سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < آذر 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 788
  • دیروز: 660
  • 7 روز قبل: 1365
  • 1 ماه قبل: 5039
  • کل بازدیدها: 212985



  • رتبه



     
      تأثیرات عجیب لقمه در زندگی ...

    فرقی بین #غذای حلال و حرام نیست؟
    تأثیرات عجیب لقمه در زندگی
    خوراکی که انسان می خورد همچون بذری است که در زمین ریخته می شود، اگر حلال و پاکیزه باشد، اثرش در قلب که به منزله سلطان بدن است ظاهر خواهد شد و قلبی می شود سرشار از صفا و از اعضاء و جوارحش جز خیر و نیکی نمی تراود. لکن اگر خوراک، پلید و حرام باشد قلب را کدر و تیره خواهد نمود.
    در نگاه اسلام، اقتصاد موضوع بسیار مهمی است و به آن بسیار توجه شده است؛ چرا که نیازهای بدن و جسم انسانی از این راه تامین می‌شود و پاکی و ناپاکی لقمه بر فکر و اندیشه و ایمان و باورهای قلبی او تاثیر مستقیمی به جا می‌گذارد؛ چنانکه امام‌ حسین (علیه السلام) خاستگاه شقاوت مردم کوفه را لقمه‌های حرام می‌داند.
    اصولا دستاوردها و درآمدهای انسانی بیانگر شخصت هر انسانی است. به این معنا که هر چه انسان کسب می‌کند، نشان می‌دهد که دارای چه شخصیتی است و همچنین آینده او را تعیین می‌کند. از این رو در روایات بسیاری به انسانها سفارش شده به طعام و خوراکی که جسم و روح از آن بهره‌ مند می‌شود دقت بسیار کنند که شخصیت و سرنوشت انسان در گرو آن است.در بیانی خداوند این موضوع را این گونه بیان می کند: «ای مردم! از آنچه در زمین حلال و پاکیزه است، بخورید و پیرو برنامه های شیطان نشوید که البته او با شما آشکارا دشمنی دارد».(1)
    در جایی دیگر می خوانیم که: «یَا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا»: ای فرستادگان! از غذاهای پاک بخورید و عمل صالح انجام دهید.(2)
    از ترتیب دو جلمه «از غذاهای پاکیزه بخورید» و «عمل صالح انجام دهید» به دست می‌آید که غذای حلال زمینه را برای اعمال صالحه مهیا می‌نماید.
    تأثیر لقمه در دیندار بودن
    در بیانی امام صادق‌ (علیه السلام) می‌ فرمایند: «لا تَدَعْ طَلَبَ الِّرزْقِ مِنَ الحَلالِ، فَاِنَّهُ وَ عَوْنٌ لَکَ عَلی دینکَ»: طلب روزی حلال را فرو نگذار، که روزی حلال تو را در دینداری کمک می‌کند.(3)
    از این روایت به دست می‌آید، کسانی که در اعتقاداتشان سست شده‌اند و در بسیاری از دستورات دینی سهل‌ انگاری می‌کنند، این حالت ریشه در رزق و روزی آنان دارد، چنانچه اگر روزی، حلال ‌بود انسان را بر فرامین الهی یاری می‌نمود.
    کسب روزی حلال سخت است
    قال النبی‌(صلی الله و علیه وآله) « الشَّاخِصُ فِی طَلَبِ الرِّزْقِ الْحَلَالِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّه» کسی که به خاطر خداوند در جستجوی روزی حلال از مکانی به مکان دیگر مسافرت می‌کند مانند رزمنده‌ای است که در راه خدا جهاد می‌کند.(4)
    لقمه حلال، دعا را مستجاب می کند
    مردی خدمت پیامبر‌(صلی الله و علیه وآله) آمد و عرض کرد دوست دارم دعایم مستجاب شود،‌ حضرت فرمودند: « طَهّرْ مَأکَلَکَ وَ لا تُدْخِلْ بَطْنَکَ الْحَرَامَ »: غذای خود را پاک کن و از هر گونه غذای حرام بپرهیز.(5)
    کلام آخر
    در نظام هستی، هر کاری اثری بر جای می‌گذارد؛ هر چند در مواردی نتوان این تأثیر را با چشم ظاهری دید.مثلا عمل زنا و نکاح چه فرقى با هم دارند که یکى گناه شده و دیگرى ثواب، با اینکه سکناتی که عمل، از آن تشکیل یافته در هر دو یکى است؟
    و همچنین خوردن که در حلال و حرام یکى است؟ اگر دقت کنیم خواهیم دید تفاوت این دو در موافقت و مخالفت خدا است، مخالفت و موافقتى که در انسان اثر گذاشته و در نامه اعمالش نوشته مى‏ شود، نه خود نفس فعل، چون نفس و حرکات و سکنات که یا آن را زنا مى‏ گوییم و یا نکاح، به هر حال فانى شده از بین مى ‏رود و تا یک جزئش فانى نشود نوبت به جزء بعدى‏ اش نمى‏ رسد و پر واضح است که وقتى خود فعل از بین رفت عنوانى هم که ما به آن بدهیم چه خوب و چه بد فانى مى‏ شود.
    و حال آنکه ما مى‏ گوییم: عمل انسان چون سایه دنبالش هست، پس مقصود آثار عمل است که یا مستلزم عقاب است و یا ثواب و همواره با آدمى هست تا در روز « تُبْلَى السَّرائِرُ» خود را نمایان کند. (6) و این گونه است که از دید ظاهری فرقی بین غذای حلال و حرام نیست، ولی لقمه حرام و حلال تأثیری بر جان و شخصیت آدمی دارند که کشف آن از محدوده علوم ظاهری بشر خارج است.
    بنابر این همان‏گونه که انسان سعی دارد غذایش از هر نوع آلودگی ظاهری به دور باشد، به همین خاطر غذاها را در ظرف های سرپوشیده و دور از دست های آلوده و گرد و غبار نگهداری می‌کند،‌ باید تلاش نماید غذای خود و خانواده‌ اش را از هر نوع آلودگی به حرام نیز حفظ نماید.

    پی نوشت:
    1- بقره، آیه 168
    2- مومنون، آیه 51
    3- الحیاة، ج4، ص650
    4- بحارالانوار، ج100، ص17
    5- وسایل الشیعه، ج14، باب 467
    6- ترجمه المیزان، ج‏15
    ______________________________________
    منابع:
    سایت موعود
    سایت کیهان
    سایت انهار
    پرسمان

    15202385359532302452526221413720320667891191080173.jpg

    موضوعات: تبلیغ
    [دوشنبه 1396-12-14] [ 11:59:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راهکارهای قرآنی برای ایجاد علاقه میان زوجین ...

    #راهکارهای قرآنی برای ایجاد علاقه میان زوجین
    خالق مهربان زن را برای مرد و مرد را برای زن آفریده است و فرموده است: “و از نشانه‌هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‌هایى است براى گروهى که تفکّر مى‌کنند.”
    در آموزه های اسلامی ما معیار ها و شرایط متعددی برای انتخاب همسر بیان شده است که رعایت آنها سلامت خانواده و جامعه را تضمین می کند. بعضی از این معیارها عبارتند از: ایمان واقعی، اخلاق خوب، اصالت خانوادگی، سلامت عقل و تفکر، زیبایی و شادابی، تناسب سنی و تحصیلی، عفاف و پاکی از آلودگی‌ها و… باید توجه داشت که بسیار کم اتفاق می افتد که تمام معیارهای کمال در یک فرد جمع شود. به همین دلیل باید در انتخاب همسر ملاک هایی اهمیت بدهیم که برای همیشه ماندگار هستند یا دوام بیشتری دارند. زیبایی ظاهری از امتیاراتی است که هر لحظه در معرض از بین رفتن قرار دارد و ممکن است با کوچک ترین حادثه یا بیماری از بین برود بنا براین اگر همسرتان دارای دیگر معیارها و امتیازات می باشد نگران رنگ پوست و کک ومک های صورت او نباشید.
    خالق مهربان زن را برای مرد و مرد را برای زن آفریده است و فرموده است: “و از نشانه‌هاى او این که همسرانى از جنس خودتان براى شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد در این نشانه‌هایى است براى گروهى که تفکّر مى‌کنند.”
    اسلام معتقد است که جامعه ای سالم است که خانواده هایش سالم باشد و خانواده سالم در گرو ازدواجی درست و از روی شناخت و دارای معیار ها و شرایط مورد نظر اسلام است.
    اسلام برای گزینش همسر معیارها و ضوابطی را معین کرده است که زن و مرد (جوانان) در انتخاب همسر باید آن معیارها را مراعات نمایند، تا در زندگی مشترک، روابط فی ما بین همسران بهتر، سالم‌تر، پرجاذبه‌تر، شیرین‌تر و با صفاتر گردد، که در ذیل به گوشه ای از آن اشاره می شود:
    1. ایمان واقعی، زیرا چنین شخصی به علت داشتن ارتباط قلبی با خدا، فردی قابل اعتماد است.
    2. اخلاق خوب، یعنی این که انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهای پسندیده، فضائل، کمالات و اعمال و رفتار نیکو بوده و از صفات زشت، بیماریهای اخلاقی و… دور باشد.
    3. اصالت خانوادگی؛ یعنی این که همسر انسان در دامن پدر و مادر پاک و شایسته متولد و رشد و نما کرده باشد پیامبر (ص)فرموده اند: از سبزه مزبله بپرهیزید. (یعنی زن زیبا در خانواده بد).
    4. سلامت عقل و تفکر، «سلامت عقل» از مهم‌ترین شرایط یک همسر شایسته محسوب می‌شود. زیرا تدبیر امور زندگی و برطرف نمودن مشکلات زندگی مشترک و پیمودن راه سعادت و درستکاری کار بزرگی است که نیاز به سلامت عقل و فکر دارد .
    5. زیبایی و شادابی، همسری که از چنین صفاتی برخوردار باشد، غالبا ضامن جلوگیری همسرش از انحرافات و چشم‌ چرانی‌ها می‌گردد و معمولاً این موضوع با خوش‌ اخلاقی همراه است.
    6. تناسب سنی و تحصیلی، در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی می‌رسد. از این‌رو، باید تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز حداقل به همین مقدار باشد (پسر بزرگتر باشد) بهتر است چنین باشد، ولی الزامی نیست.
    7. عفاف و پاکی از آلودگی‌ها، رعایت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده را سالم و آسیب‌ناپذیر نگه می‌دارد.
    معیارهای دیگری نیز از لابلای روایات و آموزه‌های دینی فهمیده می‌شود که فهرست‌وار به آنها اشاره می‌شود. دوشیزگی همسر، جهت نسل پروری و زایایی او، پاکدامنی و عفت، درستکاری، و در صورت جامعیت معیارهای ذکر شده، زیبایی، هزینه کردن درست و بجا و رعایت اقتصاد، نگهبانی از عرض و مال، میل به استقبال از همسر و مشایعت او در آمد و شد، همراهی و معاونت با همسر و… از جمله معیارهای درجه دو در انتخاب همسر که اگر مراعات شود، زندگی بسیار شیرین می‌شود .
    هر مرد و زنی باید از ابتدا با همسر مورد علاقه خود ازدواج کند و برای دوام و استحکام بنیان خانواده سعی کند این علاقه و محبت را روز به روز تقویت و بیشتر نماید. حتی اگر مرد و زنی در ابتداء به هم علاقه نداشته اند اما به هر دلیل به ازدواج با یکدیگر تن داده اند، برای تداوم زندگی خود چاره ای جز ایجاد عشق و علاقه به همدیگر ندارند؛ زیرا در غیر این صورت زندگی برای هر دوی آنها تلخ و کشنده خواهد شد. ایجاد عشق و علاقه در این مرحله کار بسیار سختی نیست. مگر اینکه یکی از طرفین مشکل حادی داشته باشد.
    از طرف دیگر باید توجه داشت که بسیار کم اتفاق می افتد که تمام معیارهای کمال در یک فرد جمع شود به همین دلیل باید در انتخاب همسر ملاک هایی اهمیت بدهیم که مهم تر و ماندگار تر هستند یا دوام بیشتری دارند. زیبایی ظاهری علاوه بر این که یک امر نسبی است و هیچ زنی زیبای مطلق نیست، از امتیاراتی است که هر لحظه در معرض از بین رفتن قرار دارد و زیباترین زنان و دختران دنیا هر لحظه ممکن است با کوچک ترین حادثه یا بیماری زیبایی خود را از دست بدهند چه بسیار زیبارویانی بوده اند که در اثر یک بیماری بسیار ساده جمال خود را از دست داده اند یا در اثر یک حادثه صورتشان آسیب دیده و مجبور به عمل هایی شده اند که صورت آنان را به صورتی در آورده که نزدیکان آنان از دیدن آنان وحشت دارند.! از طرف دیگر صورت هایی بوده که در ابتدا برای همسران شان چندان جذابیتی نداشته اند، اما پس از گذشت زمان محبت آنان در قلب همسران آنان چنان رسوخ کرده که او را زیباترین زن روی زمین می دانند.
    در روایات و متون دینی ما خطاب به مردان آمده است که پیامبر (ص) فرمود: إِذَا نَظَرَ أَحَدُکُمْ إِلَى الْمَرْأَةِ الْحَسْنَاءِ فَلْیَأْتِ أَهْلَهُ فَإِنَّ الَّذِی مَعَهَا مِثْلُ الَّذِی مَعَ تِلْکَ؛ وقتى چشم شما به زنى افتاد و در شگفت شدید بیائید پیش زن خود در نزد او نیز مانند آنچه در آن زن دیده‌اید، وجود دارد.

    151885551322082192112113221127168489217452121630.jpg

    موضوعات: تبلیغ
    [شنبه 1396-11-28] [ 11:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نقدی بر اعتقاد خرافی مردم نسبت به قسمت و تقدیر ...

    #نقدی بر اعتقاد خرافی مردم نسبت به قسمت و تقدیر
    #قسمت و سرنوشت به دست چه کسی است؟
    اعتقاد به قسمت البته به آن معنا که مردم اعتقاد دارند، آدم را بی مسئولیت می کند. در مواقعی که شخص مقصر است و یا اشتباه کرده، قسمت و اراده الهی را پیش می کشد و خودش را تبرئه می کند که این تعریف درستی نیست.
    باور به قسمت و تقدیر جایگاه ویژه ای در بین ما ایرانیان دارد. هر زمان که حادثه ای برای ما رخ می دهد و ما دلیل و علتی برای آن پیدا نمی کنیم، سریع به سراغ آسان ترین راه، یعنی نسبت دادن آن اتفاق به قسمت و تقدیر الهی می کنیم. گاهی وقت ها هم پیش می آید که قسمت و تقدیر را پیش می کشیم تا خطا و اشتباه خودمان را پشت آن پنهان کنیم.
    اما باید دید دین چه رویکردی درباره این پندار ما ایرانیان به خصوص متدینین دارد. برای فهم بهتر این موضوع لازم است شناختی هم از معنای قضا و قدر پیدا کنیم.
    قضا و قدر
    تقدیر در لغت به معنای اندازه گیری و چیزی را با اندازه معین ساختن است و قضا به معنای گذراندان و به پایان رساندن و یکسره کردن و حتمیت است.[1]
    درباره تقدیر می گویند:
    «هر مخلوقی به حکم اینکه ممکن الوجود است، حد و اندازه وجودی خاصی دارد، مثلا جماد به گونه ای اندازه گیری شده و نبات و حیوان به گونه ای دیگر»[2]
    و درباره قضا گفته شده:
    «قضا به معنای قطعیت وجود شی است. مسلما قطعیت یافتن وجود شی بر اساس نظام علت و معلول و در گرو تحقق علت تام آن شی است.»[3]
    بنا بر این می توان نتیجه گرفت که معنایی که مردم از قضا و قدر می فهمند معنای صحیحی نیست. چرا که آن ها وقتی از قضا و قدر یا قسمت سخن می گویند، منظورشان این است که حادثه رخ داده تحت اراده آن ها نبوده، بلکه خداوند آن را اراده کرده است و حال آنکه این معنا صحیح نیست.
    تقدیر الهی یعنی هر موجودی را خداوند به گونه ای خاص خلق کرده، یکی را انسان و یکی دیگر حیوان خلق کرد است. و قضای الهی هم به معنای بی دلیل بودن اشیاء نیست، بلکه همه حوادث عالم دارای علت است؛ فقط وقتی علت چیزی آمد با اراده خداوند آن فعل حتمی می شود.
    آثار منفی اعتقاد عرفی قسمت و سرنوشت
    بی مسئولیت شدن
    اعتقاد به قسمت البته به آن معنا که مردم اعتقاد دارند، آدم را بی مسئولیت می کند. در مواقعی که شخص مقصر است و یا اشتباه کرده، قسمت و اراده الهی را پیش می کشد و خودش را تبرئه می کند.
    اهمیت ندادن به وعده ها و قول و قرارها
    بعضی ها زمانی که به کسی قول می دهند و یا وعده کاری را می دهند، می گویند اگر قسمت باشد این کار را انجام می دهم. بعد وقتی به هر دلیل کار را انجام نداد می گوید خب قسمت نبود که انجام بدهم.
    توقف و ایستایی و سد مسیر پیشرفت
    هستند آدم هایی که فعالیت نمی کنند و زندگی ساکن و ثابتی دارند، وقتی هم که از آن ها سوال می کنیم چرا حرکتی نمی کنند؟ پاسخ می دهند که قسمت ما همین است.
    نتیجه گیری
    بهتر است در مواجهه با حوادث ناگهانی به دنبال علت وقوع آن حادثه برویم.. اگر در حادثه ای تلخ کم کاری داشتیم، آن را بپذیریم و اگر علت یک واقعه ای را نمی دانستیم، به جای انتساب آن به ما وراء الطبیعت، علت واقع شدنش را در همین طبیعت پیدا کنیم، چراکه همه اتفاقات عالم، علت مادی مخصوص به خودش را دارد و خداوند بدون وسیله کاری را انجام نمی دهد.
    «ابی الله ان یجری الامور الا باسبابها؛ [4] خداوند امتناع دارد که امور عالم را جاری کند مگر از طریق وسائط و اسباب»
    پی نوشت ها:
    [1]آموزش فلسفه آیت الله مصباح یزدی، ج 2، ص 442
    [2] منشور عقائد امامیه، ص 86
    [3] همان
    [4] بصائر الدرجات الکبری، ج1، ص6، ح

    موضوعات: تبلیغ
     [ 11:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فرق میان قرض الحسنه و قرض ربوی ...

    #فرق میان قرض الحسنه و قرض ربوی
    #قرضی که دادن و گرفتنش حرام است
    اگر قید شود که تنها اصل مال بازگردانده شود، همان قرض‌الحسنه و عملی بسیار پسندیده و نیکو است؛ ولی اگر در بازپس‌ گیری قرض این گونه شرط گذاری شود حرام می شود.
    قرض که در فارسی به معنای وام است؛ یک رفتار اقتصادی است که می‌تواند به دو شکل انجام گیرد. گاه وام‌دهنده افزون بر اصل وامی که پرداخته مبلغ یا چیزی را طلب می‌کند که به آن قرض ربوی می‌گویند؛ و گاه دیگر، وام‌ دهنده چیزی را مطالبه نمی‌ کند و تنها اصل مال خویش را بازپس می‌گیرد.
    در اصطلاح فقه اسلامی، قرض، تملیک مال به دیگرى با ضمانت است به اینکه بر عهده وام‌ گیرنده بازگرداندن مال باشد، اعمّ از اینکه عین یا مثل و یا قیمت آن باشد. (1)
    یک معامله دو طرفه
    قرض یک نوع معامله میان دو طرف است. در عقد قرارداد قرض که بهتر است نوشته شود، (2) اگر قید شود که تنها اصل مال بازگردانده شود، همان قرض‌الحسنه و عملی بسیار پسندیده و نیکو است؛ ولی اگر در بازپس‌ گیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است. (3)
    وقتی قرض بر صدقه برتری می یابد
    خاصیت مهم قرض و علت برتری آن نسبت به صدقه این است که در قرض فرد قرض گیرنده چون خود را ملزم به بازپرداخت آن می بیند لذا باید تلاش کند تا بتواند از عهده دِین خود بر بیاید. ولی در صدقه این حالت نیست و اگر کسی به گرفتن صدقه عادت کند دیگر کار و تلاش برای کسب و رزق و روزی برایش مشکل خواهد بود.
    در سوره بقره آیه 245 می‌فرماید:«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْسُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون»
    کیست که به خدا «قرض الحسنه ‏اى» دهد، تا آن را براى او، چندین برابر کند؟ و خداوند است (که روزى بندگان را) محدود یا گسترده مى‏ سازد و به سوى او باز مى‏ گردید.»
    قرض حلالی که به حرام تبدیل می شود
    همان طور که در بالا هم ذکر شد اگر در باز پس‌ گیری قرض، همراه با اصل قرض، مالی دیگر یا چیزی به آن افزوده شود، قرض ربوی و از نظر احکام اسلامی حرام است. (4)
    در حقیقت رباخواری، یک نوع تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست می کند، و بذر کینه و دشمنی را در دلها می پاشد، و در واقع رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را می بیند و هیچ توجهی به ضرر و زیان بدهکار ندارد، اینجاست که بدهکار چنین می فهمد که رباخوار پول را وسیله بیچاره ساختن او و دیگران قرار داده است.
    درست است که ربادهنده در اثر احتیاج تن به ربا می دهد، اما هرگز این بی عدالتی را فراموش نخواهد کرد، و حتی کار به جایی می رسد که فشار پنجه رباخوار را هر چه تمامتر برگلوی خود احساس می کند، این موقع است که سراسر وجود بدهکار بیچاره، به رباخوار لعنت و نفرین می فرستند، تشنه خون او می شود، زیرا با چشم خود می بیند که هستی و درآمدی که به قیمت جانش تمام شده، به جیب رباخوار ریخته می شود. در این شرایط بحرانی است که دهها جنایت وحشتناک رخ می دهد،بدهکار گاهی دست به انتحار و خودکشی می زند و گاهی در اثر شدت ناراحتی طلبکار را با وضع فجیعی می کشد، گاهی به صورت یک بحران اجتماعی و انفجار عمومی و انقلاب همگانی درمی آید..
    کاغذ دیواریِ ربا!
    بدهکار موظف است در سررسید قرض به مقداری که قرض گرفته به طلبکار بپردازد و لازم نیست زیادتر برگرداند. حال اگر در هنگام قرض دادن شرط کند که مبلغی بیشتر از اصل پول برگردانده شود، این کار ربا و حرام است. حتی اگر بگوید یک میلیون تومان قرض می‌دهم و تو یک میلیون تومان به من برگردان ولی خانه مرا هم کاغذ دیواری کن، این کاغذ دیواری کردن هم ربا و حرام است. یا بگوید یک میلیون تومان را به من برگردان ولی این کت و شلوار را هم برایم بدوز، در این صورت نیز دوخت کت و شلوار هم رباست دو هم حرام!
    بنابراین هرگونه زیاده گرفتن چه مالی و چه غیر مالی، ربا و حرام است.
    ربا دادن و ربا گرفتن هر دو حرام اندر حرام است!
    برخی گمان می‌کنند فقط ربا دادن حرام است و قرض ربوی گرفتن اشکالی ندارد؛ این گمان اشتباه است و گیرنده قرض رَبَوی هم دچار کار حرام شده است. اگر زیاده را شرط نکنند بلکه بدهکار با رضایت و اختیار خودش چیزی بیشتر برگرداند اشکال ندارد بلکه برای بدهکار مستحب است که زیادتر برگرداند.
    پی نوشت:
    1- تحریرالوسیله، امام خمینی، ج 1، ص 599
    2- بقره، آیه 282؛ مجمع‌البیان، ج 1 - 2، ص 681
    3- بقره، آیات 275 تا 278؛ آل عمران، آیه 130؛ نساء، آیه 161؛ روم، آیه 39
    4- بقره، آیات 275 تا 278؛ آل عمران، آیه 130؛ نساء، آیه 161؛ روم، آیه 39
    ______________________________________
    منابع:
    اسلام کوئیست
    سایت کیهان؛ مقاله منصور حسینی
    سایت حوزه
    حیدری نراقی، علی محمد؛ آیین تجارت از دیدگاه اسلام: (آداب کسب و تجارت)

    موضوعات: تبلیغ
     [ 11:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وقتِ رفتن بیست سالم بود ...

    ” وقتِ رفتن
    بیست سالم بود
    خم شدم تا مادرم بتواند
    گونہ ام را ببوسد
    ” موقعِ آمدن “
    آن اندازہ شدہ ام ڪه
    مادرم بتواند تمام وجودم را
    درآغوش بگیرد

    #وداع_مادر
    #شهید_عبدالرضا_حیدری
    #پس_از_29سال

    1518812012k_pic_3ee929b0-a707-4e68-b6fd-cbd5637c69fc.jpg

    موضوعات: تبلیغ
     [ 10:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم