سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < اردیبهشت 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 96
  • دیروز: 137
  • 7 روز قبل: 813
  • 1 ماه قبل: 4213
  • کل بازدیدها: 173638



  • رتبه



     
      گفتم شاید مشکل مالیے دارم خدا نخواسته شهید بشم ...

    ‍ ??


    |برگے از خاطــراٺ ✍?…



    سید ابراهیـم میگفت

    دفعه اول که به سوریه اعزام شدم
    در عملیات تدمر
    خمپاره درست خورد کنار من
    ولی به من چیزی نشد..?

    گفتم شاید مشکل مالیے دارم
    خدا نخواسته شهید بشم..☺️

    آمدم ایران و مباحث مالی خودم
    را حل کردم..

    دفعه دوم که رفتم سوریه،
    باز خمپاره خورد کنار من و
    به من چیزی نشد..?
    گفتم شاید وابستگےبه خانواده
    و بچه هاست که
    نمیذاره شهید بشم..
    آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم..

    و برای بار سوم
    که به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
    ولی شهید نشدم..??

    به ایران که آمدم
    نزد عارفی رفتم و از او مشکلم را پرسیدم..
    ایشان گفتند:
    ♥من کان لله کان الله له♥
    تو برای خدا به جبهه نمی روی
    برای شهادت می روی..?

    نیتت را درست کن
    خدا تو را قبول می کند..

    پدرش مے گفت :
    این دفعه آخر مصطفی
    (سیدابراهیم)
    عجیب بال و پردرآوره بود
    دیگر زمینی نبود..?

    رفت
    و به
    آرزویش
    رسید..


    شهید
    #مصطفے_صدرزاه

    1504263539435832445_8711.jpg

    موضوعات: خانواده
    [شنبه 1396-06-11] [ 07:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      موثر ترین سلاح بین المللی علیه دشمنان و مخالفین؟؟!!!! ...

    | امام خامنه ای? |


    امروز
    موثر ترین سلاح? بین المللی
    علیه دشمنان و مخالفین،
    سلاح تبلیغات و
    ارتباطات? رسانه ای? است.

    1504281320434320032_75164.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_هفتم- من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_هفتم

    آقا شیره ی این باغ را کشیده بود. از درخت انگو رو انجیر و خرما و سیب و گلابی گرفته تا گل های رنگارنگ، در این باغ کاشته بود. هر لحظه در باغچه ی حیاطمان گلی در حال شکفتن بود و عطری سرمست کننده در فضای خانه ی کوچکمان می پیچید. خورشید که به وسط آسمان می رسید گل های ناز می شکفتند و گل های آفتاب گردان به او لبخند می زدند. با رفتن خورشید گل های شب بو و محبوبه ی شب تمام حیاط و خانه را معطر می کردند. همیشه لباسهای کنه ی من بر تن مترسک هایی بود که نگهبان گل ها و میوه ها بودند. باورم شده بود این مترسک ها خود من هستند که شبانه روز در باغچه مراقبم تا کسی گل ها را نچیند. یک روز بهاری که زیر سایه بان درخت انگور دور سفره ی صبحانه نشسته بودیم آقا بر خلاف همیشه که می گفت: دختر گل نچین، گل ها هم نفس و جون و زندگی دارن، صدا زد: مصی خانم برو یه دسته گل خوش عطر و بو بچین و بیار.احمد و علی آمدند کمک کنند اما آقا دعواشان کرد و گفت شما بلد نیستین.باغچه رو خراب می کنین. چنان سرگرم گل چیدن شده بودم که وقتی دسته گلم را کامل کردم، دیدم همه رفته اند و فهمیدم که گل ، نخود سیاه بوده و دور سفره جز شبنم های سیاه پالایشگاه که همیشه مهمان ما بودند کسی نیست. بیرون دویدم و دیدم احمد و علی و محمد و سلمان لباس های عیدشان را پوشیده اند و با آقا عازم جایی هستند.
    همسایه روبه آقا کرد و گفت مشدی عجله کن بچه ها منتظرند، به گرما نخوریم. دسته گلم را انداختم توی دامن مادرم و گریه کردم که مرا هم با خودشان ببرند. اما این بار مثل همیشه نبود که آقا اول از همه مرا صدا می کرد و راهم می انداخت و می گفت: ((این دختر تو جیبی باباشه)) . دعوام کرد و نهیبم زد. وقتی رفتم توی کوچه، دیدم ماشین خبر کرده اند و همه ی پسر ها را هم می خواند ببرند. صدای فریادم بالاتر رفت اما فایده ای نداشت. هیچ کس به من توجهی نداشت. تند تند بچها را سوار کردند و بی اعتنا به دست و پا زدن من ماشین دیزلی را راه انداختد و رفتند. من هم از سر لج دو تا سنگ برداشتم و با همه ی بغضم به طرف شیشه ی ماشین پرتاب کردم. اگرچه دلم می خواست شیشه بشکند اما زورم نرسید. مادرم همه گل ها را دسته کرده بود و از راز و رمز گل ها و عطر آن ها برایم می گفت. اما من هر چند لحظه یکبار یاد بچه ها می افتادم و از مادرم می پرسیدم: اینها همه با هم کجا رفتند؟ من هم دلم می خواست لباس عیدم را بپوشم و سوار ماشین شوم. از آنجا که خانه ی ما پر از پسر بود، من و فاطمه ، اجازه نداشتیم دامن بپوشیم و همیشه لباسمان بلوز و شلوار بود. مادرم برای اینکه مرا آرام کند اجازه داد بلوز و شلوار عیدم را بپوشم. من هم لباس هایم را به سرعت پوشیدم و برای اینکه برگشتن آنها را زودتر از همه ببینم، رفتم و کنار در چمباتمه زدم و چشم به راه دوختم.
    با شنیدن صدای هر ماشینی گردن می کشیدم تا برگشتن آنها را ببینم. پاهایم خسته شده بود ولی از ترس کثیف شدن شلوارم، جرات نمی کردم روی زمین بنشینم. پیش خودم فکر می کردم شاید بخواهند گروه گروه بچه ها را به مهمانی ببرند و مرا نوبت بعد می برند.برای همین با عجله به سمت خانه ی زری دویدم. او هم لباس های عیدش را پوشیده بود. خوشحال شدم و پیش خودم گفتم : چه خوب! همه با هم می رویم. آبجی فاطمه دسته گلی را که چیده و به گوشه ای پرتاب کرده بودم به دستم داد. مادرم گفت: هروقت ماشین رو دیدی و بچه ها اومدن به جای اون سنگی که دنبالشون انداختی با گل به استقبالشون برو. زمان و مکان کش می آمدند. چندین بار تا سر خیابان رفتم و برگشتم. مادرم را کلافه کرده بودم بس که از او می پرسیدم: پس چرا نرسیدن؟ بالاخره انتظار سرآمد و ماشین و آقا و پدر زری و پدرهای دیگر و بچه ها آمدند.

    ادامه دارد…

    1504291373431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تهاجم فرهنگی، اگر فرهنگی مانده باشد! دلایل آزادی و راحتی انتشار فساد در اینستاگرام چیست ...

    تهاجم فرهنگی، اگر فرهنگی مانده باشد!
    دلایل آزادی و راحتی انتشار فساد در اینستاگرام چیست؟

    به راستی چرا اینستاگرام منبع تولید و انتشار این محتواها شده است؟ شاید اولین دلیلی که به ذهن برسد این باشد که اینستاگرام یک شبکه بین المللی است و افراد سلیبریتی و مشهور هالیوودی با هر پیشه‌ای از این شبکه استفاده می‌کنند و اقدام به ارسال عکس‌ها و تکه فیلم‌های کوتاه می‌پردازند هستند کسانی که یا به عمد یا به صورت ناخودآگاه سعی در تقلید از سبک زندگی این افراد و متقابلا انتشار آن در این اپلیکیشن می‌کردند و گویی امروزه این سبک زندگی به صورت یک قانون درآمده و کشور اینستاگرام انگار ایران اسلامی نیست، انتشار تصویر جوانان بدون پوشش اسلامی، جشن‌ها و میهمانی‌های آنچنانی و موارد دیگر این زنگ خطر را به صدا در می‌آورد که گویا فرهنگ نسل‌های جدید خیلی با سنت‌های قدیمی‌ها فرق می‌کند.

    شاید دلیل دیگری که به راحتی در شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام شاهد ترویج تصاویر مبتذل و فساد هستیم امکان تولید و ارسال محتوا به صورت ناشناس باشد مسلما هنگامی که شخصی می‌داند برای ارسال پست، کسی وی را بازخواست نمی‌کند و لازم نیست توضیحات به شخص یا اشخاصی ارائه دهد بدون نگرش به عواقب کارش به صورت هیجانی تصمیم می‌گیرد و در بین مردم جامعه مجازی انتشار می‌دهد.

    اتفاق جالبی که در این میان و بین کاربران ایرانی افتاده این است که شبکه‌ای مثل اینستاگرام که در زمان‌های عادی بیشتر به اشاعه فساد در آن پرداخته می‌شود در ایام عزاداری ، محرم، اربعین و … تبدیل به هیئت مذهبی می‌شود و مطالب مذهبی در آن به انتشار می‌رسد و این اتفاق توسط همان کسانی می‌افتد که تا دیروز عکس‌های میهمانی‌ها و …شان همه جا را پر کرده بود! این در نظر نگارنده یک دلیل دارد و آن هم این است که مردم ایران، ایرانیان بسیار هیجانی عمل می‌کنند و با اینکه ذات مردم ایران مذهبی است و این مذهبی بودن یعنی ایمانی که از زمان‌های قدیم ایرانیان زرتشتی و خدا پرست بودند و مردمی با شخصیت والای انسانی؛ اما در اوقات دیگر تحت تاثیر هیجانات کذایی اقدام به کپی و پیست و انتشار مطالب می‌کنند بدون آنکه اولا از منظر شرعی نتیجه این اقدام خود را بدانند و دوما نتیجه اجتماعی آن را مد نظر قرار بدهند که چه تأثیری در شخصیت کودکان و نوجوانانی که به این شبکه‌ها دسترسی دارند می‌گذارد.

    اشاعه فساد از جمله مطالبی است که در نص صریح قرآن به آن اشاره شده است:

    إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(نور 24) کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است.

    همچنین حضرت محمد(ص) نیز می‎فرمایند: “کسى که کار زشتى را نشر دهد همانند کسى است که آن را در آغاز انجام داده.”

    راه چاره چیست؟
    اما راه چاره چیست؟ ایرانی که در صد سال پیش از پوشش چارقد برای زنان و عبا برای مردان به لباس‌های متحدشکل و دامن کوتاه رسید و پس از آن با انقلاب چادر و حجاب کامل پوشش تمام زنان شد به طوری که خیلی‌ها در دهه 60 پوشش مانتو را نمی‌پذیرفتند وهمچنین تغییرات پوشش از دهه 70 تا 90، نشان می‌دهد که ایرانیان هنوز به ثبات نرسیدند، هنوز در این هیاهوی تاریخ به مقصد نرسیده‌اند. در کوچه و خیابان روزی به گشت ارشاد برخورد می‌کنند و روزی به آزادی یواشکی و دریافت گل سپید اما در گوشی موبایل، مسئله فرق می‌کند کسانی را می‌بینی که بدون ریا پوشش کامل را انتخاب می‌کنند و با حجاب هستند و افراد دیگری نیز ضد این‌ها عمل می‌کنند که شاید بیشتر از نسل جوان باشند.

    اگر راه چاره را فیلتر شدن این برنامه‌ها بدانیم مطمئنا فقط صورت مسئله را پاک کردیم چون در صورت فیلترینگ شاید تنها تعداد نسبتا کمی از مخاطبان این شبکه‌ها کم شوند چرا که دانلود و نصب یک فیلترشکن نهایتا 5 دقیقه از وقت فرزندمان را می‌گیرد. پس جامعه شناسان، برنامه‌ریزان و مسئولان باید چاره را پیدا کنند و این مهم عملی شدن نیست بجز برنامه ریزی دقیق و همه جانبه با در نظر گرفتن تمامی زوایای این ماجرا.

    1504164397_.jpg

    موضوعات: خانواده
    [پنجشنبه 1396-06-09] [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پذیرایی از بندگان به شکل vIp ...

    پذیرایی از بندگان به شکل vIp
    روز عرفه، روز ارتباط و نیایش و روز استجابت دعاست، روزی که خدای متعال فرصت ویژه ای را در پیش روی بندگان قرار می دهد تا اینکه قلب های زنگار گرفته از گناه در جویبار نیایش و دعا عطر بندگی و روحانیت به خود بگیرد، فرصت ناب و طلایی که نفحات رحمانی هزار برابر می شود به طوری که انسان های هوشیار هیچ گاه بهره مندی از آن را از دست نداده و به بهترین وجه از آن استفاده می کنند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فتعرضین [فَتَعَرَّضُوا] لَهَا؛[1] در طول عمر شما نسیم لطف و عنایت الهى مکرر می وزد آگاه باشید [و فرصت را از دست ندهید]و خود را در معرض این الطاف قرار دهید.»

    در اهمیت و ارزش روزه عرفه همین بس کسانی که از قافله عفو شدگان در ماه رمضان عقب مانده اند، در این روز فرصتی دوباره برای جبران کاستی ها و گناهان پیدا می کنند. در روایتی از منابع روایی نقل شده است امام صادق(‏علیه‏السلام) فرمودند: «کسى که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمى‏ شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.‌»[2]
    روش غلط گدایی
    افرادی که به درستی جایگاه و اهمیت روز عرفه را نمی شناسند، این روز را همچون روز های قبل در جمع آوری «سیم و زر» سپری می کنند، افسوس که این دسته افراد نمی دانند که چه گوهر گرانبهایی را از دست می دهند. در بعضی از کتب نقل شده است که امام زین العابدین ‏(علیه‏السلام) در روز عرفه صداى سائلى را شنید که از مردم درخواست کمک مى‏کرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «واى بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک مى ‏کنى، حال آنکه در این روز براى بچّه ‏هایى که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا مى‏رود که آنها سعید گردند!»[3]
    قدر زر، زرگر شناسد
    جایگاه اهمیت روز عرفه را به واقع امامان معصومی می شناسند که خدای متعال اقیانوس معرفت و آگاهی را در سرزمین وجودیشان گسترانده است، امام سجاد(علیه السلام) در نیایش چهل و هفتم صحیفه سجادیه بعد از شکر و تقدیس بارى تعالى در عظمت روز مقدس عرفه مى‏ فرماید: «پروردگارا! امروز، روز عرفه است؛ روزى که به آن شرافت، کرامت و عظمت بخشیده‏ اى، و در آن رحمت خودت را [بر اهل عالم] منتشر ساخته‏ اى و با عفو و گذشت خود در این روز [بر بندگان‏] منت نهادى و عطیه و بخشش خود را در این روز نیکو گردانیدى و به واسطه این روز بر بندگانت تفضل فرمودى.»[4]
    مهمانان ویژه ی خدا
    بنا بر آموزه های روایی در روز عرفه پیش از آنکه حاجیان و زیارت کنندگان خانه خدا مورد توجه و پاسخگویی قرار گیرند، مسافرانی خاص مورد استقبال باری تعالی قرار می گیرند، مسافرانی که با خود رنگ و بویی از معرفت و شناخت خاندان عصمت و طهارت را به همراه دارند، زائرانی ویژه، که غبار سرزمینی ملکوتی بر پیکر آنان نشسته است، سرزمینی که خون بهترین بنده خدا در آنجا به ناحق ریخته شد.
    در منابع روایی نقل شده است: «على بن اسباط، از برخى اصحاب ما از حضرت ابى عبد اللَّه (علیه السّلام) آن حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالى عصر روز عرفه ابتدا به زوار قبر مطهّر حضرت امام حسین (علیه السّلام) نظر مى‏کند. راوى مى‏گوید: محضر مبارکش عرض کردم: قبل از نظر نمودن به اهل موقف (حاجى ‏ها)؟ حضرت فرمودند: بلى.»[5] و همچنین در روایت دیگر از کامل الزیارات این چنین نقل شده است: خداوند بزرگ پیش از آنکه در روز عرفه بر اهل عرفات تجلّی کند، بر زائران قبر حسین (علیه السلام) تجلّی می ‏کند، و حاجاتشان را بر می‏ آورد و گناهانشان را می آمرزد، و شفاعتشان را درباره دیگران می ‏پذیرد، آن گاه به اهل عرفات توجه می‏ کند و با آنان نیز این گونه رفتار می ‏نماید.»[6]

    نکته مهم
    نکته بسیار مهمی که در این خصوص حائز اهمیت می باشد این است که ولایت و محبت نسبت به خاندان عصمت و طهارت، گوهر و قیمت وجودی انسان را صد چندان می کند، به طوری که مسیر صعود و تقرب به سوی باری تعالی را هموار تر می سازد. جایگاه ممتاز و ویژه ای که خاندان عصمت و طهارت نزد باری تعالی دارند موجب شده است کسانی که خود را به این ستارگان هدایت نزدیک می کنند بیشتر مورد توجه حق تعالی قرار گیرند، در واقع «عرفه» عرصه و فرصت شناخت و معرفت خداست، و با وجود این معرفت است که اجابت دعا سریع تر می شود و از طرفی معرفت حق تعالی بدون شناخت اهل بیت به درستی میسر نمی شود.
    در روایتی از کتاب شریف کافی از امام علی(علیه السلام) این چنین نقل شده است «نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِی لَا یعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا؛[7]ما همان اعراف هستیم که خداوند متعال به غیر معرفت ما شناخته نمی‏شود.»
    سخن آخر
    روز عرفه روز شناخت و ارتباط با خداست، از طرفی دروازه ورود به این شناخت، اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) است.

    پی نوشت ها:
    [1]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص118.
    [2]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص66، ح3. « مَنْ لَمْ یغْفَرْ لَهُ فِى شَهْرِ رَمَضانَ…»
    [3]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص211.«یَوْمَ عَرَفَةَ سَائِلًا یَسْأَلُ النَّاسَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ أَ غَیْرَ اللَّهِ تَسْأَلُ فِی هَذَا الْیَوْمِ [4]. الصحیفة السجادیة، ص220، نیایش47. « اَللَّهُمَّ هذا یوْمُ عَرَفَةَ یوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ،..»
    [5]. کامل الزیارات، ص170، ح3.
    [6]. همان، ح4. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَتَجَلَّى لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ…»
    [7]. الکافی، ج‏1، ص184، ح9.

    1504164093_.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت