پیش بینی امام علی(ع) از حادثه بزرگ سال 61 هجری
یکی از جگرسوزترین روایاتی که خبر از یک حادثه بزرگ و دردناک میدهد، روایتی است که راوی آن ابنعباس بوده که خبری را از امام علی (ع) نقل میکند، روایتی که در آن امام علی (ع) بعد از جنگ صفین با وارد شدن در سرزمین نینوا پرده از اتفاقی بزرگ بر میدارد:
صدوق در کتاب امالی از ابن عباس روایت میکند که گفت: من در آن سفری که حضرت امیر متوجه صفین شد با آن بزرگوار بودم. وقتی حضرت امیر به نینوا که نزدیک شط فرات است، رسید با بلندترین صدا به من فرمود: «آیا میدانی اینجا چه موضعی است؟» گفتم: نه یا امیر المؤمنین. فرمود: «اگر تو نظیر من از این موضع آگاه میبودی از اینجا عبور نمیکردی تا مثل من گریه کنی!!» آنگاه آن بزرگوار بهقدری گریه کرد که ریش مبارکش خیس شد و اشکهایش به سینه مقدسش فرو ریخت! ما نیز با آن حضرت شروع به گریه نمودیم آن بزرگوار میفرمود: «آه! آه! مرا با آل ابوسفیان چه کار! مرا با آل حرب که حزب شیطان است و دوستداران کفر چه کار! ای ابا عبداللَّه! صابر باش، زیرا پدر تو نیز مثل آنچه تو از ایشان خواهی دید، دیده است.»[1]
پسر عزیزم! بشنو و ببین، پیش از آن که بر تو در آید. سوگند به آن که جانم به دست اوست، بنی امیّه خونت را خواهند ریخت؛ ولی نمیتوانند تو را از دینت جدا کنند و خدا را از یاد تو ببرند.»[2]
پیشگویی امام علی از اوضاع اجتماعی، سیاسی سال 61 هجری
از جمله پیشگوییهای حیرت آور امام علی(ع) افشا کردن تحرکات سیاسی، اجتماعی و نظامی برخی اقوام از جمله قوم بنی امیه و جامعه کوفه در سال 61 هجری بود. شاید هیچ کس فکر نمیکرد که قومی که با نیرنگ و دغل بازی منبر پیامبر اکرم (ص) را وسیلهای برای نفوذ در بین صفوف مسلمین قرار داده روزی در مقابل بهترین مردان خدا ایستاده و خون آنها را مباح کنند.
1-قوم شوم و تبهکار بنی امیه
در کتاب کامل الزیارات به نقل از جابر، از امام صادق (ع): امام علی (ع) به امام حسین (ع) فرمود: «ای ابا عبداللّه! تو هماره اسوه بودهای [و هستی]». حسین (ع) فرمود: فدایت شوم! حال من، چگونه خواهد بود؟ علی (ع) فرمود: «تو آنچه را آنان ندانستند، دانستی و دانا به زودی از دانش خود، سود میبَرد. پسر عزیزم! بشنو و ببین، پیش از آن که بر تو در آید. سوگند به آن که جانم به دست اوست، بنی امیّه خونت را خواهند ریخت؛ ولی نمیتوانند تو را از دینت جدا کنند و خدا را از یاد تو ببرند.»[2]
2-شرح حال بی وفایی کوفیان از زبان امام علی(ع)
المعجم الکبیر طبرانی که مسند حدیث نزد اهل سنت به شمار میآید نیز به نقل از ابو حبره آورده است: همراه علی (ع) بودم تا به کوفه رسید و بر منبر، رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: «شما در چه حالی خواهید بود، هنگامی که فرزندان پیامبرتان به میان شما آیند؟.» پاسخ دادند: آن گاه ما از این آزمون، سربلند بیرون میآییم. على (ع) فرمود: «سوگند به آن که جانم به دست اوست، نزدیک شما میآیند و شما به سوی ایشان بیرون میروید و بی تردید، آنها را میکشید.»، سپس رو کرد و چنین فرمود: آنان، ایشان را به فریب آوردند و خود، روی گردانیدند. میخواستند نجات یابند؛ ولی نه نجاتی هست و نه عذری.»[3]
روضه جانسوز امام علی(ع) برای شهدای کربلا
از جمله جانسوز ترین اخبار غیبی که توسط امام علی (ع) در منابع روایی نقل شده بیان گوشههایی از صحنه دلخراش کربلاست، امام علی (ع) با علم لدنی که خدای متعال به او عنایت کرده بود سالها پیش از ورود سالار کربلا به سرزمین نینوا اخبار غیبی را بیان کردند که چشم هر آزاداندیشی را غرق در اشک و خون مینماید.
1-روضه مکتوب ورود به کربلا از زبان امام علی(ع)
اینجا کربلاست:
الإرشاد به نقل از جویریّة بن مسهر عبدی: هنگامی که با امیر مؤمنان علی بن ابی طالب (ع) به طرف صفّین میرفتیم، به منطقه کربلا رسیدیم. امام (ع) در کناره لشکر ایستاد و سپس به چپ و راست نگریست و گریست و سپس فرمود: «به خدا سوگند، این جا خوابگاه مرکبها و جای کشته شدن آنهاست.»، به او گفته شد: ای امیرمؤمنان! این جا کجاست؟ فرمود: «این جا کربلاست. گروهی در آن، کشته میشوند که بدون حساب به بهشت وارد میشوند» و سپس حرکت کرد. [4]
على (ع) به کربلا آمد و در آن جا ایستاد. به او گفته شد: ای امیر مؤمنان! این جا، کربلاست. فرمود: «آمیخته با کَرب (رنج) و بلا».آن گاه با دستش به مکانی اشاره کرد و فرمود: «این جا خونشان ریخته میشود.»
کربلا، جاى کَرب و بلا
وقعة صفّین به نقل از حسن بن کثیر، از پدرش: على (ع) به کربلا آمد و در آن جا ایستاد. به او گفته شد: ای امیر مؤمنان! این جا، کربلاست. فرمود: «آمیخته با کَرب (رنج) و بلا». آن گاه با دستش به مکانی اشاره کرد و فرمود: «این جا، جایگاه اسباب سفر و خوابگاه مرکبهای آنان است» و به جایی دیگر اشاره کرد و فرمود: «این جا خونشان ریخته میشود.»[5]
2-روضه مکتوب شط فرات از زبان امام علی(ع)
در کنار رود فرات، صبر کن، اى ابا عبد اللّه!
مُسنَد ابن حنبل به نقل از عبد اللّه بن نُجَی، لشکر در مسیر صفین هنگامی که از کنار نینوا میگذشت، امام على (ع) ندا داد: «صبر داشته باش، ابا عبداللّه! صبر داشته باش، ابا عبداللّه! در کنار فرات!». گفتم: یعنی چه؟ فرمود: «روزی بر پیامبر (ص) وارد شدم و چشمانش اشکبار بود. پرسیدم: ای پیامبر خدا! آیا کسی شما را ناراحت کرده است؟ چرا اشک از چشمانت سرازیر است؟ پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل، اندکی پیش، از نزدم رفت. او برایم گفت که حسین در کنار رود فرات، کشته میشود. پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل گفت: آیا میخواهی خاک آن جا را ببویی؟ گفتم: آری. و جبرئیل، دستش را دراز کرد و مشتی از خاک آن جا را به من داد و من دیگر نتوانستم جلوی ریزش اشک خود را بگیرم.»
پی نوشت:
[1]. الأمالی( للصدوق)، ص597، ح5.
[2]. کامل الزیارات: ص 149 ح 178؛ بحار الأنوار: ج 44 ص 262 ح 17.
[3]. المعجم الکبیر: ج 3 ص 110 ح 2823.
[4]. الإرشاد: ج 1 ص 332، کشف الیقین: ص 100 ح 92.
[5].
موضوعات: تبلیغ
[شنبه 1397-06-24] [ 11:04:00 ق.ظ ]