سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < آذر 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 790
  • دیروز: 660
  • 7 روز قبل: 1365
  • 1 ماه قبل: 5039
  • کل بازدیدها: 212985



  • رتبه



     
      ویژگی مدیریت هیئتی چیست؟ ...

    #کاش همه جا و همه روز، هیئتی مدیریت می‌کردیم.
    #ویژگی مدیریت هیئتی چیست؟

    1. مردمی بودن
    مهم‌ترین ویژگی مدیریت در هیئت اینست که کاملا مردمی است. کمترین اتکا را به حکومت دارد و تمام سرمایه‌اش را از همراهی مردم می‌گیرد. از بانی هیئت تا مشارکت مردم تا اداره مراسم و غیره.

    2. نظم
    هیئت در همه بخش‌ها نظم دارد. از نوع نشستن و نقش خدام تا نوع عزاداری و نقش میاندارها تا توزیع غذا و زمان بندی مراسم و غیره. با این حال بلوغ نظم در نظم خودجوش است که اتفاقا در هیئت در بالاترین سطح وجود دارد و هیئت بدون ناظم هم منظم است.

    3. توجه به جزئیات
    یکی از مهم‌ترین شاخص‌های مدیریت، عبور از کلیات و توجه کردن به جزئیات است. مدیریت هیئت، الگوی توجه به جزئیات است.
    از نحوه چایی ریختن تا اسپند دود کردن و استکان خاص چایی تا نحوه جفت کردن کفش‌ها تا سبک چیدمان هیئت تا سبک نصب کتیبه‌ها تا نوع نشستن زمان عزاداری تااشعاری که خوانده می‌شود و… به همه جای هیئت فکر می‌کنند. حتی برای موتور هیئتی‌ها هم «موتور بپا» قرار می‌دهند.

    4. ادب و احترام
    یکی از ویژگی‌های بارز مدیریت در هیئت ادب است. بانی هیئت در نهایت تکریم با شرکت کنندگان برخورد می‌کند. معمولا دست به سینه کنار درب می‌ایستد و عزاداران را احترام می‌کند. کفش‌ها را جفت می‌کنند. اگر فردی رفتار غیرمنطقی هم کند، صبوری به خرج می‌دهند. بزرگ‌ترها را تعظیم می‌کنند.

    5. مدیریت پرمحتوا
    یکی از ویژگی‌های اصلی مدیریت در هیئت، محتوا بخشیدن به کارهاست. هیچ کاری در هیئت بدون روح نیست. تمیز کردن فرش‌ها و خیابان‌ها و حتی دستشویی‌ها هم با انگیزه و علاقه انجام می‌شود چون روح دارد و پرمحتواست. کاری که محتوا داشته باشد هیچ وقت ناقص و ضعیف اجرا نمی‌شود. برای همین هرکس در هیئت هر کاری به عهده‌اش است احساس می‌کند مهم‌ترین کار عالم را انجام می‌دهد.

    6. مدیریت مشارکت جویانه
    یکی از ویژگی‌های مدیریت هیئت اینست که کاملا مشارکت جویانه است. همه را درگیر می‌کند. از برپایی هیئت تا اداره هیئت، همه سهیم هستند.

    7. مدیریت همدلانه
    خادمان هیئت در نهایت همدلی با یکدیگر کار می‌کنند. از مواضع شخصی شان به احترام هیئت کوتاه می‌آیند و در تعامل با هم سعه صدر دارند. نظرات مخالف را تحمل می‌کنند تا هیئت به بهترین شکل برگزار شود.

    8. میدان دادن به جوانان
    در هیئت، پیر و جوان در بهترین شکل کنار هم کار می‌کنند. هیئت محل حرمت به قدیمی‌ترها و ریش سفیدها و البته میدان دادن به جوان ترهاست. هم انتقال تجربه پیرغلامان است و هم شور و انگیزه جوانترها.

    9. رعایت آداب
    یکی از نکات مهم در هیئت داری رعایت آداب و سنن است. هرکاری آدابی دارد و مناسکی. هیئت‌دار مراقب است تا ادب هر کاری را رعایت کند. اینکه چطور از مردم پذیرایی کند، چطور چایی و شربت تعارف کند، چطور غذا توزیع کند، به چه سبکی با همسایه‌ها تعامل کند، چطور و به چه سبکی عزاداری کند و غیره.

    10. مدیریت غیرطبقاتی
    بانی و خادم و ناظمان هیئت با همه یکسان برخورد می‌کنند. فرقی نمی‌کند پامنبری‌ها دارا باشند یا ندار، والی باشند یا رعیت، باحجاب باشند یا بی‌حجاب و غیره…
    کاش همه جا و همه روز، هیئتی مدیریت می‌کردیم.

    1536993794572818613204878186186209222110188247139.jpg

    موضوعات: تبلیغ
    [شنبه 1397-06-24] [ 11:10:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عزاداری در دوره شاه اسماعیل ...

    عزاداری در دوره شاه اسماعیل
    از آنجا که تا قبل از دوره صفویه، علما و شیعیان نمی‌توانستند به صورت علنی به عزاداری و ابراز عقیده بپردازند، با روی کار آمدن این حکومت، شیعیان و علما عزاداری را بیشتر از آنکه جنبه سیاسی ببخشند، به جنبه احساسی آن اکتفا کردند و در ادامه هم بیان خواهد شد که حکومت صفویه هم با عزاداری آنان همسو بود.

    علت التزام شاهان صفوی به برپایی عزاداری
    در عصر صفویه، از آنجایی که خود حاکمان، شیعه بودند، خود را ملزم به برپایی و ترویج مکتب اهل بیت و اشاعه مذهب شیعه می دانستند، یاد و ذکر شهادت امام حسین (ع) هم که از شعائر و نمادهای مهم تشیع بوده است، به رشد و شکوفایی می رسد. الزام این امر بدین خاطر بوده که آنان خود را از اولاد امام علی (ع) معرفی کرده و بنیان سلطنت خود را با ترویج و تبلیغ مذهب شیعه و مبارزه با مخالفان و منکران این مذهب استوار ساخته بودند.
    ذکر مصیبت امام حسین (ع) برتر از تمجید شاهان صفوی
    صفویان شاعران را نیز تشویق می کردند به جای تعریف و تمجید از آنان به منقبت ائمه اطهار و ذکر مصیبت امام حسین (ع) بپردازند که نمونه بارز آن شعر محتشم کاشانی است که در این دوره سروده شد و اثر ماندگاری از دوره صفویه به یادگار گذاشت. علاوه بر این، شاهان صفوی نسبت به شعارهای مذهبی و شیعی، تعصب خاصی داشتند که در این باره نصر الله فلسفی می نویسد: «در ده روز اول محرم از طرف شاه و بزرگان و اعیان کشور در پایتخت و شهرهای دیگر، مجالس روضه‌خوانی دائر می‌شد و در شب و روز عاشورا و در روز 21 ماه رمضان دسته‌های سینه زنی به راه می افتاد.»

    شریعتی و تمجید از حرکت صفویه
    دکتر شریعتی که از منتقدان حکومت صفویه است، می گوید: «صفویه شاهکار عجیبی که کرد این بود که شیعه‌ خون و شهادت و قیام، یعنی تشیع عاشورا را نگه داشت و حسین (ع) را محور همه تبلیغاتش کرد و علی (ع) را مظهر همه نهضتش معرفی کرد. کاری کرد که شدیدترین حالت تحریک و شور و حرکتش را شیعه حفظ کند و هر سال یک ماه و دو ماه و حتی تمام سال را از عاشورا دم زند.»
    به تعویق انداختن نوروز، زمانی که مقارن با محرم شود
    این حمایت شاهان صفویه از عزاداری بود که باعث شد ایام عزاداری برای امام حسین (ع) از ابتدای محرم تا پایان صفر شناخته شود و به صورت فرهنگ غالب مردم در بیاید که حتی بر مراسم ملی برتری یافت؛ چنانکه اگر سالی ایام عاشورا با عید نوروز مقارن می‌شد، برای رعایت ایام سوگواری، جشن نوروز را به تعویق می انداختند.
    برخورد سخت شاه عباس با بی‌احترامی به مقدسات
    در مورد وضعیت برپایی عزاداری در دوره شاه عباس باید بیان شود که خود شاه عباس به مذهب شیعه و خصوصاً امام علی (ع) و اولاد آن حضرت سخت متعصب بود. وی اگر می‌شنید کسی نسبت به مقدسات دین اسلام جسارتی کرده است، آن فرد را به سختی مجازات می‌کرد، از جمله در سال 1020(ه.ق) هنگامی که شاه عباس در شهر مشهد بود، از میر حیدر معمایی شنید که شاعری به نام قاضی‌زاده داوری از امام سجاد (ع) در اشعارش به زشتی نام برده است.

    شاه عباس او را فراخواند. داوری وقتی قضیه را شنید مدعی شد که چنین اشعاری را نگفته است. شاه عباس دستور داد در حضور شاعر، اشعارش را بخوانند. وقتی اشعار خوانده شد داوری گفت که او این اشعار را در هجو میر حیدر معمایی گفته است نه درباره امام سجاد. وی دوبیتی را که درباره میر حیدر گفته و از اشعارش افتاده بود را برای شاه عباس خواند و چون بی گناهی اش ثابت شد، او را آزاد کردند.
    عزاداری شاه عباس در سفرهای جنگی
    شاه عباس حتی در سفرهای جنگی هم عزاداری امام حسین(ع) را برگزار می‌کرد؛ از جمله در ماه محرم سال 1013(ه.ق) که قلعه ایروان را محاصره کرده بود و با ترکان عثمانی در حال جنگ بود، مراسم عزاداری را برپا می‌کرد. در شب عاشورا از پایگاه و قرارگاه شاه عباس چنان فریاد فغان و روضه برخواسته بود که افراد در قلعه وحشت کردند و به گمان اینکه شاه عباس فرمان حمله شبانه و ناگهانی را صادر کرده تسلیم شدند.

    همچنین شاه عباس در جنگ دشوار با اُزبک‌ها مراسم عاشورای سال 1011 (ه.ق) را با سربازانش در سواحل رودخانه خطب برگزار کرد.
    خشونت‌های دوطرفه، ویژگی بارز عزاداری در دوران شاه عباس
    باید بیان کرد که در زمان شاه عباس مراسم عزاداری که تا قبل از آن محدود به جنبه‌های خالصانه و عامیانه بود، به مراسم بزرگ کشوری و مذهبی تبدیل شد. در زمان او علاوه بر جلسات عزاداری و مراسم دسته‌های در حال حرکت در خیابان‌های شهر، خشونت های دوطرفه هم از ویژگی های عزاداری درآمد؛ بدین شرح که به طرف‌های برگزار کننده مراسم عزاداری اجازه داده بود که در طول عزاداری فقط با سنگ و چوب با هم بجنگند، البته این کار باعث فروکش کردن خشم مردم هم می‌شد. این روش شاه عباس باعث می‌شد مردم به جای اینکه خشم خود را بر سر حکومت و شاه خالی کنند و نارضایتی سیاسی و اجتماعی خود را در برابر حکومت قرار دهند، در یک خشونت مهار شده که توسط حکومت هم کنترل می‌شد، بروز دهند.

    البته عده‌ای بر این اعتقادند که شاه عباس با برگزاری مراسم عزاداری بدین نحو، در اصل می‌خواسته شور و هیجان جنگ‌جویی را در میان مردم خود حفظ کند؛ چون که شاه عباس بیشتر عمر خود را در جنگ بوده (به همین خاطر هم روزه‌های قرض زیادی داشته است).
    نوآوری عزاداری در دوره شاه عباس
    در دوره شاه عباس تغییر و تحولاتی در نحوه برگزاری مراسم عزاداری هم بوجود آمد؛ برای مثال قبل از شاه عباس مرسوم بود که زنان سوار شتر بودند به همراه بچه‌های گریان، اما در دوران وی ما با جنازه کودکان مواجه هستیم که تابوتشان همراه دسته حرکت می‌کرد و شور و سوز بیشتری بوجود می‌آورد. علاوه بر این اصلاحاتی هم در روضه خوانی بوجود آمد که سند آن مربوط می شود به گزارشی که در اواخر دوره شاه عباس از «دار الحفاظ» اردبیل نوشته شده است.

    منبع: “فراز و فرودهای عزاداری از صدر اسلام تا عصر صفویه” و “عزاداری و تحولاتی عمیق در دوره شاه اسماعیل صفوی” و “عزاداری شاه عباس که منجر به تسلیم دشمن شد”

    15369936522031392233810246471602541679649011111194.jpg

    موضوعات: تبلیغ
     [ 11:07:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پیش بینی امام علی(ع) از حادثه بزرگ سال 61 هجری ...

    پیش بینی امام علی(ع) از حادثه بزرگ سال 61 هجری
    یکی از جگرسوزترین روایاتی که خبر از یک حادثه بزرگ و دردناک می‌دهد، روایتی است که راوی آن ابن‌عباس بوده که خبری را از امام علی (ع) نقل می‌کند، روایتی که در آن امام علی (ع) بعد از جنگ صفین با وارد شدن در سرزمین نینوا پرده از اتفاقی بزرگ بر می‌دارد:

    صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت می‌کند که گفت: من در آن سفری که حضرت امیر متوجه صفین شد با آن بزرگوار بودم. وقتی حضرت امیر به نینوا که نزدیک شط فرات است، رسید با بلندترین صدا به من فرمود: «آیا میدانی اینجا چه موضعی است؟» گفتم: نه یا امیر المؤمنین. فرمود: «اگر تو نظیر من از این موضع آگاه می‌بودی از اینجا عبور نمی‌کردی تا مثل من گریه کنی!!» آنگاه آن بزرگوار به‌قدری گریه کرد که ریش مبارکش خیس شد و اشک‌هایش به سینه مقدسش فرو ریخت! ما نیز با آن حضرت شروع به گریه نمودیم آن بزرگوار می‌فرمود: «آه! آه! مرا با آل ابوسفیان چه کار! مرا با آل حرب که حزب شیطان است و دوستداران کفر چه کار! ای ابا عبداللَّه! صابر باش، زیرا پدر تو نیز مثل آنچه تو از ایشان خواهی دید، دیده است.»[1]

    پسر عزیزم! بشنو و ببین، پیش از آن که بر تو در آید. سوگند به آن که جانم به دست اوست، بنی امیّه خونت را خواهند ریخت؛ ولی نمی‌توانند تو را از دینت جدا کنند و خدا را از یاد تو ببرند.»[2]

    پیشگویی امام علی از اوضاع اجتماعی، سیاسی سال 61 هجری
    از جمله پیشگویی‌های حیرت آور امام علی(ع) افشا کردن تحرکات سیاسی، اجتماعی و نظامی برخی اقوام از جمله قوم بنی امیه و جامعه کوفه در سال 61 هجری بود. شاید هیچ کس فکر نمی‌کرد که قومی که با نیرنگ و دغل بازی منبر پیامبر اکرم (ص) را وسیله‌ای برای نفوذ در بین صفوف مسلمین قرار داده روزی در مقابل بهترین مردان خدا ایستاده و خون آنها را مباح کنند.

    1-قوم شوم و تبهکار بنی امیه
    در کتاب کامل الزیارات ‌ به نقل از جابر، از امام صادق (ع): امام علی (ع) به امام حسین (ع) فرمود: «ای ابا عبداللّه! تو هماره اسوه بوده‌ای [و هستی]». حسین (ع) فرمود: فدایت شوم! حال من، چگونه خواهد بود؟ علی (ع) فرمود: «تو آنچه را آنان ندانستند، دانستی و دانا به زودی از دانش خود، سود می‌بَرد. پسر عزیزم! بشنو و ببین، پیش از آن که بر تو در آید. سوگند به آن که جانم به دست اوست، بنی امیّه خونت را خواهند ریخت؛ ولی نمی‌توانند تو را از دینت جدا کنند و خدا را از یاد تو ببرند.»[2]

    2-شرح حال بی وفایی کوفیان از زبان امام علی(ع)
    المعجم الکبیر طبرانی که مسند حدیث نزد اهل سنت به شمار می‌آید نیز به نقل از ابو حبره آورده است: همراه علی (ع) بودم تا به کوفه رسید و بر منبر، رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که فرزندان پیامبرتان به میان شما آیند؟.» پاسخ دادند: آن گاه ما از این آزمون، سربلند بیرون می‌آییم. على (ع) فرمود: «سوگند به آن که جانم به دست اوست، نزدیک شما می‌آیند و شما به سوی ایشان بیرون می‌روید و بی تردید، آنها را می‌کشید.»، سپس رو کرد و چنین فرمود: آنان، ایشان را به فریب آوردند و خود، روی گردانیدند. می‌خواستند نجات یابند؛ ولی نه نجاتی هست و نه عذری.»[3]

    روضه جانسوز امام علی(ع) برای شهدای کربلا
    از جمله جانسوز ترین اخبار غیبی که توسط امام علی (ع) در منابع روایی نقل شده بیان گوشه‌هایی از صحنه دلخراش کربلاست، امام علی (ع) با علم لدنی که خدای متعال به او عنایت کرده بود سال‌ها پیش از ورود سالار کربلا به سرزمین نینوا اخبار غیبی را بیان کردند که چشم هر آزاداندیشی را غرق در اشک و خون می‌نماید.

    1-روضه مکتوب ورود به کربلا از زبان امام علی(ع)
    اینجا کربلاست:
    الإرشاد به نقل از جویریّة بن مسهر عبدی: هنگامی که با امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) به طرف صفّین می‌رفتیم، به منطقه کربلا رسیدیم. امام (ع) در کناره لشکر ایستاد و سپس به چپ و راست نگریست و گریست و سپس فرمود: «به خدا سوگند، این جا خوابگاه مرکب‌ها و جای کشته شدن آنهاست.»، به او گفته شد: ای امیرمؤمنان! این جا کجاست؟ فرمود: «این جا کربلاست. گروهی در آن، کشته می‌شوند که بدون حساب به بهشت وارد می‌شوند» و سپس حرکت کرد. [4]

    على (ع) به کربلا آمد و در آن جا ایستاد. به او گفته شد: ای امیر مؤمنان! این جا، کربلاست. فرمود: «آمیخته با کَرب (رنج) و بلا».آن گاه با دستش به مکانی اشاره کرد و فرمود: «این جا خونشان ریخته می‌شود.»

    کربلا، جاى کَرب و بلا
    وقعة صفّین به نقل از حسن بن کثیر، از پدرش: على (ع) به کربلا آمد و در آن جا ایستاد. به او گفته شد: ای امیر مؤمنان! این جا، کربلاست. فرمود: «آمیخته با کَرب (رنج) و بلا». آن گاه با دستش به مکانی اشاره کرد و فرمود: «این جا، جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکب‌های آنان است» و به جایی دیگر اشاره کرد و فرمود: «این جا خونشان ریخته می‌شود.»[5]

    2-روضه مکتوب شط فرات از زبان امام علی(ع)
    در کنار رود فرات، صبر کن، اى ابا عبد اللّه!
    مُسنَد ابن حنبل به نقل از عبد اللّه بن نُجَی، لشکر در مسیر صفین هنگامی که از کنار نینوا می‌گذشت، امام على (ع) ندا داد: «صبر داشته باش، ابا عبداللّه! صبر داشته باش، ابا عبداللّه! در کنار فرات!». گفتم: یعنی چه؟ فرمود: «روزی بر پیامبر (ص) وارد شدم و چشمانش اشکبار بود. پرسیدم: ای پیامبر خدا! آیا کسی شما را ناراحت کرده است؟ چرا اشک از چشمانت سرازیر است؟ پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل، اندکی پیش، از نزدم رفت. او برایم گفت که حسین در کنار رود فرات، کشته می‌شود. پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل گفت: آیا می‌خواهی خاک آن جا را ببویی؟ گفتم: آری. و جبرئیل، دستش را دراز کرد و مشتی از خاک آن جا را به من داد و من دیگر نتوانستم جلوی ریزش اشک خود را بگیرم.»

    پی نوشت:
    [1]. الأمالی( للصدوق)، ص597، ح5.
    [2]. کامل الزیارات: ص 149 ح 178؛ بحار الأنوار: ج 44 ص 262 ح 17.
    [3]. المعجم الکبیر: ج 3 ص 110 ح 2823.
    [4]. الإرشاد: ج 1 ص 332، کشف الیقین: ص 100 ح 92.
    [5].

    15369934752175751412042422613077981755574232248210.jpg

    موضوعات: تبلیغ
     [ 11:04:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      روح بلند حضرت آیت الله شیخ مرتضی اشرفی به ملکوت اعلی پیوست ...

    بامداد امروز چهارشنبه 21 شهریور ماه 1397 روح بلند حضرت آیت الله شیخ مرتضی اشرفی مؤسس بزرگوار حوزه های علمیه خواهران و برادران شهرستان شاهرود به ملکوت اعلی پیوست.
    این داغ بزرگ را به جامعه طلاب تسلیت عرض می نمایم.

    موضوعات: تبلیغ
    [چهارشنبه 1397-06-21] [ 08:00:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      هنگامی که موعد کوچ رسید ...

    ??
    میگویند در بین بادیه نشنی های قدیم مردی بود که مادرش دچار الزایمر و نسیان بود
    و میخواست در طول روز پسرش کنارش باشد

    و این امر مرد را ازار میداد
    فکر میکرد در چشم مردم کوچک شده
    هنگامی که موعد کوچ رسید مرد به همسرش گفت مادرم را نیاور بگذار اینجا بماند و مقداری غذا هم برایش بگذار تا اینجا بماند و از شرش راحت شوم تا بمیرد. همسرش گفت
    باشه انچه میگویی انجام میدهم!
    همه اماده کوچ شدند زن هم مادر شوهرش را گذاشت
    و مقداری اب و غذا در کنارش قرار داد و کودک یک ساله ی خود را هم پیش زن گذاشت و رفتند.

    آنها فقط همین یک کودک را داشتند که پسر بود و مرد به پسرش علاقه ی فراوانی داشت و اوقات فراغت با او بازی میکرد و از دیدنش شاد میشد.وقتی مسافتی را رفتند تا هنگام ظهر برای استراحت ایستاند و مردم همه مشغول استراحت و غذا خوردند

    شدند مرد به زنش گفت پسرم را بیاور تا با او بازی کنم
    زن به شوهرش گفت او را پیش مادرت گذاشتم.
    مرد به شدت عصبانی شد

    و داد زد که چرا اینکار را کردی همسرش پاسخ داد ما او را نمیخواهیم زیرا بعدا او نیزتو را همانطور که مادرت را گذاشتی و رفتی خواهد گذاشت تا بمیری.

    حرف زن بر مرد مؤثر افتادو سریعابر اسب خود سوار شد و به سمت مادر و فرزندش رفت
    زیرا پس از کوچ همیشه گرگان بسمت انجا می امدند تا از باقی مانده وسایل شاید چیزی برای خوردن پیدا کنند.

    مرد وقتی رسید دید مادرش فرزند را بلند کرده و گرگان دورآنها هستند و پیرزن به سمتشان سنگ پرتاب میکند و تلاش میکند که کودک را از گرگها حفظ کند.مرد گرگها را دور کرده و مادر و فرزندش را بازمیگرداند و از آن به بعد موقع کوچ اول مادرش را سوار بر شتر میکرد
    و خود با اسب دنبالش روان میشد و از مادرش مانند چشمش مواظبت میکرد و زنش در نزدش مقامش بالایی یافت.

    انسان وقتی به دنیا می اید بند نافش را میبرند
    ولی جایش همیشه می ماند تا فراموش نکند
    که برای تغذیه به یک زن بزرگ وصل بود

    ─┅─═इई ???ईइ═─┅─

    موضوعات: تبلیغ
    [دوشنبه 1397-06-12] [ 08:17:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت
     
    مداحی های محرم