بسياري از آيات قرآن خطاب‌هايي دارد كه براي تمام مردم و هر مكلفي مي‌باشد. مانند : « اي كساني كه ايمان آورده‌ايد»[1] و « اي مردم»[2] و « اي انسان»[3] و «ای بنی آدم».[4]

     

    2ـ طرز بيان قصه‌هاي قرآن

     در قرآن داستان‌هاي فراواني از پيامبران و امت‌هاي گذشته ذكر شده، ولي چون هدف قرآن هدايت انسان هاست، اين داستان‌ها را به طور كامل و مرتب بيان نكرده و آنچه را براي هدايت مفيد بوده، آورده است تا بندگان از آن جريانات پند گيرند. بنابراين نمي‌شود گفت اين جريانات براي گذشته بوده و ربطي به آينده ندارد، پندگيري از يك جريان براي هميشه است.

     

    3ـ آيات مربوط به جاودانه بودن قرآن

     قرآن كتابي جهان شمول است و اختصاصي به زمان، مكان، نژاد، آداب و سنن خاص ندارد؛ زيرا قرآن خود را چنين معرفي مي‌نمايد: « قرآن جز يك پند براي عالميان نيست.»[5]؛ «بيم دهنده تمام انسان‌ها است.»[6] لازمة اين كليّت و دوام و نيز نيازمندي هميشگي بشر به آن، اين است كه هيچ گاه گرد كهنگي بر آن ننشيند و هميشه تازه باشد.

     

    4 - روايات

     از روايات استفاده مي‌شود، محتواي قرآن كريم به گونه‌اي تنظيم شده تا همانند سفره‌اي همگان در هر عصري بر سر آن بنشينند، و از نعمت‌هاي معرفتي آن استفاده برند:

     روايت اول : از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال شد كه چرا قرآن با تكرار و درس و نشر جز تازگي اثر ديگري نمي‌پذيرد؟

    حضرت فرمود: «تازگي قرآن براي آن است كه خداي تبارك و تعالي آن را براي زمان موقّت يا مردم خاص نفرستاده و چون هميشگي و همگاني است، در هر زمان جديد است، و در نزد هر مردمي تا روز قيامت شيرين و پر جذبه است».[7]

     روايت دوم: امام باقر ـ عليه السلام ـ هميشگي بودن قرآن را به همواره بودن دو اختر فروزان، خورشيد و ماه تشبيه نموده، مي‌فرمايد:«قرآن همانند خورشيد و ماه هميشه در جريان است، و زندگي انسان‌ها را تا پايان دنيا روشن مي‌سازد».[8]

     

    5 - باطن داشتن قرآن كريم

     قرآن علاوه بر ظاهر، داراي باطن است و ظاهر قرآن همان دلالت ظاهري قرآن است كه از قرائن، از جمله شأن نزول آيه به دست مي‌آيد و جنبة خصوصي دارد؛ ولي باطن قرآن با قطع نظر از قرائن موجود، برداشت‌هايي كلي است كه از متن قرآن به دست مي‌آيد و همه جانبه و جهان شمول است، لذا پيوسته مانند جريان خورشيد و ماه در جريان است. اگر چنين نبود قرآن از استفاده دائمي ساقط مي‌گرديد. لذا همين برداشت‌هاي كلي و جهان شمول است كه تداوم قرآن را براي هميشه تضمين كرده و آن را همواره زنده و جاويد نگاه داشته است.[9] و اگر چنين نبود مي‌بايست با از بين رفتن گروهي، آية مخصوص آنها نيز باطل مي‌شد.امام باقر ـ عليه السلام ـ مي‌فرمايد: «اگر آيه‌اي درمورد قومي نازل شود و آن قوم بميرد، آيه هم مي‌ميرد و براي قرآن چيزي باقي نمي‌ماند، ولي قرآن تا آسمان و زمين باقي است، جريان دارد.»

    بنابراين بايد از قرآن معنايي به دست آورد كه براي عموم افراد تا قيامت باشد. براي روشن شدن مطلب، يك نمونه از قرآن آورده مي شود: 

    ممکن است کسي بگويد بت پرستي چون مخصوص صدر اسلام بود لذا آيات قرآن در نفي آن اقامه شده است و کاربرد امروزي نداردکه در جواب بايد گفت :

     اولاً: بت‌پرستي مخصوص زمان پيامبر اكرم – صلي الله عليه و آله و سلم - نبوده، زيرا هم اكنون تعداد زيادي از افراد در كشورهايي چون ژاپن، هند و … بت‌پرست هستند ونبودن بت پرست در ميان مسلمانان دليل بر نبودن آن در دنيا نيست.

     ثانياً: بت‌پرستي در هر زماني جلوه‌اي دارد، در آن زمان چوب و سنگ بود و هم‌اكنون صورت‌هاي ديگري چون دنياپرستي، پول‌پرستي، مقام‌پرستي و… دارد.[10]

     

    6 - قرآن و آينده

    اما اين كه قرآن در رابطه با آينده سخني ندارد، بايد گفت: كتاب‌هايي كه اعجاز قرآن را بيان كرده‌اند، يك بخش را اختصاص به اعجاز علمي داده‌اند كه قرآن مطالبي را بيان كرده كه براي آن زمان مشخص نبوده و بعداً با پيشرفت علم معناي آيه خوب روشن شده است، مانند دشواري تنفس با افزايش ارتفاع كه امروزه، علم به آن رسيده است.[11] خداوند در آية 125 سورة انعام مي‌فرمايد: «… خداوند هر كه را خواهد گمراه كند، سينة او را آنچنان تنگ مي‌كند كه گويا مي‌خواهد به آسمان برود.» و از سوي ديگر امروزه افراد منصف به اين نکته اعتراف مي کنند که احکام و آموزه هاي قرآنني براي برون رفت جامعه از انحطاط بهترين راه کارها را ارائه مي دهدو اين دلالت دارد بر اينکه قرآن کريم در همين دنياي مدرن راه کار هاي لازم را در مسائل اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي و بين المللي دارد و با عمل به اين برنامه ها مي توان جامعه اي ايده آل و مورد نياز مردم درست نمود و اگر امروزه برخي از کشورها دچار عقب ماندگي شده اند تنها دليلش دوري آن جامعه از معارف قرآني است.

     

    معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:

    1ـ عبدالله جوادي آملي، تفسير موضوعي (قرآن در قرآن)، (قم؛ اسراء 1378)، ج 1،بخش جاودانگي قرآن.

    2ـ مرتضي مطهري،خاتميّت، (تهران؛ صدرا، 1364).

    3ـ محمد هادي معرفت،‌علوم قرآني، (قم؛ مؤسسة فرهنگي تمهيد، 1380)، ص 414 .

    4ـ ناصر مكارم شيرازي، تفسير نمونه (دارالكتب الاسلاميه، 1368)، ج 5، ص 435، ج 8، ص 227، ج 10، ص 119، ج 11، ص 183؛ ج 18، ص 389؛ ج 19، ص 17؛ ج 23، ص 266.

     

    پي نوشت ها:

    [1]. ر.ک: بقره/104، 153، 272 و آل عمران/100، 102 و نساء/ 19،29.

    [2]. بقره/ 21 و نساء/1 و يونس/23 و حج/5 و فاطر/5 و حجرات/13 و …

    [3]. ر.ک: انفطار/6 و انشقاق/6.

    [4] . رک : مائه / 27 ، اعراف / 26 ، یس / 60و …

    [5]. انعام/ 90.

    [6]. مدثّر/ 36.

    [7]. به نقل از: جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، 1378، ج 1، ص 313.

    [8]. به نقل از: جوادي آملي، عبدالله، تفسير موضوعي، قرآن در قرآن، قم، انتشارات اسراء، 1378، ج 1، ص 313.

    [9] - ر. ك: معرفت، محمد هادي، التمهيد، قم، جامعة مدرسين حوزة علميّة، بي‌تا، ج 3، ص 29.

    [10] - ر. ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1368، ج 8، ص 260.

    [11] - معرفت، محمد هادي، علوم قرآني، ص 425.

    موضوعات: احادیث, بزرگان, اجتماعی, احکام, علمی, پیامبر ص, اهل بیت س, اخلاقی, قرآن, تبلیغ
    [شنبه 1396-10-23] [ 01:12:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      شهیدی که طلبه، معلم قرآن و نانوا بود ...
    شهیدی که طلبه، معلم قرآن و نانوا بود

    شهیدی که طلبه، معلم قرآن و نانوا بود

    پس از جستجوهای بسیار به تهران آمدم و زمانی که به یکی از بیمارستان‌ها تماس گرفتم عنوان محمود علومی فرزند ابوالحسن را اعلام کردم؛ گفتند بیماری با این مشخصات داریم. در آن لحظه آنقدر حس خوبی داشتم و خوشحال شدم که برادرم زنده است اما این حس خوب چند دقیقه‌ای بیشتر طول نکشید که گفتند که این رزمنده اعزامی از تویسرکان و پزشک است درحالی که محمود طلبه و اعزامی از اصفهان بود.

     
    ابوالفضل علومی، برادر شهید محمود علومی، با اشاره به خصوصیات بارز شهید علومی، اظهار کرد: من فرزند ارشد خانواده متولد ۱۳۴۲ هستم و برادرم محمود متولد ۱۳۴۹ بود؛ محمود زمانی که تحصیلات ابتدایی‌اش تمام شد، به دلیل شرایط سخت اقتصادی خانواده، به نطنزمهاجرت کردیم؛ محمود، پس از پایان دوره راهنمایی، به حوزه علمیه رفت. آن زمان مصادف با سال چهارم جنگ بود و محمود اصرار داشت تا به جبهه برود و از آنجا که تصمیم به تحصیل در حوزه علمیه داشت، تحصیل در حوزه را آغاز کرد. دو سال اول را در حوزه علمیه نطنز تحصیل کرد و سپس به قم رفت و تحصیلاتش را در حوزه علمیه بعثت قم زیر نظر آیت‌الله منتظری که در آن دوره قائم مقام حضرت امام خمینی(ره)، بودند، ادامه داد.
    وی افزود: در زمان جبهه من و برادر دیگرم ابراهیم به جبهه می‌رفتیم و در عملیات طریق‌القدس سال ۶۰ حضور داشتیم و پدر و مادرم چندان موافق حضور محمود در جبهه نداشتند اما محمود به ما می‌گفت که چرا شما در جبهه حضور دارید و به من اجازه اعزام نمی‌دهید.


    برادر شهید علومی ادامه داد: محمود با اصرار بسیار، موافقت پدر و مادرم را برای اعزام به جبهه را گرفت و سرانجام عازم جبهه شد. همچنین محمود در آن دورانی که طلبه حوزه بود، کلاس‌های قرآن را در شهرستان نطنز راه‌اندازی کرد و در سن ۱۷ سالگی به تدریس مشغول شد. محمود؛ پیگیرانه و بسیار مستمر تشکیل جلسات قرآن در استفاده از اساتیدی از حوزه علمیه قم و تهران بود و حتی استاد توپچی هم در این جلسات حضور داشتند و نظارت می‌کردند.
    وی بیان کرد: مادرم در قید حیات است اما پدرم دو سال پیش به رحمت خدا رفتند. پدرم نانوا بود و محمود زمانی که کلاس نداشت، فراغتش را در نانوایی و برای کمک به پدر می‌گذراند. محمود در مسائل اخلاقی و شرعی بسیار مقید بود و در برخورد با مردم بسیار خوش مشرب و خوش اخلاق بود.
    علومی اظهار کرد: محمود به دلیل برخورد مناسبش با مردم زبانزد عام و خاص در شهرستان نطنز بود. ۳۱ سال از شهادت محمود می‌گذرد و فردا ۲۱ دی ماه سالگرد شهادتش است که امشب مراسمی ویژه در حسینیه خانوادگی برگزار خواهیم کرد. محمود ۲۱ دی ماه سال ۶۵ در مرحله پنجم عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید.
    وی بیان کرد: محمود مقید به نماز اول وقت بود؛ همچنین تا پیش از دهه ۶۰ نان را کیلویی می‌فروختند به همین دلیل محمود زمانی که در نانوایی به پدر کمک می‌کرد حواسش را جمع می‌کرد تا نان را با وزن مناسبی به مردم بفروشد و دچار کم‌فروشی نشود.
    برادر شهید علومی تصریح کرد: محمود به موضوع خمس بسیار اهمیت می‌داد و در دوره‌ای که پدر شرایط اقتصادی‌اش خوب نبود؛ چند روزی را در پرداخت خمس تعلل کرد تا اینکه محمود به پدر گفت اگر خمس را پرداخت نکنید، دیگر چیزی در خانه تناول نخواهم کرد و در نهایت پدر را وادار کرد تا پیش امام جمعه نطنز برود و خمسش را پرداخت کند.

     


    وی افزود: من و ابراهیم که در جبهه‌ها بودیم و محمود هم بعدها با اصرار موافقت پدر و مادرم را گرفت و راهی جبهه‌ شد که برای بار اولی که به جبهه آمد، توفیق شهادت را داشت.
    علومی اظهار کرد: محمود به دلیل اینکه بار اولش برای حضور در جبهه بود، باید دوره‌ کامل آموزشی را می‌گذراند که دوره‌اش بسیار طولانی شد و فرمانده گردان هم اجازه حضور در عملیات را نمی‌داد. عملیات کربلای چهار، یک ماه و نیم قبل از عملیات پنج بود. محمود بسیار دوست داشت که در عملیات کربلای ۴ حضور داشته باشد اما به دلیل کامل نبودن دوره آموزشی‌اش، نتوانست موافقت فرمانده گردان را کسب کند و فرمانده می‌گفت که گردان نیاز به امام جماعت دارد و باید محمود بماند؛ گرچه برای محمود بسیار سخت بود اما محمود از فرمانده گردان قول گرفت تا در عملیات کربلای ۵ حتما حضور داشته باشد.
    وی ادامه داد: عملیات کربلای ۵ بود و فرمانده اجازه حضور محمود را به خط مرزی نداد. پشت اتوبوس‌های قدیمی، جایی برای خواب دارد که جلویش هم پرده‌ای پوشانده است. محمود پشت اتوبوس می‌رود و پرده را می‌کشد تا فرمانده او را نبیند. فرمانده آمار محمود را می‌گیرد و متوجه حضورش در اتوبوس می‌شود و چند بار نامش را صدا می‌کند:علومی، علومی، علومی؛ رزمندگان اشاره محل پنهان شدن محمود می‌کنند. محمود آنقدر مقابل فرمانده گریه کرد تا موافقت فرمانده را گرفت.

     

    برادر شهید علومی تصریح کرد: محمود در عملیات کربلای ۵ شهید شد و او سه ترکش نازک به قلبش خورده و نصف صورتش منهدم و دست راستش از ساعد قطع شده و به یک پوست بند بود.
    وی بیان کرد: زمانی که محمود شهید شد، پیکرش در خاک عراق ماند و ۲۰ روز پس از عملیات طول کشید تا پیکرش را به ایران آوردیم.
    علومی اظهار کرد: آن دوره من در قرارگاه صراط‌ المستقیم بود که ابراهیم برادر دیگرم با من تماس گرفت که مفقود شده و خبری از او نیست. ابراهیم و محمود در گردان امیرالمؤمنین لشکر ۱۴ امام حسین بودند و لشکر زیرپوشش استان اصفهان بود. پس از ۲۰ روز بچه‌های تخریب بعد از مین‌گذاری به منطقه رفته بودند و متوجه شدند که پیکر محمود نیمه جان در آن جا افتاده است و به والدینم اعلام کردم که محمود شهید شده است. گرچه پدر و مادرم می‌دانستند که برای محمود اتفاقی افتاده است؛ چراکه عملیات تمام شده بود و خبری از محمود نبود.

     

    وی ادامه داد: زمانی که از محمود خبری نداشتیم، من و پدرم برای جستجوی محمود به اهواز رفتیم و زمانی که خبری از محمود نشد من به مشهد و پدرم شیراز و اصفهان رفتند. احتمال می‌دادیم که شاید محمود موجی شده باشد و نتواند صحبت کند. پس از جستجوهای بسیار به تهران آمدم و زمانی که به یکی از بیمارستان‌ها تماس گرفتم عنوان محمود علومی فرزند ابوالحسن را دادم؛ گفتند بیماری با این مشخصات داریم. در آن لحظه آنقدر حس خوبی داشتم و خوشحال شدم که برادرم زنده اما این حس خوب چند دقیقه‌ای نکشید که گفتند که این رزمنده اعزامی از تویسرکان و پزشک است درحالی که محمود طلبه و اعزامی از اصفهان بود.


    برادرشهید علومی گفت: محمود هر هفته دو روز با مشقت‌های بسیار به نطنز می‌رفت تا کلاس‌های قرآن را برگزار کند و حتی زمانی که در منطقه بود، دائما از طریق نامه و تلفن پیگیر تشکیل کلاس‌ها بود.محمود ۱۸ ساله بود که شهید شد و به اندازه مرد ۴۰ ساله درک و شعوراخلاقی داشت.

    ادامه »

    موضوعات: شهادت, بزرگان, اجتماعی, محرم, ادبی, اهل بیت س, انقلاب, کار تشکیلاتی, اخلاقی, خانواده, قرآن, تبلیغ
     [ 01:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      زود قضاوت نکنیم ...
    زود قضاوت نکنیم

    زود قضاوت نکنیم

    یکی از ریشه‌های مهم قضاوت کردن منفی، بدبین بودن به دیگران است. البته حسن ظن داشتن به دشمن مصداقی از ساده لوحی است.

    قضاوت کردن دیگران از جمله مسائل اجتماعی است که بخش زیادی از مردم جامعه درگیر آن هستند و  معمولا با کوچک‌ترین نکته‌ای دیگران را مورد قضاوت قرار می‌دهند و طبیعتا تبعاتی را نیز به دنبال دارد. معمولا وقتی سخن از قضاوت کردن دیگران پیش می‌آید بار منفی آن مدّ نظر است و منظور قضاوتی است که  علیه شخص ایجاد می‌شود. در خیلی از مواقع این قضاوت‌ها نادرست از آب در می‌آید و نتیجه‌ای جز تهمت و افترا را به دنبال نخواهد داشت.  

    شاهد بوده‌ایم که مثلا به واسطه مشاهده صرفا یک عکس، نوع لباسی که شخصی به تن داشته و… چه تهمت‌ها و هجمه‌‌هایی علیه افرادی ایجاد شده و بعدا مشخص شده که حقیقت ماجرا مخالف برداشت‌های صورت گرفته بوده است. یا مثلا کسی شخص جوان و کم سن و سالی را در حرفه یا پستی می‌بیند و به صرف جوان بودن آن شخص انگ بی‌سوادی و نابلدی به او می‌زند؛ در حالی که  این جوان، سواد لازم را دارد و بسیار هم حرفه‌ای عمل می‌کند؛ ولی به صرف جوان بودن مورد قضاوت ناپسند و ناصحیح قرار می‌گیرد.

    نمونه دیگر جایی است که سخنان شخصیتی را تقطیع می‌کنند و طوری آن را منعکس می‌کنند که برداشتی متفاوت از  هدف گوینده ایجاد می‌شود و برخی بر اثر همین بخش از کلام، مرتکب قضاوت عجولانه و ناصحیح می‌شوند.

    حقیقتا اگر وجدان انسان بیدار باشد، بعد از آشکار شدن حقیقت، خیلی شرمنده می‌شود و قطعا پشیمان از اینکه چرا اینگونه قضاوت کرده است. 

     بدبینی، ریشه قضاوت منفی

    یکی از ریشه‌های مهم قضاوت کردن منفی، بدبین بودن به دیگران است.

    یکی از نکات مهم در تعاملات اجتماعی که از آداب اسلامی هم به شمار می‌رود خوش‌بین بودن و عدم سوء ظن داشتن به دیگران است.

    خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْم؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! از بسیاری از گمان‌ها بپرهیزید. چرا که بعضی از گمان‌ها گناه است.»(حجرات/12)

    در روایات نیز به خوش بینی توصیه شده است. امیر مؤمنان علی علیه‌السلام فرمودند: «ضَعْ أَمْرَ أَخِيكَ عَلَى أَحْسَنِهِ حَتَّى يَأْتِيَكَ مَا يَغْلِبُكَ مِنْهُ وَ لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَخِيكَ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِي الْخَيْرِ مَحْمِلًا؛ اعمال برادر (یا خواهر) مسلمانت را بر نیکوترین وجه ممکن حمل کن تا دلیلی بر خلاف آن قائم شود و هرگز نسبت به سخنی که راجع به برادر مسلمانت می‌شنوی گمان بد مبر.»  (کافی/ج2/ص362)

    ظن

    سوء‌ظن به دشمن

    ناگفته نماند خوش‌بینی نباید به معنای ساده لوحی تلقی شود و مواردی هست که برعکس، انسان باید  سوء ظن داشته باشد و یکی از مصادیق بارز  آن  سوء ظن داشتن به دشمن است.

    حسن ظن داشتن به دشمن می‌تواند صدمات جبران ناپذیری را بر انسان یا حکومت اسلامی وارد کند. چه بسا  دشمن از در دوستی وارد شود و ظاهری خیر خواهانه و صلح به خود بگیرد و دست دوستی دراز کند، اما در صدد مکر و ضربه زدن باشد. بنابراین خوش بین بودن به دشمن اصولا عاقلانه نیست. حضرت علی علیه‌السلام در نامه معروف خود به مالک اشتر می‌فرماید: «مراقب باش، مراقب باش، از دشمن خود پس از آشتی کردن؛ زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند؛ پس دور اندیش باش و حسن ظن خود را متهم کن.»

    نمونه عینی این مطلب را در طول دوران انقلاب اسلامی شاهد بودیم که هر جا به دشمن خوش‌بین بودیم ضرر کردیم. مصداق بارز آن برجام است که ثمرات  آن و بد عهدی‌های طرف مقابل را شاهد هستیم.

    فراموش نکنیم که دشمن، دشمن است و دست از دشمنی بر نمی‌دارد. در این روزهای اخیر و اغتشاشاتی که در ایران اسلامی رخ داده، مشاهده می‌کنیم که دشمنان قسم خورده چگونه ذوق زده شده‌اند و از عده‌ای آشوبگر حمایت می‌کنند و رسما و علنا دشمنی خود را با جمهوری اسلامی ابراز می‌کنند؛ هر چند که در برهه‌ای بر سر میز مذاکره نشستند و ابراز خرسندی می‌کردند که با ایران در تعامل باشند!

    بارها و بارها شاهد بودیم و هستیم که رهبر معظم انقلاب تا چه اندازه خطرات دشمن را گوشزد کرده‌اند و تأکیدات زیادی در عدم خوش‌بینی به دشمن داشته‌اند. اگر بیانات ایشان را بررسی کنیم کلمه دشمن یکی از مهم‌ترین کلیدواژه‌ها خواهد بود.

    بی عدالتی نباید گسترده شود

    یکی از موارد دیگری که حسن ظن داشتن پسندیده نیست جایی است که فساد و بی عدالتی فراگیر شده باشد.

    امیر مؤمنان علیه‌السلام در بیانی می‌فرماید: هنگامی كه صلاح و نيكی زمانه و مردم آن را در بر گيرد در چنين شرايطی اگر كسی گمان بد به ديگری ببرد كه از او گناهی آشكار نشده است بی ترديد به او ستم كرده است، اما هنگامی كه فساد بر زمان و اهل آن فراگير شد هر كس به ديگری گمان خوب ببرد خودش را فريب داده است.(حکمت 114نهج البلاغه)

    در حدیثی از امام هادی عليه السلام نيز نقل شده: إِذَا كَانَ زَمانٌ اَلعَدلُ فيِهِ أَغلَبُ مِنَ الجَورِ فَحَرَامٌ أَن تَظنَّ بِأَحَدٍ سوُءً حَتّی يُعلَمَ ذَلِكَ مِنهُ وَإِذَا كَانَ زَمَانٌ الجَورُ فيِهِ أَغلَبُ مِنَ العَدلِ فَلَيْسَ لِأَحَدٍ أَنْ يظنَّ بِأَحَدٍ خَيرًا حَتَّی يَبدُوا ذَلِكَ مِنْه؛ هنگامی كه عدالت بر جور و ستم غالب باشد حرام است به كسی سوءظن ببری مگر آن كه بدانی كه فلان كار زشت را انجام داده است، و زمانی كه جور و ستم بيش از عدل و داد باشد كسی حق ندارد به ديگری گمان خوب ببرد مگر در صورتی كه خوبی وی كاملا مشهود و آشكار باشد. (بحارالانوار، ج75، ص370)

    البته این بدان معنا نیست که بتوان به صرف گمان داشتن، کسی را محکوم کرد؛ ولی ساده اندیشانه نیز نباید برخورد کرد.

    اميرمؤمنان عليه‌السلام می فرمايد: «لَيسَ مِنَ العَدلِ القَضَاءُ عَلیَ الثّقَةِ بِالظّنِّ؛ داوری كردن با استناد و اتكا به ظن و گمان، از عدالت به دور است.» (وسائل الشيعة، ج16، ص379)

    پرهیز از فضای تهمت زا

    یکی از نکات مهمی که باید به آن توجه داشت این است که تا جایی که امکان دارد انسان باید از اموری که ایجاد سوء ظن می‌کند بپرهیزد تا موجبات بدبینی دیگران را فراهم نکند. در حدیث هم به این نکته اشاره شده که از مواضع تهمت‌زا یرهیز کنید. امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که وارد جایی شود که اتهام زا است، اگر متهم شد کسی را جز خودش ملامت نکند. (أمالی صدوق/ص 497)

    مثلا اگر انسان برای پرسیدن آدرسی به مغازه مشروب فروشی برود ممکن است که این گمان پیدا شود که برای خرید و فروش مشروب به آن مغازه رفته است و این برداشت منفی در مورد او ایجاد شود که اهل شراب است؛ در حالی که او صرفا برای پرسیدن آدرس به آنجا رفته بود؛ بنابراین درست است که انسان نباید سوء ظن داشته باشد، ولی از آن طرف هم باید طوری عمل کند که موجبات بدگمانی را هم فراهم نکند.

    موضوعات: احادیث, بزرگان, اجتماعی, علمی, ادبی, اخلاقی, قرآن, تبلیغ
     [ 12:59:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مختصری در باب گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم ...

    #انا_کلب_الحسین
    ✔️مختصری در باب گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم

    ☝️شکی نیست که عظمت دستگاه امام حسین علیه السلام، آن قدر اهمیت دارد که هیچ کس نباید کوچک ترین توهینی را روا دارد و بدون تحقیق، اظهار نظر سلبی یا ایجابی داشته باشد. در این مختصر سعی شده آنچه متقن و مستدل هست بیان شود، نه آنچه که برخی از روی احساسات بر زبان می رانند.
    ↪️از یک سو:
    همه ی ما می دانیم که زبان شعر، زبانی آکنده از کنایه و مجاز بوده و کنایاتی از این دست – که نشانگر نوعی تواضع و ارادت است - در بسیاری از اشعار وجود دارد و استفاده از این هنر به خودی خود اشکالی ندارد، ولی امروزه به زبان آوردن این‌گونه عبارات در محافل عمومی – به ویژه با انجام حرکات خاص - موجب وهن مجالس و شعائر شده و مورد سوء استفاده دشمنان قرار می‌گیرد و به همین دلیل سزاوار است از بیان چنین عباراتی خودداری شده و عزاداری سالار شهیدان علیه السلام با نقل وقایع عاشورا و تاریخ اسلام و با استفاده از دیگر روشهای هنرمندانه و نیز با مضامین روشنگر و معرفت‌زا انجام گیرد
    ↪️از سوی دیگر:
    بدیهی است که امام حسین و خط سیدالشهداء علیه‌السلام در طول تاریخ، «کلب = سگ» لازم ندارد، بلکه انسان‌های موحد، مؤمن، مسلمان، مجاهد، بصیر و از جان گذشته می‌خواهد. پس اگر شخصیتی در شعری( مثلا: وحیدم من اگر در جرم و تقصیر، سگی بودم شدم در کوی تو پیر)، در استعاره‌ای و ادبیاتی از این واژه استفاده کرد، دلیل نمی‌شود که شعاری عمومی شود و هیئاتی به نام «اکلاب= سگان» درست شود یا بخوانند که من سگ حسین هستم و یا شیعیان عزادار به گردن خود قلاده ببندند و با دست خود زنجیر آن را گرفته و دور هیئت بگردند … و احیاناً واق‌واق هم بکنند – اینها همه، وهن اسلام، تشیع و عزاداری است، پس قطعاً حرام است؛ چرا که اگر کسی به فکر ترویج فرهنگ تشیع باشد، با چنین الفاظی نمی تواند امام حسین علیه السلام را به دنیا معرفی نماید و قاعدتأ تاثیر منفی خواهد داشت.
    ↪️و از جهت سوم:
    می دانیم که شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام، کارهایش را زیر نظر مرجع تقلیدش انجام می دهد چرا که در زمان غیبت معصوم علیه السلام، رجوع به متخصص احکام جزء وظایفی است که ریشه در احادیث معصومین علیهم السلام خصوصأ امام زمان عجل الله تعالی فرجه دارد. در این مسئله(گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم) نظر برخی از مراجع تقلید را یادآور می شویم:
    1️⃣حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):
    گفتن این جملات شایسته نیست و در هر حال مناسب است مؤمنین مراعات شؤون عزاداری معصومین علیهم السلام بویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام را بنمایند و لازم است عزاداری سالار شهیدان هرچه گرمتر و پرشورتر و به شیوه سنتی و با مضامین روشنگر و معرفت زا انجام گیرد.‏
    2️⃣حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
    به صورت کلی اقامه عزا باید مطابق با شئون اهل البیت علیهم السلام باشد و از انجام اموری که موجب وهن شعائر حسینی شود اجتناب شود.
    3️⃣حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
    عزاداری خامس آل عبا علیه السلام از مهمترین شعائر دینی است ولی باید از سخنان و اشعاری که متناسب با عزاداران اهل البیت علیهم السلام نیست جداً خودداری شود زیرا حضرت سیدالشهدا علیه السلام از این گونه امور بیزار است.
    4️⃣حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
    برای اظهار کوچکی و تواضع نسبت به مقام ائمه اطهار علیهم السلام اگر در جایی که مناسبت اقتضاء کند تعبیر به کلب آستان مقدس بشود، نشانه علاقه و ایمان است و در اشعار شعراء نیز تکرار شده است. این یک لطف و ذوق ادبی و حاوی نکات است و حقیر در برخی از اشعار خود به آن - اگر قبول شود - افتخار کرده‌ام. مع ذلک باید توجه داشت این اظهارات هم باید در حد متعارف و در مورد خاص و مناسبات مختلف باشد.

    1505903561k_pic_9469aa25-ed4a-4b9a-b392-089ed17a6f3c.jpg

    موضوعات: احکام, علمی, محرم, اهل بیت س, اخلاقی, خانواده
    [پنجشنبه 1396-06-30] [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بشر امروز ...

    شهید آوینی:
    بشر امروز از تعقل فلسفی و تفکر می‌گریزد و روی به سرگرمی هایی میآورد که ذاتا مبرای از تفکر باشند: فوتبال، جک، پات، آتاری، سینما و تلویزیون و علی الخصوص کارتون!

    1504125280812314330_161898.jpg

    موضوعات: شهادت, بزرگان, اجتماعی, اخلاقی
    [پنجشنبه 1396-06-09] [ 08:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت