سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < فروردین 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 16
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 911
  • 1 ماه قبل: 4259
  • کل بازدیدها: 169949



  • رتبه



     
      #الهم_صل_علے_محمد_وآل_محمدوعجل_فرجهم ...

    #الهم_صل_علے_محمد_وآل_محمدوعجل_فرجهم

    1512899100391603212715142954120402512481503130141.jpg

    موضوعات: قرآن
    [یکشنبه 1396-09-19] [ 01:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      واقعیت هایی که هیچ گاه دیده نمی شود ...

    #واقعیت هایی که هیچ گاه دیده نمی شود
    فرزند یکی از روحانیان حوزه علمیه در پی درگذشت حجت الاسلام بحری در حادثه دردناک متروی تهران، دلنوشته ای به شرح ذیل منتشر کرد.
    سال های دوری نبود که پدرم دستم را می گرفت و همراه با خودش به مدرسه فیضیه می برد و در کنار درس و بحثش من هم در فضای علمی حوزه چرخی می زدم و از آن قلت و ان قلت های طلبگی فقط مثال های فارسی حرف هایشان را می فهمیدم.
    پدر ساعت 8 اولین کلاسش بود که می رفت؛ درس آیت الله ای بود که خیلی مهربان بود و یکبار که من خواب آلود بودم و مدام سر کلاس نق نق می کردم می گفت بله آقا زاده هم فرمایشاتی دارند؟! و همه طلاب می زدند زیر خنده. آخر کلاسش هم به من می گفت شاگرد کوچولو بفرما این هم شکلات امروزت.
    پدرم سال ها است درس می خواند و درس می دهد؛ حتی امروز هم که من از مقطع کارشناسی دانشگاه فارغ التحصل شده ام او هنوز کلاس می رود و شب ها مطالعه می کند.
    پدرم اهل مزاح و شوخی و بذله گویی است و گعده هایی با مداحان و شعرا به صورت هفتگی دارد که همیشه برایم جذاب بوده و تا بتوانم خودم را به آن جلسه می رسانم.
    پدرم بعد از این همه سال درس خواندن در حوزه نزدیک 8 سالی است که با حداقل دستمزد قابل قبول برای تامین اجتماعی بیمه شده است؛ البته همین هم شکرش باقی است؛ سال های دور را که مادرم یادش می افتد مدام گریه می کند و می گوید من به علم و اخلاق پدرتون افتخار می کنم ولی خداییش زندگی ما خیلی سخت گذشت؛ چه روزهایی که می ترسیدم نکند خدای نکرده یکی از ما مریض شود؛ آن وقت چه کار کنیم با این هزینه های سنگین زندگی.
    مادرم به لباس پدرم افتخار می کند و لباس روحانیت را دوست دارد اما هنوز نتوانسته است حتی یک فرحزاد یا درکه با پدر برود؛ می ترسند مردم حرف دربیاورند، می ترسند مردم احترام لباس را رعایت نکنند؛ اما جای شکرش باقی است که حرم حضرت معصومه (س) و جمکران شان مستدام است و اگر امام رئوف بطلبد سالی یکبار به پابوس امام رضا(ع) می روند.
    پدرم خیلی دوست داشت که من هم طلبه شوم و راه و سلوک او را ادامه دهم اما من به اندازه پدر تحمل و طاقت و صبر و انتظار ندارم؛ لیسانس حقوق را گرفته ام و می خواهم در امتحان قضاوت یا وکالت یا سردفتری شرکت کنم؛ خدا پدرم را حفظ کند که خیلی از متون فقهی و درس اصول فقه دانشگاه را بهتر از اعضای هیئت علمی دانشگاه با من کار کرد.
    پدرم دوست داشت که من هم طلبگی بخوانم ولی راستش را بخواهید من نمی توانستم 20 سال درس بخوانم و بعد با برچسب بی سوادی از سوی عده ای تازه به دوران رسیده مواجه شوم. من توان ندارم تا یک ماه از خانه و زندگی و همسر و فرزند بگذرم و به روستاهای حاشیه کشور بروم و بعد از طی هزاران کیلومتر به تبلیغ بپردازم و شب ها در اتاقی تنها در مسجد سکونت کنم. من بارها طعم دوری از پدر را در ماه مبارک رمضان و محرم و صفر چشیده ام. وقتی دوستانم با پدران خود شب ها به هیئت می آمدند و من تنها بودم.
    پدرم حوصله اش خوب است؛ شب ها که نشسته ایم بعضی وقت ها صدای زنگ می آید؛ یا جلسات هیئت امنای مسجد است و یا می خواهند عیادت یکی از نمازگزاران بروند یا اینکه قرار است برای پا درمیانی برای رفع اختلاف اهالی جلسه بگذارند. من حوصله این کارها را ندارم؛ من می خواهم شیک و مجلسی ساعت 8 کارت ورود به اداره را بزنم و چون ساعت 15 شد بزنم بیرون برای خودم. من حوصله 24 ساعته بودن کار را ندارم.
    من تحمل و صبر پدر را هم ندارم؛ پدرم یا همان حاج آقا محمودی اهالی محل رفته است آزمایش و دکتر گفته چربی خونت زیاد است، باید ورزش کنی. چند شبی است که بعد از نماز مغرب و عشا از همان مسجد می رویم به سمت پارک برای پیاده روی. مردمی که بابا را می شناسند و می دانند چقدر دست به خیر است و با همان صندوق قرض الحسنه مسجد چه گره هایی که از کار مردم باز نکرده است احترام می کنند و با صدای بلند سلام و احوالپرسی می کنند اما همین که از محل یکم دور می شویم نمی توان تکه کلام های برخی افراد را تحمل کرد. “حاج آقا این طرف ها؛ ویلا دیگه خستتون کرده” ؛ ” بوی نفت میاد"؛ … تکه کلام هایی است که قابل تحمل است اما چند روز پیش حرفی که یکی از اوباش زد آنقدر بد بود که از کوره درفتم اما حاج آقا دستم را سریع گرفت و گفت: آرام باشد (و اذا خاطبهم الجاهلون قالو سلاما)
    حاج آقای ما آزارش به هیچ کسی نرسیده است اما با منکر و گناه مشکل داره و امر به معروف و نهی از منکر می کند؛ دفعه آخری که امر به معروف کرد به یک مسئول دولتی گفت برو از خدا بترس که حق این مردم شهید داده را ضایع کنی.
    حاج آقا بیست سالی است که درس خوانده است اما هرجا او را برای روضه خواندن دعوت کند می رود؛ می گوید اگر یک دل هم بعد از صحبت های من تکان بخورد بس است؛ ما باید به مصداق حدیث نبوی(س) “طبیب دوار بطبه” باشیم.
    شماره تلفن خانه ما هم که در دسترس همه است و مردم برای مشورت و استخاره و سوال شرعی و… وقت و بی وقت زنگ می زنند و پدر با آرامش به حرف های مردم گوش می کند و راهنمایی شان می کند؛ یادش بخیر یکبار یکی از دوستان دبیرستانی من شماره منزل ما را گرفته بود تا برای سوالات امتحان با من هماهنگ کند و مادرش دیده بود که شماره آشنا است؛ مادر دوستم یک روز صبح به من گفت این حاج آقا محمودی که ما برای همه مسائل دینی زنگ می زنیم منزل شان، پدر شماست؟ و من گفتم بله. مخاطبان زیادی که حتی نمی دانند پدرم چه شکلی است و چگونه زندگی می گذراند و پدری که بدون هیچ گونه چشم داشتی به مردم خدمت می کند.
    پدرم این روزها که سنش بالاتر رفته است آثار ترکش های یادگاری از جنگ بیشتر اذیتش می کند و مدام به یاد دوستان شهیدش شعر می گوید و زمزمه دارد؛ مادرم می گوید پدرت وقتی جنگ شد جز اولین روحانیون رزمی و تبلیغی بود که برای دفاع از مردم و ناموسش عازم جبهه شد، می گوید دوری پدرت را می توانستم تحمل کنم اما زخم زبان مردمی که می گفتند احمد رفته طلبه شده که سربازی نرود را هیچ وقت نتوانستم از یاد ببرم.و…………………

    1512882173k_pic_60a5aced-a344-427f-b470-ddf02baeb87a.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 08:32:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ضرورت رجوع به کارشناس در همه حوزه ها خصوصا حوزه مسائل دینی را تبیین نمایید ...

    #ضرورت رجوع به کارشناس در همه حوزه ها خصوصا حوزه مسائل دینی را تبیین نمایید؟
    دست یافتن و اشراف بر مبانی و منابع دینی بسیار مشکل است. کارشناس شدن در عرصه دینی نه برای همگان مقدور است و نه لازم،
    آن چه مهم است این است که انسان دیندار از روحیه اطاعت پذیری و تسلیم پذیری برخوردار باشد و در صورت نیاز بتواند با آرامش خاطر و روحیه باز، دستورالعمل های دینی مورد نیاز خود را از کارشناس دینی ای که خود انتخاب کرده است دریافت کند.

    دست یافتن و اشراف پیدا کردن بر مبانی و منابع دینی، امر بسیار سخت و پیچیده ای است.(1) که مورد قبول تمام اهل فنّ، کارشناسان و صاحب نظران است تبیین این مهم منوط به یک سری مطالبی است که در ادامه قالب اصولی مطرح می شود: اصل اول: هر فرد نمی تواند هزاران رشته علمی و هزاران رشته عملی را یادبگیرد و فقط یک رشته علمی را به صورت ناقص و ناتمام می تواند بداند. قرآن کریم در این خصوص می فرمایند: ما اوتیتم من العلم الا قلیلا.(2) جز اندکی از دانش به شما داده نشده است. در روایتی آمده است: انسانی که دارای علم اندک است، اگر روحیه اطاعت پذیری و تسلیم پذیری نداشته باشد، خطرناک می شود.(3) اصل دوم: انسان هر چه بیشتر می داند، بیشتر می فهمد که نمی داند. اصل سوم: اصل رجوع به کارشناس، یک اصل جهانی و بین المللی است که مورد قبول همگان می باشد به عنوان نمونه برای ساختن یک دستگاه منزل مسکونی، به ده ها کارشناس نیاز است مجوز شهر داری، نقشه مهندس، معمار، بناء ماهر، جوشکار، گچ کار، سفید کار و… و هیچ کس هم نمی تواند در کار دیگری دخالت کند. کارشناسی در عرصه دینی نیز از این قاعده جهانی برخوردار است و در عرصه دینی و فراگیری دستور العمل های دینی باید به کارشناس دینی رجوع کرد و بدون رجوع به کارشناس دینی بناء فکری و باور ما ساختار درستی پیدا نمی کند. اصل چهارم: هر چند تخصصی شدن علوم دارای مزیّت های زیادی است، ولی در کنار مزیّت ها، ضعف هایی را نیز به همراه دارد. از جمله ضعف های آن این است که: انسان را با یک راه باریک آشنا می کند و بقیه راه ها را به روی انسان می بندند. به عنوان نمونه کسی که رشته عمران را در دانشگاه می خواند. فقط در آهن و سیمان و مصالح و غیره به طور نسبی کارشناس می شود ولی از دریای بیکرانی از علوم دینی و انسانی محروم می شود. چنین کسانی در فراگیری مسایل دینی باید به کارشناس مراجعه کنند، در غیر این صورت به انحراف می روند. اصل پنجم: در حقیقت قرآن کریم با طرح آیه نفر، به این گونه سؤالات جواب منطقی، علمی و کارشناسانه داده است و آن این که: «مؤمنان نباید همه با هم سفر و هجرت علمی کنند چرا از هر گروه دسته ای سفر نکنند تا در کار دین دانش بیاموزند و چون بازگشتند قوم خود را هشدار دهند؟ شاید آنها در این صورت بترسند»(4) از این پیام قرآن روشن می شود که کارشناس شدن در عرصه دینی برای همگان نه مقدور و نه لازم است. چون جوامع بشری در تمام عرصه ها نیاز به کارشناس دارند و وظیفه ها باید تقسیم شود، باید کارشناسی دین را نیز عده ای از اهل شوق و عشق دنبال بکنند و سپس به همگان آموزش بدهند. اصل ششم: اصل پایانی اینکه سؤال و جواب به صورت چهره به چهره و سؤال به صورت مستقیم از اهل فن و یا در زمینه احکام دینی استفتاء کردن می تواند مناسب ترین کاری باشد که در جهت فراگیری مسایل دینی به ما کمک کند. خلاصه و نتیجه گیری: دست یافتن و اشراف بر مبانی و منابع دینی بسیار مشکل است. کارشناس شدن در عرصه دینی نه برای همگان مقدور است و نه لازم، آن چه مهم است این است که انسان دیندار از روحیه اطاعت پذیری و تسلیم پذیری برخوردار باشد و در صورت نیاز بتواند با آرامش خاطر و روحیه باز، دستورالعمل های دینی مورد نیاز خود را از کارشناس دینی ای که خود انتخاب کرده است دریافت کند.
    پاورقی:

    1. جعفری، محمد تقی، فلسفه دینی، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه و اندیشه اسلامی، چاپ چهارم، 1387ش، ص283.

    2. اسراء : 85.

    3. جعفری، محمد تقی، همان.

    4. توبه : 122.

    15128818734119217141542302002067413716778917833155.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 08:27:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مگه میشه برای یه دعای نصف صفحه ای اینقدر ثواب گرفت؟ ...

    #مگه میشه برای یه دعای نصف صفحه ای اینقدر ثواب گرفت؟
    در برخی دعاها آمده: اگر فلان دعا را هر روز بخوانی، مثل این است که هزار بار مکه رفته‌ای یا اگر به چهار فرشته بزرگ خداوند سلام بفرستی، ثواب شب‌های احیاء را می‌بری! آیا این دعاها با ثوابی که برای آنها قرار داده‌اند، صحیح است؟
    درباره ثواب دعاهایی که در کتب ادعیه و یا روایات اسلامی بیان شده است، تذکر چند نکته لازم و ضروری است:
    1. از آنجا که خداوند متعال، بخشنده، مهربان، رحمان و رحیم است، نسبت به بندگانش تفضل دارد و رحمت واسعه او ایجاب می کند، این ثوابها را به بندگانش عطا کند. خداوند برای انجام اعمال پسندیده، ثواب چند برابر در نظر می‌گیرد؛ چنان که قرآن کریم می‌فرماید: «من ذا الذی یقرض الله قرضا حسنا فیضاعفه له اضعافا کثیرة و الله یقبض و یبصط و الیه ترجعون»؛[1] کیست که به خدا قرض نیکویی دهد، تا خداوند آن را برای او چند برابر کند و خداوند (روزی بندگان را) محدود و گسترده می‌سازد و (انفاق هرگز باعث کمبود روزی آنها نمی‌شود) و به سوی او باز می‌گردید.
    بنابراین، اگر کسی عمل پسندیده و نیکویی را به قصد نزدیک شدن و تقرب به خداوند متعال انجام دهد، خداوند بخشنده و مهربان نیز از روی لطف و تفضلی که به بندگان خود دارد، اعمال آنها را مضاعف و چند برابر می‌کند. از طرفی باید گفت:
    2. تنها انجام اعمال مراد نیست؛ بلکه شخص باید بتواند آنها را حفظ و نگهداری کند. چون ممکن است کسی اعمال نیک زیادی انجام دهد، ولی آن را به علت انجام گناه و آلوده شدن به معصیت، به آتش بکشاند، بسوزاند و حبط نماید.
    و وقتی انسان یک هسته را بکارد، به شرطی می‌تواند از آن بهره چند برابر ببرد تا مرحلة در کاشت، داشت و برداشت به خوبی پشت سر بگذارد، یعنی باید از عمل نیک خود مراقبت کند و آن را از گزند آفت و خطر حفظ نماید، تا بتواند از آن بهره های فراوان و جاودانی ببرد.[2] به هر شکل اگر دعا از سر معرفت و با شرایط خوانده شود، توسعه ی رحمت الهی ایجاب می کند به او پاداش عظیم بدهد. همان طوری که در مورد شب قدر نیز چنین است.
    3. روایاتی که دربارة دعاها و ثواب آنها، وارد شده، به خوبی باید بررسی شود، و معتبر از غیر معتبر، تشخیص داده شود، چون، نمی‌توان به هر روایتی اعتماد کرد. پس باید تک تک آنهامورد بررسی قرار گیرد صحت یا عدم صحت هر کدام مورد دقت قرار گیرد.
    با توجه به نکات مذکور، یعنی لطف و تفضل خداوند به بندگان و اعتبار و صحت روایات در بارة موضوع مطرح شده و همچنین قانون کلی طبیعت (کاشتن یک بذر مرغوب و برداشت چند برابر) و برداشت عقل، هیچ ایراد و اشکالی ندارد که انسانی یک عمل خوب و نیکو انجام دهد، و خداوند چند برابر به او ثواب و پاداش عنایت کند.[3] بنابر این مسأله درست است ولی دست یافتن به آن شرایط خاص خودش را طلب می کند.
    معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
    1. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج 6، ص 57 و ج 9، ص 388، انتشارات دار الکتب الاسلامیه.
    2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، انتشارات اسراء، ج 2، ص 297.
    پی نوشت ها:
    [1]. بقره/ 245.
    [2]. ر.ک: طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان فی تفسیر القرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ سوم، 1397 ق، ج 2، ص 297 ـ 322.
    [3]. ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ بیستم، 1367، ج 6، ص 57، ج 9، ص 388.

    15128814722441545122417455422525135317215231130212.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 08:21:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شکم‏هاى خود را گورستان حیوانات قرار ندهید ...

    #شکم‏هاى خود را گورستان حیوانات قرار ندهید
    پرسش

    آیا حدیث زیر معتبر است؟ آیا ترجمه فارسی‌اش درست است؟ لطفاً متن عربی به همراه منبع این حدیث را بیان فرماید؛ در کتاب شرح تجرید علامه حلّى آمده است حضرت امیرالمؤمنین‏(ع) اگر به خورش میل داشت نمک و سرکه میل مى‌فرمود و اگر تکلف مى‏‌کرد سبزى یا شیر مى‌‌خورد و گوشت، کم مى‌‏خورد و مى‏‌فرمود: شکم‏هاى خود را قبور حیوانات قرار ندهید.

    پاسخ اجمالی
    این روایت را، ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه از عبدالله بن ابی رافع آورده است که در آن، صفات و ویژگی‌های امیر المؤمنین‌(ع) و سیره و روش زندگی ایشان را بیان می‌کند.
    ابو رافع یکی از غلامان عباس عموی پیامبر بود که عباس او را به پیامبر(ص) بخشید و چون خبر اسلام آوردن عباس را به پیامبر (ص) رساند؛ توسط ایشان آزاد شد و بعدها همراه مسلمانان به مدینه هجرت کرده و پس از پیامبر، ملازم علی(ع) و مسئول بیت المال کوفه گشت.[1] در کتاب‌های رجالی دو پسر به نام‌های عبیدالله و علی، برای او نام برده‌اند و ظاهراً پسری به نام عبدالله ندارد!
    در سلسله سندی که نجاشی ذکر نموده، از پسری به نام عبدالله برای عبیدالله نام برده شده، که این نظریه را به ذهن می‌رساند که عبدالله بن ابی رافع در اصل عبدالله بن عبیدالله بن ابی رافع باشد، ولی با توجه به قرینه‌ای که در روایت ابن ابی الحدید آمده، که در ابتدای آن می‌گوید: «روز عیدی بر امیر المؤمنین (ع) وارد شدم…»،[2] بسیار ممکن و محتمل است که «عبدالله بن ابی رافع»، تصحیف همان «عبیدالله» باشد؛ زیرا عبدالله (فرزند عبیدالله) در چنان جایگاه شأنی یا سنی نبوده که بر حضرت وارد شود و از ایشان چنین سؤالاتی داشته باشد، ولی این امر برای عبیدالله که کاتب و نویسنده نامه‌های امیرالمؤمنین(ع) بوده است، چنین قضیه‌ای دور از ذهن نیست.
    در هر صورت، در این روایت نسبتاً طولانی به خصوصیاتی از امیرالمؤمنین(ع) اشاره می‌شود که متن و ترجمه آن می‌آید:
    « و کان یأتدم إذا ائتدم بخل أو بملح فإن ترقى عن ذلک فبعض نبات الأرض فإن ارتفع عن ذلک فبقلیل من ألبان الإبل و لا یأکل اللحم إلا قلیلا و یقول لا تجعلوا بطونکم مقابر الحیوان‏ و کان مع ذلک أشد الناس قوة و أعظمهم أیدا»؛[3]
    هرگاه می‌خواست خورشتی به غذایش اضافه کند سرکه و یا نمک اضافه می‌کرد و اگر می‌خواست بیشتر از آن اضافه کند مقداری از محصولات کشاورزی بر غذایش می‌افزود و در موارد اندکی نیز مقداری شیر شتر می‌نوشید اما به ندرت گوشت می‌خورد و می‌فرمود: شکم‌هایتان را گورستان حیوانات قرار ندهید! با همه این اوصاف از نیرومندترین مردان و قوی پنجه‌ترین آنان بود… .
    اگر چه این حدیث در شرح نهج البلاغه و بعد از آن توسط علامه مجلسی در بحار الانوار[4] بدون سند و مرسل آمده است، اما با توجه به اوصاف امام علی(ع)[5] چنین روایتی مورد پذیرش است.
    البته باید توجه داشت که با توجه به شرایط اقتصادی آن زمان از طرفی و این‌که حضرتشان رهبر و الگوی مردم بودند از طرف دیگر، این نوع زندگی برای شخص ایشان قابل توجیه است و شاید در زمان گشایش اقتصادی یا برای دیگر افراد جامعه که زعیم و رهبر مردم نیستند، اجرای دقیق چنین روشی لازم نباشد. خود امام می‌فرمایند: «من که پیشوایتان هستم از دنیای شما به لباسی کم ارزش و از غذاها به دو قرص نان اکتفا کردم و از گوسفند جز در عید قربان نخوردم، اما شما نمی‌توانید چنین باشید، پس دست کم مرا در این مسیر با ورع و کوشش‌تان یاری کنید».[6]
    بنابراین؛ و با توجه به دیگر روایات،[7] انسان مؤمن باید اعتدال را در همه امور رعایت کند و تحمیل این امور بر نفس باید توأم با حکمت باشد.

    پی نوشت:
    [1]. نجاشی، احمد بن على، رجال النجاشی، ص 4، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ ششم، 1365 ش.
    [2]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 26، قم، مکتبه آیت الله مرعشی نجفی، 1404 ق.
    [3]. همان.
    [4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 41، ص 148، دار احیاء التراث، بیروت، 1403 ق.
    [5]. برای نمونه نک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 6، ص 328، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1407 ق.
    [6]. قطب راوندی، سعید بن هبه الله، الخرائج و الجرائح، ج 2، ص 542، موسسه امام مهدی عج، قم، 1409 ق.
    [7]. برای نمونه به این روایت توجه کنید: امام صادق(ع): «إنّما الإسراف فیما أفسد المال و أضرّ البدن. قیل: فما الاقتار؟ قال: أکل الخبز و الملح و أنت تقدر على غیره.» امام صادق (ع): اسراف آن است که مال فاسد شود و به بدن ضرر برسد. پرسیده شد؛ بخل و تنگ نظری چیست؟ فرمود: خوردن نان و نمک در حالی که از نظر اقتصادی می‌توانی بهتر از این ها بخوری! نک: کافی، ج 4، ص 53.

    15128812671761721002511398312085132101161722392322162.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 08:17:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت