سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < اردیبهشت 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 384
  • دیروز: 316
  • 7 روز قبل: 1497
  • 1 ماه قبل: 4469
  • کل بازدیدها: 174842



  • رتبه



     
      همسرداری در سیره ی حسینی ...

    همسرداری در سیره ی حسینی

    در اسلام، اهمیت به خانواده و به تبع آن احترام به بانوی خانه، از اهمت ویژه ای برخوردار است. در سیره ی اهل بیت (علیهم السلام) بر نیکو همسرداری تاکید شده است؛ اما مرز این موضوع تا جایی باید باشد که با دستورات خدای بزرگ مخالفت نشود. «اى اهل ایمان! به راستى برخى از همسران و فرزندانتان [به علت بازداشتن شما از اجراى فرمان‏ های خدا و پیامبر] دشمن شمایند؛ بنابراین از [عمل به خواسته ‏هاى بى‏جاى‏] آنان [که مخالف احکام خداست‏] پرهیز کنید.»[1]
    به مناسبت ایام سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام و دمیدن شور حسینی در کشور، بر آن شدیم که نوشتار خود را به شیوه همسرداری حسینی اختصاص دهیم.

    علاقه به همسر، یکی از آیات خدا
    در کتاب کافی درباره شیوه همسرداری سالار شهیدان آمده است که عده ای وارد خانه امام حسین (علیه السلام) شدند. دیدند که خانه آن حضرت، دارای فرش ها و پشتی های زیبایی است. گفتند ای پسر پیامبر! ما در منزل شما وسایلی دیدیم که در شأن شما نیست، امام فرمود: ما مهر زنانمان را می دهیم تا هرچه دلشان بخواهد، بخرند. آن وسایل که دیدید، مال من نیست.[2]
    در این حدیث، گویا گروهی که وارد خانه امام شده اند، با دیدن یک اتاق آراسته، تعجب کرده اند که این آراستگی و زیبایی، تطابقی با ساده زیستی حضرت ندارد، سپس حضرت آنها را متوجه کرد که این اتاق من نیست؛ بلکه اتاق همسر من است و ما به حس زیبایی گرایی زنان اهمیت داده و اجازه خریدن وسایل زیبا (در حد متعارف) را به آنها می دهیم.
    امام حسین (علیه السلام) در شعری، علاقه و محبت خود را به رباب مادر علی اصغر نشان می دهد، که ترجمه آن چنین است: «من خانه ای که رباب و سکینه(دخترش) در آن باشند، دوست دارم.»[3]
    این ابراز علاقه حضرت نسبت به همسر خویش، از جهت تکریمی است که اسلام نسبت به زنان روا داشته است. امام حسین(علیه السلام) نوه پیامبریست که می فرماید: «وَ مَنِ اتَّخَذَ زَوجَةً فَلْیکرِمْهَا[4] هر کس همسری برگزید، باید وی را تکریم کند.»
    تکریم کردن زنان که قاعدتاً با تکریم متقابل همراه است، آرامشی را در محیط خانه ایجاد می کند که باید از دلِ این آرامش، توجه به معنویت و ارزش های اسلامی، نشأت بگیرد. «و از نشانه‏ هاى او این است که براى شما از جنس خودتان همسرانى آفرید که در کنار آنها آرامش یابید، و میان شما علاقه دوستى و مهر باطنى نهاد، همانا در این امر نشانه‏ هایى است (از توحید و قدرت و حکمت خدا) براى گروهى که مى ‏اندیشند.[5]
    مطابق این آیه، مهر و محبت بین زوجین یکی از آیت ها و نشانه های خداست. نشانه ای که خدای بزرگ، آن را در فطرت هر انسانی نهاده است، و فقط صاحبان تعقل و اندیشه، این نکته را درک خواهند کرد. بنابراین اگر انسان در سیره اهل بیت (علیهم السلام) از جمله سرور و سالار شهیدان، مشاهده می کند که آنها به همسران خود احترام می گذاشتند و ابراز علاقه می کردند، از جهت تفکر و تعقل و معرفت بیشتر آنها در آیات و نشانه های خداوند است.
    نکته:
    اگر اهلبیت در جایی احساس می کردند که باید بین محبت زن و فرزند و محبت خدا یکی را برگزینند، بدون شک محبت به خدا و دین خدا را بر می گزیدند؛ امری که در کربلا، خود را به بهترین وجه نشان داد.
    کربلا، صحنه دل بریدن از خانواده
    چنانکه قبلا گفتیم امام حسین (علیه السلام) به رباب علقه و علاقه ای داشت و اتفاقا رباب نیز در کربلا حضور داشت (شاید از باب علاقه متقابل) ولی سرور و سالار شهیدان در روز عاشورا، با دل کندن از همسر، آنها را به خدا می سپارد و راهی میدان می شود و خطاب به زنان حرم از جمله رباب می فرماید: «خواهرم ام کلثوم، و تو اى زینب، و تو اى رقیه‏ و تو اى فاطمه، و تو اى رباب‏ بنگرید بعد از شهادتم مبادا گریبان را چاک زده یا چهره‏ بخراشید، یا سخنانى ناروا بر زبان برانید.»[6]
    پیام حضرت در این حدیث به رباب این است که دوستی و علاقه ما تا اینجا ادامه داشت و از اینجا به بعد من به خاطر خدا از شما دل می کنم. تو ای رباب! نیز اینگونه باش و در مرگ من زیاد بی تابی نکن و راضی به رضای خدا باش.

    در کتاب لهوف آمده است که وقتی سالار شهیدان دید دیگر یاری برایش نمانده، با زنان حرم از جمله سکینه دختر رباب خداحافظی کرد، در این حال سکینه فریاد زد: «پدر جان! آیا تو نیز تسلیم موت شده ‏اى! فرمود: چگونه تسلیم موت نشود کسى که یار و معینى ندارد؟ گفت: پدر جان! پس ما را به سوى حرم جدمان پیامبر خدا باز گردان. فرمود: هیهات اگر مرغ قطا را گذاشته بودند که می خوابید. ناگاه زنان صدا به گریه و ناله بلند کردند و امام حسین ایشان را ساکت کرد و بر آن گروه ستمکار حمله‏ ور شد.»[7]
    دل کندن از زن و بچه گر چه سخت است، اما حسین (علیه السلام) در روز عاشورا از زن و بچه دل برید و بعد از آرام کردن آنها به سوی میدان جنگ شتافت.
    در زمانه ما نیز دیده می شود مدافعان حرم با دل بریدن از همسر و فرزند، به اباعبدالله الحسین (علیه السلام) اقتدا می کنند.
    سخن آخر
    در سیره ی اهل بیت از جمله سالار شهیدان، علاقه به همسر و تکریم او، اهمیت زیادی دارد. ولی این علاقه تا جایی اهمیت دارد که با محبت به خداوند منافات نداشته باشد. امام حسین (علیه السلام) در کربلا با دل بریدن از همسر و فرزند و دیگر بستگان خود، محبت به خدا و یاری دین او را برگزید.
    پی نوشت ها:
    1- آیه 14 تغابن
    2- الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏6 ؛ ص476
    3- زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام (ترجمه جلد 45 بحار الأنوار)، ص70
    4- دعائم الاسلام، ج 2، ص 158
    5- آیه 21 روم
    6- لهوف، ترجمه میر ابوطالبى، ص123 و 124
    7- زندگانى حضرت امام حسین علیه السلام، ص

    1509957852ya-hossein.jpg

    موضوعات: قرآن
    [دوشنبه 1396-08-15] [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      چرا در زیارت عاشورا این قدر لعن وجود دارد؟ وحدت بین مسلمین چه میشود؟ ...

    چرا در زیارت عاشورا این قدر لعن وجود دارد؟ وحدت بین مسلمین چه میشود؟
    اللهم لعن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک چرا در زیارت عاشورا اینقدر لعن وجود دارد؟ آیا این لعن ها با رحمت و مهربانی امامان منافات ندارد؟وحدت بین مسلمین چه میشود؟
    لعن عاشورا

    پاسخ شبهه

    1⃣رعایت تولی و تبری واجب و از مهمترین فروعات دین هستند و حقیقت و روح دین را همین حب و بغض‏ها تشکیل مى ‏دهد.

    2⃣حب و عشق نسبت به کسانى که بندگان مطیع و عارف درگاه الهى بوده ‏اند و بغض نسبت به کسانى که دشمن حق و حقیقت بوده‏ اند ? از نشانه های ایمان است. ? همچنان که در متون دینى آمده است «هل الدین الاّ الحبّ؟ و هل الایمان الاّ الحبّ و البغض؟ آیا دین و ایمان چیزى غیر از حبّ و بغض است؟»، (میزان الحکمه، ج 2، ص 944)

    3⃣و در حدیث قدسى آمده است: «خداوند به موسى(ع) فرمود: آیا هرگز کارى براى من انجام داده ‏اى؟
    موسى عرض کرد: برایت نماز گزاردم، روزه گرفتم، صدقه دادم و تو را یاد کردم؛ خداوند فرمود: نماز برهان و حجّت براى توست و روزه سپر تو در برابر آتش جهنم است و صدقه، سایه ‏ى سرت و یاد من، نورى است براى تو چه کارى براى من کرده ‏اى؟ موسى(ع) عرض کرد: مرا به کارى که براى توست راهنمایى فرما.
    خداوند فرمود: اى موسى! آیا هرگز براى من با کسى دوستى کرده ‏اى و براى من با کسى دشمنى کرده ‏اى؟ پس، موسى دانست که برترین اعمال، حبّ و دوستى به خاطر خدا و بغض و دشمنى به خاطر خداست»، (همان، ص 966).


    4⃣در زمینه حب و بغض بخاطر خدا، نقل متواتر از شیعه و سنى رسیده است. نبى اکرم مى ‏فرماید: «حبّ و بغض به خاطر خداوند، واجب است»، (کنزالعمّال، ح 24688) بنابراین، یکى دیگر از فلسفه ‏هاى زیارت عاشورا را همین تحکیم حبّ و بغض به خاطر خدا مى‏توان برشمرد.

    5⃣ لعن به معناى دورى از لطف و رحمت الهى است و آنچه نکوهش شده ناسزاگویی و سب است «لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم؛ و آنهایی را که جز خدا می خوانند دشنام مدهید که آنان از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام خواهند داد» (انعام، آیه 108).

    6⃣اما لعن به معنای طلب دوری از رحمت الهی، نسبت به کافران و ظالمان در قرآن نیز آمده است «ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا؛ خداوند کافران را لعن می کند و عذاب را برای آنان آماده کرده است»(احزاب، ایه 64).

    7⃣و همچنین کسانی که پیامبر را آزار داده اند مورد لعن قرار گرفته اند.«ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخره؛ کسانی که خداوند و پیامبرش را آزار می دهند خداوند آنان را در دنیا و آخرت مورد لعن قرار می دهد» (احزاب، آیه 57).

    8⃣زیارت شریف عاشورا و خواندن با اصل تأکید بر وحدت اسلامی تنافی و تناقض ندارد زیرا از نظر اهل سنت هم امام حسین مظلومانه توسط ملعونین به شهادت رسیده و آنها هم یزید را اهل فسق میدانند.


    9⃣اتفاقا زیارت عاشورا آموزش تقیه و وحدت به ما میدهد چرا که در “اللهم لعن اول،…، ثم الثانی و الثالث و الرابع” مشخص نمیکند که اینها چه کسانی هستند

    ?تنها محل اختلاف با اهل سنت در “معاویه ” و “بنی امیة قاطبة” میباشد

    150995753523997121921682062378524442216230476420163.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 12:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خوشا به حال افرادی که این هفت ویژگی را دارند ...

    خوشا به حال افرادی که این هفت ویژگی را دارند
    عن علىّ بن الحسین علیهما السّلام قال: کان رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله یقول فى آخر خطبته: طوبى لمن طاب خلقه و طهرت سجیته و صلحت سریرته و حسنت علانیته و أنفق الفضل من ماله و امسک الفضل من قوله و أنصف الناس من نفسه.

    امام سجاد(ع): رسول خدا(ص) در آخر سخنرانی خود می فرمود: خوشا به حال کسی که خوش اخلاق و پاک سرشت باشد و درون خود را اصلاح کرده و رفتار و ظاهرش نیر نیکو باشد و از فزونی مال خود به دیگران ببخشد و فزونی سخن خود را نگه دارد و در تعامل با مردم انصاف داشته باشد.
    پی نوشت:
    کافی، ج2، ص144

    موضوعات: قرآن
     [ 09:59:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شبهه نگهداری از سگ و نماز باطل تا هفت خانه ...

    شبهه نگهداری از سگ و نماز باطل تا هفت خانه

    سگ و سجاده نماز
    یادم میاد پدرم مى گفت: قاسم جان میدونى چرا میگن سگ نجس و حرام است و چرا میگفتن اگر در خانه اى سگ باشد تا هفت تا خانه از چپ و راست و پس و پیش نمازشان قبول نیست؟
    گفتم : نه
    گفت : براى اینکه یک عده دزد و یک عده بدناموس اگر خواستن یواشکى در تاریکى شب غلطى بکنند با خیال راحت از در و دیوار مردم بالا برن
    پدرم مى گفت : میدونى چرا میگن اگه توى خونه اى دوتار باشه تا چهل تا خونه نمازشون قبول نمیشه؟
    گفتم : نه
    گفت : براى اینکه کسى که دوتار نواز باشه مردم دورش جمع میشن و به اشعار بزرگان و … گوش میدن و روشن و آگاه میشن اینطورى بساط عده اى جمع میشه و مردم میرن طرف شادى و شعور نه طرف گریه و خرافات!

    خدابیامرز سواد خوندن و نوشتن داشت اما یه عمر به ریش خیلى ها خندید و خوشحال از دنیا رفت

    پاسخ شبهه :


    1⃣احکام و شرایع در همه ادیان الهی از جانب خداوند وضع شده و بواسطه انبیا الهی بر مردم ارسال و تکلیف می شود.
    لذا کسی نمی تواند برای انتفاع شخصی خود حکمی را متغیر و حلالی را حرام نماید و بالعکس.


    2⃣ اما موضوعی که نویسنده خیلی سطحی و عامیانه به آن پرداخته و باعث شده اهل علم به ریشش بخندند ، مسئله علل شرایع هست .نویسنده تراوشات ذهنی خود را علت مسلم و قطعی احکام الهی برشمرده است.


    3⃣در احکام اسلامی مبطلات نماز مشخص است.
    دوازده چیز نماز را باطل می کند، و آنها را «مبطلات» می گویند:
    ?آنکه در بین نماز یکی از شرط‌های آن از بین برود، مثلاً در بین نماز بفهمد لباسش نجس است.
    ?آنکه در بین نماز عمداً یا سهواً، یا از روی ناچاری، چیزی که وضو یا غسل را باطل می کند پیش آید، مثلاً بول از او بیرون آید
    ?دست‌ها را به قصد خضوع و ادب روی هم بگذارد
    ?بعد از خواندن حمد، «آمین» بگوید
    ?برگشتن از قبله بدون عذر است
    ?عمداً تکلّم کند
    ?خنده با صدا و عمدی
    ?برای کار دنیا عمداً با صدا یا بی‌صدا گریه کند
    ?کاری است که صورت نماز را به هم بزند، مثل به هوا پریدن و مانند آن، عمداً باشد یا از روی فراموشی
    ?خوردن و آشامیدن
    ?شک در رکعت‌های نماز دو رکعتی، یا سه رکعتی، یا در دو رکعت اوّل نمازهای چهار رکعتی است، در صورتی که نمازگزار در حال شک باقی باشد.
    ?رکن نماز را عمداً یا سهواً کم کند، یا چیزی را که رکن نیست عمداً کم کند، یا چیزی از اجزاء نماز را عمداً زیاد کند، و همچنین اگر رکنی را مثل رکوع، یا دو سجده از یک رکعت سهواً زیاد کند.



    4⃣نویسنده مدعی ست که خانه ای که سگ درآن باشد تا هفت خانه دورتر جز مبطلات نماز است و علت راهم به زعم خودش بیان کرده.
    و از دیگر مبطلات نماز نگهداری دوتار را برشمرده که این هم غلط است و همچنین بقیه احکام خودساخته ایشان وهمچنین خرافاتی که مطرح کرده است و احتمالا بلاهایی که برسر خود ایشان آمده هیچ ربطی به دین و مسائل شرعی ندارد و خندیدن بابای قاسم به ریش همه، ریشه در جهل و نا آگاهی او داشته که حتی احکام را درست نمی دانسته چه برسد به دلایل آن
    وقتی صورت مسئله اشتباه است دیگر پرداختن به علت های آن کار بی فایده و عبسی است.


    منبع: کانال قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات

    1509258375103722231689752156392375214025176211192188.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 09:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تفاوت متن عقد ایران باستان با عقد اسلامی ...

    فاوت متن عقد ایران باستان با عقد اسلامی
    آیا تفاوت عقد اسلامى و عقد ایران باستان را میدانید؟!

    عقد

    خطبه عقد ایران باستان

    داماد میگه :
    ‏به نام نامی یزدان
    تو را من برگزیدم از میان ِ این همه خوبان
    برای زیستن با تو میان ِ این گواهان
    بر لب آرم این سخن با تو
    وفادار تو خواهم بود
    در هر لحظه هر جا
    پذیرا می شوی آیا؟

    عروس در جواب میگه:
    ‏پذیرا می شوم مهر تو را از جان
    هم اکنون باز می گویم
    میان انجمن با تو
    وفادار تو خواهم بود
    در هر لحظه هر جا

    آیا تفاوت عقد اسلامى را میدانید؟!


    آخوند از طرف عروس میگه:

    {اَنکَحتَک َو زَوَجتَکَ نَفسی اِلی صِداقِ ِ المَعلوم}

    عروس به داماد میگه:
    ‏ در برابر پول معینی که به من می دهی خود را در اختیار تو قرار می دهم

    واقعا اعراب چه به روز ما آوردن؟؟؟؟

    پاسخ شبهه:


    1⃣. اگر ادعا میشود که این متن متعلق به ایران باستان است پس باید عاری از واژه های عربی باشد در صورتی که ریشه کلمات وفا، لحظه و اجازه عربی است!!!

    2⃣. نگارش و ادبیات نیز مربوط به دوره حاضر است و هیچ سنخیتی با آثار به جا مانده از قرون 4 و 5 هجری قمری ندارد چه برسد به دوره های قبل از اسلام !!


    3⃣. این مطلب در هیچ منبع موثقی یافت نمی شود و نویسنده نیز هیچ منبعی را ذکر نکرده است و این خود دلیلی بر عدم صحت مطلب است.

    4⃣. نکاح لفظی قرآنی است، یعنی کلام خدا و برگرفته از دین و اعتقاد ماست. تذکر چند نکته ضروری است:
    * دین و اعتقاد الهی٬ اختصاصی به کشور و ملت خاصی ندارد. هر چیز حق و حقیقتی اینگونه است. آیا کسی قوانین فیزیک و شیمی و … را به بهانه اینکه کاشفش اهل کشور خاصی است٬ رد می کند و به این بهانه آن را انکار می کند؟
    * قرآن به زبان عربی است، لفظ نکاح لفظی عربی است که وارد زبان فارسی شده است و می دانید که الفاظی که وارد فارسی شده اند، در فارسی دچار تغییراتی می شوند و برای قضاوت در این موارد حتما باید معنای عربی را در نظر گرفت٬ نه معنای فارسی را.
    برای درک معنای صحیح نکاح٬ سراغ کتاب تحقیقی و معتبر «قاموس قرآن» می رویم:
    «نکاح» در اصل به معنای «عقد نکاح» است، سپس به استعاره در مورد «جماع» به کار رفته؛ و راغب (لغت دان بزرگ) معنای اصلی آن را «مخالطه و انضمام» (در هم آمیختن٬ مخلوط کردن و به هم پیوستن) دانسته است. ونکته قابل توجه اینکه ‌در زبان عربی٬ تمام نام های «جماع» کنایه هستند و در این زبان ذکر صریح و بی پرده آن٬ قبیح و زشت است. فرهنگ «معین» هم همین سه معنا راذکر کرده است.
    * عقد ازدواج، بار حقوقی دارد، یعنی احکام حقوقی به دنبال دارد. پس باید الفاظش دقیق باشد و نمی توان آن را با کلمات احساسی و عاطفی بیان کرد.
    ابایی نداریم که بیان داریم نکاح در اصل به رابطه «زناشویی» گفته می‌شود و منظور از زناشویی نیز به روابط جنسی زن و مرد است و نه هرگونه ارتباط یا صمیمت و یا حتی عشق بین آنان. این ارتباط جنسی یا بدون هیچ قید، شرط و چهارچوبی که حقوقی را به طرفین مترتب نماید صورت می‌گیرد که در اصطلاح قرآنی و فقهی به آن «زنا» گفته می‌شود و یا در چارچوب تعریف شده و با حقوق و تعهدات معینی برای طرفین صورت می‌گیرد که به آن «عقد نکاح یا عقد ازدواج» گفته می‌شود.


    5⃣. عقد نکاح و یا ازدواج در تمامی ادیان، مذاهب، فرهنگ‌ها و مکاتب وجود دارد و به همین خاطر حتی در غرب به اصطلاح آزاد یا بت پرستان چین، ژاپنی و کلاً خاوردور نیز به هر مرد و زنی که با یک دیگر رابطه زناشویی برقرار کنند، «همسر» نمی‌گویند و آنها را در مدارک، ادارات، محاوره و اذهان عمومی متأهل نمی‌شناسند و از حقوق و جایگاه متأهلین برخوردار نمی‌باشند.
    زن و مرد وقتی متأهل قلمداد می‌گردند که روابط زناشویی آنان بر اساس اصول و قانونی باشد که به آن «ازدواج» می‌گویند. لذا در فرهنگ دهخدا نیز در معنای نکاح، عمل زناشویی (جماع) با عقد زناشویی معنی شده است و این ازدواج یا نکاح با عقدی که در هر دین، مکتب و فرهنگی به گونه‌است محقق می‌گردد. لذا اسلام ازدواج سایر ادیان و حتی فرهنگ‌ها را قبول داشته و به رسمیت می‌شناسد.

    6⃣ در احکام اسلامی، مرد و زن هر دو باید قبول خود را اعلام دارند تا تصمیم دو طرف محقق گردد. لذا در عقد دائم، ابتدا پس از تعیین مهریه، زن می‌گوید: «خودم را به ازدواج (همسری) تو در آوردم با مهریه‌ی معلوم»
    و سپس مرد می‌گوید: « قبول کردم»
    بسیار عجیب است که نویسنده با متنی که در آن بی حیایی موج می زند، و آن هم با ادعایی دروغ، پاسدار حیا شده و دل برای عفت می سوزاند!

    منبع : قرارگاه پاسخ به شبهات و شایعات

    150925854567719874247105187225198149908120917421576.jpg

    موضوعات: قرآن
     [ 09:57:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت