سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < فروردین 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 48
  • دیروز: 106
  • 7 روز قبل: 568
  • 1 ماه قبل: 4081
  • کل بازدیدها: 172931



  • رتبه



     
      12 توصیه مهم رهبر معظم انقلاب به طلاب ...

    ?به‌بهانه دیدار طلاب تهران با مقام‌معظم رهبری:
    ? 12 توصیه مهم رهبر معظم انقلاب به طلاب

    ?مهمترین وظایف روحانیت «هدایت فکری و دینی»، «هدایت سیاسی و بصیرت‌افزایی» و «راهنمایی و حضور در عرصه‌ی خدمات اجتماعی» می باشد.

    ? تبدیل جامعه به جامعه‌ای دینی، بر عهده‌ی علما، روحانیت و طلاب است.

    ? روحانیون و طلاب باید مسلح و آماده، وارد عرصه‌ی مقابله با شبهات و تفکرات غلط و انحرافی در فضای مجازی شوند.

    ? «درک اسلام ناب و متکی بر کتاب و سنت» را با ابزار خرد و اندیشه‌ی اسلامی، وظیفه‌ی مهم روحانیون است.

    ? وحانیون و طلاب با بهترین روش‌ها، مردم را به عبادات و ظواهر و مصادیق دینی از جمله صدق، امانت، تقوا، ترک منکر، امر به معروف و سبک زندگی صحیح، هدایت کنند.

    ?طلاب باید با استدلال صحیح، اعتقادات موروثی را که ممکن است در گذر زمان دچار زوال شده باشند، عمق ببخشند و به مسیر صحیح بکشانند.

    ? استمرار حرکت صحیح و انقلابیِ کشور و جامعه، بدون حضور مستمر روحانیت امکان‌پذیر نیست.

    ? در جمهوری اسلامی، تداوم حضور علما و روحانیون و در نتیجه، حضور مردم در عرصه‌ها، استمرار حرکت انقلاب را ممکن کرده است.

    ? حضور طلاب در خدمات‌رسانی به مردم، مدرسه‌سازی، بیمارستان‌سازی، کمک به مردم هنگام حوادث و دیگر عرصه‌ها، نیروهای مردمی را نیز به صحنه می‌آورد و منشأ خدمات خواهد شد.

    ? طلاب همت خود را برای ایفای مسئولیت‌های روحانیت که هیچ تخصص دیگری نمی‌تواند جایگزین آن شود، به‌کار گیرند.

    ? ایفای مسئولیت‌های روحانیت به معنای هدف‌گیری مناصب و مقامات و عناوین نیست، بلکه در همه‌ی اوقات باید کسب رضایت پروردگار و امام عصر (عج) هدف اصلی قرار گیرد.

    ? «مراقبت از اینکه حوزه‌های علمیه از شیوه‌ی طلبگی به شیوه‌ی دانشگاهی گرایش پیدا نکنند»، «طرح آموزش اخلاق در حوزه‌ها» و «منطقه‌ای کردن گزینش و جذب طلاب»، از مسئولیت مدیران حوزه‌ها است.


    ➖➖➖

    1503914049k_pic_47ce3d00-5ee7-457d-beeb-ede98f8ded52.jpg

    موضوعات: بیانات رهبری, بزرگان, اجتماعی, علمی, زنان, انقلاب, فضای مجازی, کار تشکیلاتی, اخلاقی, خانواده
    [سه شنبه 1396-06-07] [ 08:44:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      حاج آقای قرائتی در خصوص اقتصاد در اسلام چه می فرمایند؟ ...

    1- در اسلام اقتصاد وسيله است نه هدف
    ما از نور خورشيد استفاده ميكنيم اما به خورشيد نميشود زياد نگاه كرد. به خورشيد نگاه كنيم كور ميشويم اما ازنورش استفاده ميكنيم. از آب دريا استفاده ميكنيم اما توي خود دريا غرق ميشويم. آب در بيرون كشتي، پشتي است يعني كشتي كه ميرود توي دريا، آب پشت كشتي است يعني حامل كشتي است. اما همين آب اگر وارد كشتي شود، كشتي را ممكن است غرق ميكند. از آب استفاده بكنيم اما اگر آب وارد كشتي شود غلط است. (تكرار مطلب). از اقتصاد استفاده بكنيم اما اقتصاد به معناي هدف نباشد.
    من در برنامههاي ماه رمضان يك مثالي زدم. گفتم نياز به اقتصاد داريم. اما هرگز نبايد بگوئيم اقتصاد زير بنا است. مثل اينكه انسان نياز به اكسيژن دارد اما هيچ كس نگفته كه اكسيژن زير بنا است. استفاده آري، نياز آري اما زير بنا و اصل به آن طور كه عدهاي ميگويند، خير. اقتصاد وسيله است نه هدف. خوب اين ديد كلي است.
    2- انسان اصالت دارد
    3- در توليد انسان اصل است
    در اقتصاد اسلامي، انسان اصل است. در ديدگاه اسلامي انسان خودش اصل است يعني انسان است كه ابزار توليد رامي سازد. ابزار توليد انسان را نميسازد. ما اراده ميكنيم، ما يك نيروهاي دروني وبيروني داريم. در آن ديد انسان اصل است و اقتصاد وسيله است. اينها ديد كلي است و بعد وارد زندگي ميشويم. در توليد چه ميكنيم؟
    اسلام براي توليدبرنامه ميدهد:
    توليد اشياء تخريبي حرام است، توليد اشياء تخديري حرام است. توليد اشياء اشرافي با نياز ملت به چيزهاي ديگرحرام است يعني ملتي كه سيب زميني و پياز و گندم و جو او احياناً بايد از جاي ديگري بيايد، بر ميدارد جاسيگاري ميسازد. صد نوع جاسيگاري هست اما سيب زميني و جو و گندم نيست و سابق شعارهايي ميدادند. همان زماني كه گندم و نان و آب ما از خارج ميآمد، ميگفتند: ما در استقلال زندگي ميكنيم. همان وقتي كه ميگفت در استقلال زندگي ميكنيم، يادم نميرود يك وقت همان رئيسشان ميگفت ما كشورمان مستقل است. گفتيم بله همان وقت كه ميگويد مستقل هستم، اگر يك چاقو شكمش بزنيد، گندم امريكا بيرون ميريزد(تكرار مطلب)
    4- در مصرف اسراف ممنوع
    در مصرف چطور؟ (البته اينها فهرست است)
    اسلام وقتي وارد مصرف شد، مصرفها كنترل ميشود. اشيائي كه بصورت دكور است، ضرورتي ندارد، حكومت اسلامي اگر ديد دكورها و تزئينات مزاحم نيازهاي اوليه است، حق دارد جلوي آن را بگيرد.
    “كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا “(اعراف/31) اسراف ممنوع است. در مصرف حتماً بايد باشد چون قرآن ميگويد “كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً” (بقره/168) يعني از راه حلال باشد طيب بايد باشد يعني دل پسند بايد باشد. در مصرف اسراف نباشد، حلال باشد، طيب باشد و بايد همه هم داشته باشند اين طور نباشد كه اين اشياء حلال و طيب فقط قسمت گروهي باشد. حضرت علي (ع) ميفرمايد آيا من قانع باشم كه به من بگويند اميرالمؤمنين و من بخورم و ديگران نداشته باشند؟ برايتان حديث بخوانم:
    امام صادق(ع) انبار گندم داشت و مصرف ميكرد. مطلع شد كه گندم كمياب شده است. فرمود حالا كه كمياب شده، ما ديگر از گندممان نميخوريم گندم و جو قاطي ميخوريم. اضافهاش را به مردم ميدهيم بعد گفتند: آقا وضع بازاربدتر شده و كم كم گندم يافت نميشود! فرمود پس ما هم مصرف خود را طبق معمول تغير ميدهيم.
    گفتند امام وقتي در پاريس بوده اند، در زمان انقلاب وقتي به ايشان خبر ميدهند كه در ايران وضع نفت اين چنين است، ميگويد پس بخاري را از اتاق بيرون ببريد، حالا كه آنها نفت ندارند پس ما هم استفاده نميكنيم. همه داشتن، طيب بودن، حلال بودن، اسراف نبودن، اينها حدود مصرف است.
    در توليد چه توليد كنيم؟ اشيايي كه مورد نياز است. چقدر مصرف كنيم؟ حلال، دلپسند، همه داشته باشند و. . .
    درآمدها ممنوع، جلوي درآمدهاي باطل گرفته شود. درآمدهاي باطل عبارتند از:
    1- ربا
    5- ربا درآمد حرام
    يك چيزي از شما ميپرسم؟ دزد بدتر است يا ربا خوار؟ رباخوار. چون دزد ميرود منزل پولدار ميدزدد. رباخوار صبرمي كند يك فقير كه نياز به پول دارد، ميايد 5 هزار تومان از او وام بگيرد، ميگويد 5 هزار تومان به تو ميدهم به شرطي كه تومان پس بدهي. دزد از پولدار ميزند رباخوار از فقير. بايد بگوئيم رحمت به گور پدر دزد. و نقش ربا و بانك در رژيم قبل چطور بود؟
    در جامعه دوران شاه دو طبقه فقير و محروم و متوسط وجود داشت. طبقه متوسط همه پولهايشان را به بانك ميدادند.
    بانك پولهايش از همين ملت بود. يعني بانك از پول ملت زور پيدا ميكرد. پس از قدرتمند شدن، بانك وام ميداد. منتهي نه به محرومين و مستضعفين، بلكه به سرمايه داران وام ميداد گاهي سرمايه دار پول نداشت ولي به اعتباري كه بانك به او وام ميدهد، برنج را كيلويي تومان ميخريد و به همين محرومان كيلويي تومان ميفروخت(تكرارمطلب). يعني افراد سرمايه دار به اعتبار بانك جنسي را ارزان ميخريدند و به قيمت گران ميفروختند ولي اسلام كه آمد ربا را حرام كرد و حتي اموال افراد رباخوار را هم گرفت.
    6- كم‌فروشي ممنوع
    2- كم فروشي
    قرآن براي كم فروشي يك آيه دارد: «وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفينَ» (مطففين/1)، واي به حال اينها كه كم فروشي ميكنند، واي به حال معلمي كه بايد 50 دقيقه سر كلاس باشد، 40 دقيقه سر كلاس ميرود كه او هم كم فروش است، واي به من كه بايدحرف خوب بزنم و حرف خوب نزنم. و قرآن ميفرمايد همين طور كه من در هستي ميزان قرار داده ام، شما هم درپشت ترازو بايد رعايت ميزان را بكنيد. يعني بايد عمل شما با عمل آفرينش هماهنگ باشد. قرآن ميگويد: «وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزانَ» (الرحمن/7) آسمانها را بالا برديم و در هستي توازن مقرر داشتيم. «أَلاَّ تَطْغَوْا فِي الْميزانِ» (الرحمن/8) تا شما هم دردكان خودت كم فروشي نكني. در درست كم نگذاري، نمره كم ندهي، هركاري كه بايد انجام بدهي درست انجام بدهي.
    7- غش در معامله و كلك زدن حرام است
    3- غش
    گاهي وقتها ممكن است مغازه را رنگي بكنند كه اجناس آن طور كه هست، معلوم نشود. امام علي(ع) به كسي برخورد كه اجناسش را در سايه ميفروخت. فرمود همين كلك است. تو اگر اجناست را به آفتاب ببري وبفروشي، جنس تو به اين مرغوبي نيست. گاهي از اوقات دكانها لامپي روشن ميكنند، كاغذ رنگي كه كار ميكنند و فرم كاري كه ميكنند به گونهاي است كه زيبا نشان ميدهد اينها همه كلك است. گاهي وقتها بحثهايي خيلي ساده را باعبارات قلمبه و سلمبه آدم ميگويد كه مثلاً وانمود شود كه بحث من در سطح بالا است و حال آن كه وقتي به آن فوت ميكني، چيزي، چيزي در آن نيست. مغزش خيلي حرف روان است، منتهي براي اينكه ژست به هم نخورد، خيلي عبارتهاي درشت استفاده ميكند.
    كلك زدن، در درس دادن آدم كلك بزند يا در مغازه كلك بزند يا در سخنراني يا در مقاله نويسي يا در غيره. . . جلوي هررقم درآمد حرام گرفته شده است. درآمدهاي حرام خيلي است و نميشود گفت تا يا 30 تا يا. . .
    8- هيچ كارگري را نبايد مجبور به كار كرد
    آزادي در انتخاب شغل
    حديث خوبي است. اين حديثها را كه ميگوئيم گوش بدهيد و ياد بگيريد، يك جايي به دردتان ميخورد. مثلاً افرادي ميگويند ما خواهان آزادي كارگران هستيم. ميگوئيم تشريف بياوريد! قبل از اينكه ما در شما شما را بزايد، حضرت علي عليه السلام خواهان آزادي كارگران بوده است. قصهاي دارد در نهج البلاغه. عدهاي آمدند نزد حضرت علي وگفتند شما لطفاً يك نامهاي بفرماندار فلان منطقه بنويسيد كه مردم را مجبور كند كه فلان قنات را آباد كنند. فرمود: لست اجبر احداً. لست يعني نيستم، من احدي را مجبور نميكنم.
    پس شما كه ميگويي من خواهان آزادي هستم، نهج البلاغه ميگويد هيچ كارگري را نبايد مجبور به كار كرد.
    9- ابزار توليد بايد در اختيار كارگر باشد
    تهيه ابزار توليد
    اسلام ميگويد بايد براي هر كارگري كه ابزار توليد ندارد، ابزار توليد در اختيارش قرار بدهند. من يك حديث برايتان ميخوانم كه چه چيز خوبي است حديث. صدهاهزار حديث داريم كه اگر ما با اين حديثها آشنا باشيم ديگر مكتبهاي ديگر مزه نميكند. كسي اگر اين حديثها را بلد باشد، دو تا سرفه كند صاحب اسم فرار ميكند. يك كسي آمده بودمي گفت بله در فلان كشور سوسياليستي، برنامه هايشان اين است كه از افراد نابينا هم كار ميكشند. گفتم من كه نرفتم، حالا شما آنچه را كه جذبش شدهاي براي من بگو! گفت: از افراد نابينا هم كار ميكشند، كاري كه با دست است مثلاًشكلات ميپيچند. چشم ندارد ولي كاغذ را دور شكلات ميپيچد. بالاخره از افراد نابينا هم كار ميكشد ولي در جامعه اسلامي افراد نابينا همه به گدايي افتاده اند.
    گفتم اولاً كه جامعه ما هنوز جامعه اسلامي نشده است و اين كه ميگويي از افراد نابينا بايد كار كشيد، اسلام هم گفته ازافراد تا جايي كه ممكن است بايد كار كشيد. گفتم اين حديث را گوش بده و آنوقت با آنچه تو بلدي تطبيق بده! گفت بگو. گفتم: شخصي آمد نزد پيامبر و گفت پول به من بدهيد تا خرج كنم. فرمود: برو دنبال كاسبي و تجارت. گفت: نه ميتوانم داد و ستد كنم و نه توان كار كردن دارم. پيامبر فرمود: سرت را تكان بده و او سرش را جنباند. فرمود: خوب سرت سالم است. برو با سرت حمالي كن. ساك، چمدان و وسايل كوچك را حمل كن. با سرت هم اگر حمالي ميكني كار بكن اما گدايي نكن.
    پس شما كه ميگويي آن نابينا هم كار ميكند، در حديث داريم كه افراد فلج هم آن مقداري كه ميتوانند بايد كار كنند.
    ابزار توليد بايد در اختيار كارگر باشد! خوب معلوم است، در اسلام داريم اما ما از آن بي خبريم. حديث بگويم. شخصي نزد پيامبر آمد و گفت يا رسول الله كارگر جواني هستم كه ميخواهم كار بكنم ولي وسيله ندارم. پيامبر يك طناب و يك تبر به او داد و گفت برو و هيزم تهيه كن و بفروش. ابزار كار در 1400 سال پيش تبر بود و طناب، حالا امروزابزار كار زمين و قنات و ماشين و تراكتور و. . . است. پس تهيه ابزار كار براي كارگر ريشه اسلامي دارد. ما هستيم كه بايداسلام خودمان را بشناسيم و بعد بياييم اين اسلام را در تار وپود اقتصاد پيدا كنيم. مثلاً تشويق كارگر. تمام كساني كه دلشان براي كارگر لك ميزند، روي كره زمين يا هيچ دلسوز كارگري تا به حال دست كارگر را نبوسيده است و حديث داريم كه پيامبر اسلام دست كارگر را ميبوسيد. يك وقتي بحث كار ميكردم و احاديث كار را ميخواندم، يك نفر گفت شما كه اينقدر از كار تعريف ميكنيد، چرا شما طلبهها خودتان كار نميكنيد؟ گفتم كار دو قسم است هم كار بازويي داريم و هم كار مغزي. نميشود به يك دانشجو گفت بيكار! چون كار فكري ميكند. شما محصلين آيا بيكاريد؟
    بالاخره بيكاري غلط است.
    10- بيمه وبازنشستگي در كلام امام علي (ع)
    حق بيمه: يك حديث بخوانم. علي ابن ابيطالب عبور ميكرد و پيرمرد گدايي را ديد. حضرت مقداري به او كمك كرد وپرسيد چرا گدايي ميكني؟ گفتند آقا اين پيرمرد در ايام جواني نجار بوده است و حالا كه پير شده به گدايي افتاده است. فرمود: واي بر ملتي كه تا مردم جوان هستند از او كار ميكشد ولي وقتي كه پير شد حق بازنشستگي براي او قرارنمي دهند و فوراً دستور داد از بيت المال حقوق بازنشستگي براي او قرار دهند. گفتند آقا اين فرد مسيحي است نه مسلمان! فرمود: مسيحي باشد، مسيحي و يهودي هم كه در جامعه اسلامي زندگي ميكند، بايد بيمه و بازنشستگي داشته باشد.
    11- حق مالكيت و حدود آن در اسلام
    در مالك شدن: بيخودي كسي نميتواند مالك جايي بشود. زمين را ثبت دادي، بيخود! تا زمين را كسي آباد نكند، مالك آن نميشود. تازه، آباد كردن هم حد و حدود دارد. نميشود گفت كه اسلام گفته هر كس زميني را آباد كند متعلق به خودش است. پس بياييد با هم شريك شويم و ده تراكتور بگيريم و سي فرسخ جا را زير كشت ببريم. اسلام ميگويد درست است كه هر كس زميني را آباد كند متعلق به خود او است به شرطي كه مخالف عدالت اجتماعي نباشد. فقيه وحكومت اسلامي نظارت ميكند. اگر كسي و سرمايه داري صدها فرسخ را زير كشت ببرد، جوري كه عرصه كشت براي كارگران ساده كم شود، اسلام جلوي اين كشاورزي را هم ميگيرد. اصولاً همه چيز محدود است. آزادي هست امابه شرطي كه مخل آزاديهاي ديگر نشود. شما ميگوئيد خانه خودم است، ميخواهم صدا را بلند كنم، ماشين خودم است ميخواهم بيخود بوق بزنم، موتور خودم است ميخواهم هر جور كه بخواهم سوار شوم، الي آخر.
    در اقتصاد اسلامي ميفرمايد اموال را در اختيار افراد سفيه قرار ندهيد. بيت المال را در اختيار افراد امين باشد. همين اصل وقتي پياده شود و بودجه مملكت در اختيار افراد امين باشد، ـ چه بريز و بپاشهايي در رژيم قبل بود ـ اقتصاداسلامي اين است قرآن ميگويد «وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ» (نساء/5) اموال را به آدمهاي سفيه ندهيد و امام ميفرمايد معناي سفيه اين نيست كه طرف ديوانه باشد، افرادي كه جنايت ميكنند، حتي مشروب ميخورند، خلاف شرع علني ميكنند، عفت عمومي را ميدرند، مراعات نظام و جو اسلامي را نميكنند، اينها همه سفيهاند و اينها نبايد خزانه داردولتها و اداره باشند و بودجه ها نبايد در اختيار اين افراد باشد.
    12- تخصص اصل مهم در انتخاب شغل
    در انتخاب شغل مسئله تخصصها بايد در نظر گرفته شود. اصل تخصص بايد مراعات شود. يك نفر متخصص در فقه است و بايد همه مردم در مسائل فقهي بايد از اوبپرسند. همين طور كه انسان موي خود را به آرايش گر ميسپرد، همين طور در مسائل ذوقي و هنري و صنعتي مسئله تخصص مطرح است. امام صادق(ع) داشت، حديث است و شاگرداني داشت و هر شاگردي را دررشتهاي طبق تخصص خودش به كار ميگرفت. تخصصها بايد در نظر گرفته شود. پس ما ميگوئيم جمهوري اسلامي، وقتي قانون اسلامي آمد، اقتصاد براي ما وسيله است، نه هدف. خودمان در لابه لاي توليد براي مصرف و مصرف براي توليد گم نميشويم. انسان هستيم نه يك حيوان اقتصادي.
    در توليد انواع توليد، مقدار توليد، مساحت توليدحساب شده است. در مصرف نوع مصرف، مقدار مصرف، كميت و كيفيت مصرف در نظر گرفته ميشود. ازدرآمدهاي باطل جلوگيري ميشود. چون قرآن ميگويد «وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل» (بقره/188) اموال عمومي در اختيارافرادي كه گناه علني انجام ميدهند، قرار نميگيرد. بيمه هست. بازنشستگي هست. حق مرخصي براي كارگر هست، همه اينها براي آن است كه اسلام وارد به اقتصاد شده است. حالا همين طور اسلام وارد ارتش، خانه ها، فرهنگ بشود، جامعه اسلامي را اگر مزهاش را بفهميم، عاشق اسلام خواهيم شد. همه ما بايد سعي كنيم قدم به قدم به جامعه اسلامي نزديك شويم.
    “والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته”
    حجت الاسلام والمسلمین شیخ محسن قرائتی

     

    موضوعات: احادیث, بزرگان, اجتماعی, علمی, اهل بیت س
    [شنبه 1395-09-06] [ 09:57:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      جهات مؤثر در مباحثه چیست ؟ ...

     جهات مؤثر در مباحثه
    با تمام توضیحاتی که گذشت تذکر این نکته لازم است مباحثه نیز مانند کارهای دیگر می تواند درجه بندی شود. یک مباحثه خوب زمانی اتفاق می افتد که شما بتوانید فاکتورهای خوب و مفیدی لحاظ کرده و با رعایت آنها مباحثه را نجام دهید.
    در این بخش به این فاکتورها نگاه اجمالی خواهیم داشت:

    زمان؛
    اینکه چه زمانی مباحثه کنیم بسیار مهم است. زمان مباحثه باید به گونه ای تنظیم شود که از هر نوع خستگی, کسالت و خواب آلودگی به دور بوده و نشاط کافی را به همراه داشته باشد.
    بعلاوه دوری از اوقاتی که برای کارهای دیگر و مهمتر مهیا شده نیز جزو این فاکتورها لحاظ می شود.
    * نامناسب
    الف. بلافاصله بعد از کلاس. – ذهن شما در این زمان خسته است و احتیاج به استراحت دارد. بعلاوه نیاز است داده های دریافتی از استاد را تحلیل کنید و این مساله زمان می برد -
    ب. هنگام خستگی روحی و ذهنی (بعد از فعالیت سنگین بدنی، آخر شب، بعد از غذای سنگین و.)
    * مناسب
    الف. بین کلاس درس و مباحثه فاصله متعادلی برای مطالعه و پردازش مطالب وجود داشته باشد.
    ب. دچار عقب ماندگی از قافله نشود. – تاخیر زیاد در مباحثه درست نیست چرا که دروس روی هم انباشته شده و هنگام ارائه خسته کننده خواهد بود. -
    مکان؛
    الف. محیط بسته باشد (باغ، کوه، حیاط، مدرسه، حرم و…). – برای اینکه حواس شما بتواند روی مباحثه تمرکز کند و اصطلاحا دچار حواس پرتی نشوید -
    ب. آلودگی صوتی وجود نداشته باشد (خلوت باشد ترجیحا)
    ج. چیزهایی که به حالت تمرکز ضربه می زند، وجود نداشته باشد (تلویزیون، تابلوی جالب، گریه، سوسک و..)
    د. نور کافی وجود داشته باشد.
    و. بیش از حد سرد یا گرم نباشد. – در غیر اینصورت تمرکز لازم را نخواهید داشت -
    ه . در حال قدم زدن نباشد.
    مدت (بین 40 الی 70 دقیقه)؛
    الف. به گونه ای طولانی نباشد که خستگی یا دل زدگی را به دنبال داشته باشد.
    ب. به گونه ای کوتاه نباشد که غرض اصلی مباحثه حاصل نشود.
    نظم؛
    این تدابیر برای ایجاد نظم مؤثر است:
    الف. باید از خود شروع کرد. (بدون شک عمل ما در نظم می تواند هم بحثی را نیز حداقل در مباحثه منظم کند. این مساله هم عقلی و هم تجربه شده است)
    ب. تساهل و تسامح ممنوع (البته به دور از افراط خشک)
    ج. جریمه قرار دادن برای شخص خاطی (همراه با رأفت و کوتاه آمدن در موقعیت های مقتضی)
    نشاط؛
    این عوامل در ایجاد نشاط و شادابی در مباحثه بی تأثیر نیست:
    الف. خواب کافی.
    ب. ورزش سبک (2 یا 3 دقیقه) قبل از مباحثه.
    ج. وضو داشتن.
    د. ایجاد انبساط خاطر در خلال مباحثه (در حدّ متعادل)
    ه . تلطیف و کاربرد ذوق در بیان (بیان شیوا و مثال های جالب و..).

    موضوعات: بزرگان, علمی
    [چهارشنبه 1395-08-19] [ 12:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آثار و فواید مباحثه در چیست ؟!!!! ...

     آثار و فواید مباحثه:
    درمباحثه انسان بخوبى مى یابد که تا چه میزان برمطالب تسلط یافته و آیا بفهم و درک کامل موضوعات رسیده است یانه ؟.از جمله خصوصیات جالب مباحثه آنست که هر کس خود راامتحان مى کند میزان فهم خود را ارزیابى مى کند که این سنجش و آزمایش وسیله اى براى تلاش بیشتر و در نتیجه رشد سریعتر مى باشد
    در مباحثه مطالب آموخته شده تکرار و[ ملکه نفس] مى شود ابهامات و اشکالات روشن واندازه فهم درس مشخص مى شود.
    مباحثه راه تحقیق را براى محقق و دانشجو هموار و برخورد آراء واندیشه ها را براى او تجربه مى کند بلند نظرى و تحمل عقاید دیگران را به او مى آموزد.
    مباحثه تکرار درس استاد است اما نه به شکل ناقص و سطحى بلکه بصورتى جامع و محققانه زیرا همه افراد مباحثه کننده قبل از مباحثه به یادداشتهاى درس استاد و نیز به گفتاراساتید و کتابهاى مربوط به آن مراجعه مى کنند واز آن نظریات کمک مى گیرند تا نقاط مبهم و مشکل درس را بگونه اى برطرف نمایند.
    و در واقع مباحثه [ اعلام طرح درسى جدید] توسط شاگرد مى باشد ازاینرو محصل تمام نقاطابهام را برطرف مى کند تا همانند استاد مطالب را بازگو نماید
    به همین دلیل اگر گوشه اى از مطالب در مباحثه روشن نگردید باید قبل از شروع درس جدید ازاستاد پرسید و نقاط مبهم و داراى اشکال را روشن نمود.
    البته باید توجه داشته باشیم که بهترین شیوه فراگیرى و آموزش علوم طرح سئوال در محورهاى اساسى درس و یافتن پاسخ مناسب است . در مباحثه نیز بایداز این شیوه صحیح و موثر کمک گرفته شود.
    از ویژگیهاى دیگر مباحثه اینست که ضمن فهم کامل مطالب سئوالات جدیدابتکار و بصورت خودجوش طرح مى شود. جوشش سئوالات جدید و فرورفتن در عمق مطالب علمى و یافتن طرح هاى نواز محاسن مباحثه و لازم است که همیشه مورد توجه قرار گیرد زیراافرادنسبت به تحقیق در مطالب و طرح سئوالات جامع و پرسش آن از محضراستاد و یافتن بهترین پاسخ تعهد دارند و در مباحثه آینده باید جوابگوى هم مباحثه اى باشند
    درمباحثه انسان بخوبى مى یابد که تا چه میزان برمطالب تسلط یافته و آیا بفهم و درک کامل موضوعات رسیده است یانه ؟.از جمله خصوصیات جالب مباحثه آنست که هر کس خود راامتحان مى کند میزان فهم خود را ارزیابى مى کند که این سنجش و آزمایش وسیله اى براى تلاش بیشتر و در نتیجه رشد سریعتر مى باشد.
    اما اگر بخواهیم این فوائد را به صورت دسته بندی بررسی کنیم باید بگوییم برخی فوائد مباحثه اصلی و برخی هم جانبی اند:
    1. فوائد اصلی؛
    الف. تنظیم و ترتیب مطالب در ذهن و در نتیجه انسجام فکری (چون قصد ارائه وجود دارد). - هر یک از هم مباحثه ها در صددند که مطلب را به صورت بهتر و دسته بندی تر در اختیار دیگری قرار دهند که همین مساله به مرور زمان شیوه دسته بندی مطالب را نیز تقویت می کند. -
    ب. ترمیم مطالب در ذهن و روشن شدن نقاط مبهم (مطالب جا افتاده به کمک طرف مقابل، یادآوری و زنده می شود)
    ج. تصحیح دریافت ها و تلقیات غیرصحیح. – به علت تبیین و تفسیر و بحث پیرامون مطالب -
    ح. تحکیم مطالب و دریافت ها و عدم سطحی نگری (با نگاهی جدی به آنها)
    خ. پرورش توانمندی اظهارنظر و بارور شدن اعتماد به نفس علمی.
    ر. تقویت فعالیت های استدلالی برای دفاع از یک رأی (زمینه پرورش قدرت اجتهاد)
    ز. توانمندی در بیان مقصود (با دخول و خروج موفق و…) و ارائه راه های مؤثر در جا انداختن مراد.
    ک. توانمندی نقّادی نظر مخالف. – با رعایت اصول اخلاقی -
    گ. الزام به مطالعه و نظم قهری. – به علت نامعلوم بودن شروع بحث از طرف یکی از طرفین -
    ه . زمینه بسیار خوب برای تدریس در آینده. – قوه بیان را تا حد زیادی تقویت می کند -
    2. فوائد جانبی؛
    الف. تمرین نکات ذوقی و بلاغی در گفتار. (که لازم است هر طلبه در حین مباحثه با دقت به این مساله و رعایت نکات ذوقی و بلاغی مباحثه کند تا در آینده در سخنرانی ها دچار مشکل نشود)
    ب. تقویت جنبه اجتماعی و معاشرتی در شخص. (که شاید مهمترین آن ایجاد صفت مدارا باشد)
    ج. تمرین برای کسب ادب مواجهه و ایجاد ارتباط متخلّق.
    چ. تمرین برای حالت های متانت و ملایمت، آرامش در سخن گفتن، تبسم در گفتار و… . (که این مساله با تمرین و ممارست اتفاق می افتد و یکی از لوازم طلبگی است. طلبه ای که می خواهد در جامعه اثرگذار باشد باید این موارد را لحاظ کند)
    تمام موارد فوق احتیاج به خودسازی درحین مباحثه دارد. هر شخص می تواند به مرور زمان موارد فوق را در وجود خودش نهادینه کند.
     . فرهنگ مباحثه؛
    الف. آغاز و انجام با یاد خداوند متعال.
    ب. حفظ احترام افراد به صورت متقابل.
    ج. تواضع در سراسر مباحثه (چگونگی حرف زدن، نگاه کردن و).
    د. خوب به حرف های طرف مقابل گوش کنیم و آنگاه:
    نشان دهیم که حرف هایش را فهمیده ایم (سخنانش را چکیده و دسته بندی تقریر کنیم)
    نشان دهیم که کجاهای حرفش را قبول داریم (یا از آن قسمت ها دفاع کنیم و یا حداقل به تأیید صرف بپردازیم)
    آنگاه بیان کنیم که کجاهای حرفش را قبول نداریم.
    ر. بسیاری از مناقشات صرفا در حیطه الفاظ و قالب ها است؛ برای صرفه جویی در وقت ساکت باشیم، پس از پایان حرف های او نقد کنیم.
    ز. اگر مخاطب ما متوجه شود که ما برای ردّ سخنانش گارد گرفته ایم و تنها منتظر اتمام سخنانش هستیم، در بیان و انسجام بخشیدن به سخنان خود توفیق کمتری خواهد داشت.
    ک. در گوش دادن به دیدگاه های ابتکاری طرف مقابل، از خود شوق نشان داده، او را برای جولان فکری بیشتر تشویق کنیم (یکی از علامت های عدم تکبّر)
    ح. پرهیز از بروز تشنج در مباحثه (افزایش صوت، تحریک عصبی)
    خ. عادت به تمرکز داشتن کامل روی مطالب (به ویژه مطالب دقیق)
    ن. اتکاء به خود و باور داشتن استعدادهای نهفته خداوندی (نه در حد اجحاف)
    و. تعریف از خود، تلاش برای اثبات خود است، وقتی دوست ما چنین کرد، نرنجیم و به شخصیت او احترام بگذاریم، اما خود چنین نکنیم.
    ه . در پایان مباحثه می توان لحظات کوتاهی را به طرح مسائل متفرقه (فقهی، تذکرات رفتاری و…) اختصاص داد

    موضوعات: بزرگان, علمی
     [ 12:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      چگونه مباحثه کنیم؟! ...

    چگونه مباحثه کنیم
    مباحثه تمرین تقویت بیان و فن سخن‌وری است. به علاوه نوعی ممارست برای کلاس‌داری و تدریس است. هم‌اندیشی در مباحثه باعث برطرف شدن اشکالات و بدفهمی‌ها می‌شود.و در بسیاری اوقات اندیشه‌ای نو را در پی دارد.
    اگر طلبه ای هستید که تازه وارد حوزه شده اید حتما کلمه (مباحثه) را تا کنون زیاد شنیده اید. بیشتر اساتید مخصوصا در سالهای ابتدای طلبگی روی این مساله تاکید زیادی دارند و غالبا به طلاب گوشزد می کنند که مباحثه را فراموش نکنند.
    مباحثه یک سنت قدیمی است که از سالهای گذشته در حوزه های علمیه متداول بوده و تحقیقات جدید روز مهر تایید بر این روش زده است. به طوری که امروزه, مباحثه کردن یکی از بهترین شیوه های یادگیری به شمار می رود.
    با این حال جای بسی افسوس است که امروزه در حوزه های ما، این سنت خوب کمرنگ شده و متاسفانه برنامه ریزی غلط درسی و زندگی پرمشغله دو مشکل عمده هستند که به این مشکل دامن می زنند و آرام آرام مباحثه را از زندگی طلبگی جدا می کنند.
    مقدمه ای درباره مباحثه
    مباحثه از آداب درس خواندن است. اساتید در آغاز شروع به تحصیل طلاب، آنان را به مباحثه تشویق می‌کنند. اساتید چهار مرحله را برای ماندگاری درس در حافظه و فهم بهتر آن پیش‎نهاد می‎کنند. پیش مطالعه که قبل از شروع درس صورت می‎گیرد و سپس درس و مطالعه‎ی پس از درس و مباحثه این چهار مرحله هستند.
    مباحثه تمرین تقویت بیان و فن سخن‌وری است. به علاوه نوعی ممارست برای کلاس‌داری و تدریس است. هم‌اندیشی در مباحثه باعث برطرف شدن اشکالات و بدفهمی‌ها می‌شود.و در بسیاری اوقات اندیشه‌ای نو را در پی دارد.
     تعریف مباحثه
    جریان کاوش و جست وجوی جمعی، برای یافتن پاسخ سؤالی و پیدا کردن راه حل مشکل، یا تثبیت و تعمیق یک سری مفاهیم و گزاره های آموخته شده، از طریق گفت وگو و تبادل دیدگاه ها و نظرات، به گونه ای که متضمن نوعی تأثیر و تأثر متقابل باشد.(3)
     جایگاه و اهمیت مباحثه:
    همانطورى که اشاره شد مباحثه یکى از ویژگیهاى نظام آموزشى حوزه هاى علمیه مى باشد. دراین سنت نیکوى علمى که شاید یکى از بهترین و موثرترین شیوه فهم عمیق و فراگیرى سریع علوم و معارف است براساس روش قرآنى:[مجادله باحسن] مى باشد واز سلف صالح و علماى ربانى به ماارث رسیده است .
    البته این روش در کلمات ائمه معصومین( ع) به عنوان نظرگیرى و جمع بندى آراء وانتخاب بهترین مطرح شده است که به یکى از آن کلمات از امیرمومنان على( ع) اشاره مى شود:
    “واضمم آراءالرجال واختراقربهاالى اصواب ابعدها عن الارتیاب - همه نظریات را در کنار یکدیگر قرار داده و نزدیک ترین آنها به حق راانتخاب و دورترین آنها را رها کن”

    در کتاب[ آداب المتعلین] که یکى از بهترین کتابها در زمینه[ روش آموزش] و مربوط به سالهاى (911 965) و مولف آن خواجه نصیر طوسى مى باشد به مسئله مباحثه اشاره مى کند و مى فرماید:
    “ولابد لطالب العلم من المطارحه والمناظره … وقیل مطارحه ساعه خیر من تکرار شهر
    - براى یک دانشجو طرح مسائل و مناظره یکى از ضروریات مى باشد:و گفته شده : یک ساعت مباحثه بهتراز تکرار یک ماه درس مى باشد”
    در گذشته چنین معمول بوده که فقط در دروس رسمى حوزه مانندادبیات فقه اصول … مباحثه انجام گیرد اما باید توجه داشته باشیم که این شیوه را نباید در یک یا چند رشته منحصر کنیم و ضرورت دارد که آنرا در تمام علوم اسلامى همچون تفسیر تاریخ اقتصاد سیاست و دیگر مباحث لازم و حیاتى در حلقه هاى چند نفرى طلاب مباحثه کنیم .
    در آنصورت است که اثرات علمى آن در حوزه ها نمود بیشترى خواهد داشت و حوزه هاى علمیه از کارائى بالائى برخوردار خواهد بود.
    تحقیقات جدید نیز روشن کرده است که مباحثه های گروهی نسبت به سایر مراحل آموزشی از نوعی برتری برخوردار است. توجیه این برتری در واژه «درگیری» خلاصه می شود.
    مباحثه راه تحقیق را براى محقق و دانشجو هموار و برخورد آراء واندیشه ها را براى او تجربه مى کند بلند نظرى و تحمل عقاید دیگران را به او مى آموزد.

    موضوعات: بزرگان, علمی
     [ 12:42:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت