سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < اردیبهشت 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 177
  • دیروز: 137
  • 7 روز قبل: 813
  • 1 ماه قبل: 4213
  • کل بازدیدها: 173638



  • رتبه



     
      اهمیت نماز شب ...

    ? اهمیت نماز شب

    ? عمّه‌ام، زینب، با وجود همه مصیبت ها و رنج هایى که در مسیرمان به سوى شام به او روى آورد، حتّى یک شب اقامه نماز شب را فرو نگذاشت.

    #امام_سجاد (ع)

    ? بحارالانوار

    1506463189434139662_213505.jpg

    موضوعات: خانواده
    [چهارشنبه 1396-07-05] [ 08:47:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      آقا من نوکریوین نوکرینین نوکری ام ...

    دانش آموخته مدرسه مادری ام

    علوی مذهبم، از طایفه ای آذری ام

    ننم اورگتدی نجه عرض ارادت الییم

    آقا من نوکریوین نوکرینین نوکری ام
    ✨?✨

    1506463244815903023_16361.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      راستی گوش شما کجاست؟ ...

    گوش در پا

    ?فیلسوفی ستمدیده
    برای دادخواهی نزد پادشاهی رفت و
    هر چه التماس کرد،
    موثر نشد.

    ناچار بر قدم های پادشاه افتاد و دادخواهی را تکرار نمود.
    شاه خشنود شد و
    حاجت او را برآورده ساخت.

    جمعی به ملامت فیلسوف لب گشودند و
    او را سرزنش کردند که از مانند تو حکیم و شخصیت بزرگی،
    این چنین کاری سزاوار نبود.

    او در جواب گفت:
    شما نمی دانید که گوش پادشاه ، در پایش بود؛
    از این جهت،
    مرا چاره ای جز این نبود!

    راستی گوش شما کجاست؟

    کسی که میخواهد شما حرف او را بشنوید،
    چه باید بکند؟

    1506463447k_pic_e4ae7502-438e-44a7-bd19-af9caf904a27.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علّامه مجلسی در دهه عاشورا ...

    ?علّامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی می کرد و خوش آمد می گفت. روز عاشورا می بینند ایشان نیامد.
    ? خود شاه عهده دار پذیرایی می شود و یکایک هیئات می آمدند تا هیئت حمّال ها وارد می شوند.
    شاه می بیند علّامه مجلسی با لباس سیاه بلند در میان آنها مشغول سینه زدن است.
    شاه فردا با جمعی به منزل علّامه مجلسی رفته و علّت را جویا می شود.
    علّامه می گوید: روز تاسوعا که مشغول خوش آمد گفتن بودم در هنگام ورود دسته حمّال ها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود که وقتی سینه می زد خیلی قیافه مضحکی پیدا می کرد. من بی اختیار تبسّمی کردم.
    شب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) را در خواب دیدم. سلام کردم. حضرت عنایت نفرمود.
    فرمودند: چرا امروز به سینه زن حسین من تبسّم کردی؟ عرض کردم: آقا عمدی نبود. فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود. برای جبران کار امروزت فردا برو در دسته حمّال ها و سینه بزن.
    ✅ ما سمعت ممن رأیت ص 65-66

    1506463525k_pic_9f752e8b-96ac-4017-8c91-b5f369b14aaf.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:44:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      چه فَــرقی میکُـند بَر ما؟ عَقب بُــردند ساعــت را ...

    #حسین_جان♥️



    چه فَــرقی میکُـند بَر ما؟
    عَقب بُــردند ساعــت را

    که هَرشب دِل هَمان لحظه
    بَرایت تَــنگ خواهَد شُد?️

    #وقتےدلتنگم‌نمیشه‌برم
    #من‌آروم‌میشم‌باعکس‌حرم

    1506463780235913817_60867.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت