سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < اردیبهشت 1403 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 284
  • دیروز: 316
  • 7 روز قبل: 1497
  • 1 ماه قبل: 4469
  • کل بازدیدها: 174842



  • رتبه



     
      کیفیت تقسیم قربانی چگونه است؟؟ ...

    ?کیفیت تقسیم قربانی چگونه است؟؟

    در روایات است که امامان معصوم علیهم السلام یک سوم قربانی را به همسایگان، یک سوم آن را به نیازمندانی که درخواست داشتند می دادند و یک سوم باقی مانده را برای خانواده خود نگه می داشتند

    از این رو مستحب است که قربانى سه قسمت شود: یک سوم آن را خودش بخورد و یک سومش را صدقه بدهد و یک سومش را هدیه نماید و احتیاط آن است که چیزى از آن بخورد اگر چه واجب نیست.
    بنابراین اگر کسی علاقه مند بود تمام گوشت قربانی را برای خود نگه دارد منعی نخواهدداشت
    1. من لا یحضره الفقیه - ترجمه، ج‌3، ص: 381
    2. تحریرالوسیلة - ترجمه؛ ج‌2، ص: 259

    موضوعات: خانواده
    [شنبه 1396-06-11] [ 07:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      گفتم شاید مشکل مالیے دارم خدا نخواسته شهید بشم ...

    ‍ ??


    |برگے از خاطــراٺ ✍?…



    سید ابراهیـم میگفت

    دفعه اول که به سوریه اعزام شدم
    در عملیات تدمر
    خمپاره درست خورد کنار من
    ولی به من چیزی نشد..?

    گفتم شاید مشکل مالیے دارم
    خدا نخواسته شهید بشم..☺️

    آمدم ایران و مباحث مالی خودم
    را حل کردم..

    دفعه دوم که رفتم سوریه،
    باز خمپاره خورد کنار من و
    به من چیزی نشد..?
    گفتم شاید وابستگےبه خانواده
    و بچه هاست که
    نمیذاره شهید بشم..
    آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم..

    و برای بار سوم
    که به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
    ولی شهید نشدم..??

    به ایران که آمدم
    نزد عارفی رفتم و از او مشکلم را پرسیدم..
    ایشان گفتند:
    ♥من کان لله کان الله له♥
    تو برای خدا به جبهه نمی روی
    برای شهادت می روی..?

    نیتت را درست کن
    خدا تو را قبول می کند..

    پدرش مے گفت :
    این دفعه آخر مصطفی
    (سیدابراهیم)
    عجیب بال و پردرآوره بود
    دیگر زمینی نبود..?

    رفت
    و به
    آرزویش
    رسید..


    شهید
    #مصطفے_صدرزاه

    1504263539435832445_8711.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      موثر ترین سلاح بین المللی علیه دشمنان و مخالفین؟؟!!!! ...

    | امام خامنه ای? |


    امروز
    موثر ترین سلاح? بین المللی
    علیه دشمنان و مخالفین،
    سلاح تبلیغات و
    ارتباطات? رسانه ای? است.

    1504281320434320032_75164.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_هفتم- من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_هفتم

    آقا شیره ی این باغ را کشیده بود. از درخت انگو رو انجیر و خرما و سیب و گلابی گرفته تا گل های رنگارنگ، در این باغ کاشته بود. هر لحظه در باغچه ی حیاطمان گلی در حال شکفتن بود و عطری سرمست کننده در فضای خانه ی کوچکمان می پیچید. خورشید که به وسط آسمان می رسید گل های ناز می شکفتند و گل های آفتاب گردان به او لبخند می زدند. با رفتن خورشید گل های شب بو و محبوبه ی شب تمام حیاط و خانه را معطر می کردند. همیشه لباسهای کنه ی من بر تن مترسک هایی بود که نگهبان گل ها و میوه ها بودند. باورم شده بود این مترسک ها خود من هستند که شبانه روز در باغچه مراقبم تا کسی گل ها را نچیند. یک روز بهاری که زیر سایه بان درخت انگور دور سفره ی صبحانه نشسته بودیم آقا بر خلاف همیشه که می گفت: دختر گل نچین، گل ها هم نفس و جون و زندگی دارن، صدا زد: مصی خانم برو یه دسته گل خوش عطر و بو بچین و بیار.احمد و علی آمدند کمک کنند اما آقا دعواشان کرد و گفت شما بلد نیستین.باغچه رو خراب می کنین. چنان سرگرم گل چیدن شده بودم که وقتی دسته گلم را کامل کردم، دیدم همه رفته اند و فهمیدم که گل ، نخود سیاه بوده و دور سفره جز شبنم های سیاه پالایشگاه که همیشه مهمان ما بودند کسی نیست. بیرون دویدم و دیدم احمد و علی و محمد و سلمان لباس های عیدشان را پوشیده اند و با آقا عازم جایی هستند.
    همسایه روبه آقا کرد و گفت مشدی عجله کن بچه ها منتظرند، به گرما نخوریم. دسته گلم را انداختم توی دامن مادرم و گریه کردم که مرا هم با خودشان ببرند. اما این بار مثل همیشه نبود که آقا اول از همه مرا صدا می کرد و راهم می انداخت و می گفت: ((این دختر تو جیبی باباشه)) . دعوام کرد و نهیبم زد. وقتی رفتم توی کوچه، دیدم ماشین خبر کرده اند و همه ی پسر ها را هم می خواند ببرند. صدای فریادم بالاتر رفت اما فایده ای نداشت. هیچ کس به من توجهی نداشت. تند تند بچها را سوار کردند و بی اعتنا به دست و پا زدن من ماشین دیزلی را راه انداختد و رفتند. من هم از سر لج دو تا سنگ برداشتم و با همه ی بغضم به طرف شیشه ی ماشین پرتاب کردم. اگرچه دلم می خواست شیشه بشکند اما زورم نرسید. مادرم همه گل ها را دسته کرده بود و از راز و رمز گل ها و عطر آن ها برایم می گفت. اما من هر چند لحظه یکبار یاد بچه ها می افتادم و از مادرم می پرسیدم: اینها همه با هم کجا رفتند؟ من هم دلم می خواست لباس عیدم را بپوشم و سوار ماشین شوم. از آنجا که خانه ی ما پر از پسر بود، من و فاطمه ، اجازه نداشتیم دامن بپوشیم و همیشه لباسمان بلوز و شلوار بود. مادرم برای اینکه مرا آرام کند اجازه داد بلوز و شلوار عیدم را بپوشم. من هم لباس هایم را به سرعت پوشیدم و برای اینکه برگشتن آنها را زودتر از همه ببینم، رفتم و کنار در چمباتمه زدم و چشم به راه دوختم.
    با شنیدن صدای هر ماشینی گردن می کشیدم تا برگشتن آنها را ببینم. پاهایم خسته شده بود ولی از ترس کثیف شدن شلوارم، جرات نمی کردم روی زمین بنشینم. پیش خودم فکر می کردم شاید بخواهند گروه گروه بچه ها را به مهمانی ببرند و مرا نوبت بعد می برند.برای همین با عجله به سمت خانه ی زری دویدم. او هم لباس های عیدش را پوشیده بود. خوشحال شدم و پیش خودم گفتم : چه خوب! همه با هم می رویم. آبجی فاطمه دسته گلی را که چیده و به گوشه ای پرتاب کرده بودم به دستم داد. مادرم گفت: هروقت ماشین رو دیدی و بچه ها اومدن به جای اون سنگی که دنبالشون انداختی با گل به استقبالشون برو. زمان و مکان کش می آمدند. چندین بار تا سر خیابان رفتم و برگشتم. مادرم را کلافه کرده بودم بس که از او می پرسیدم: پس چرا نرسیدن؟ بالاخره انتظار سرآمد و ماشین و آقا و پدر زری و پدرهای دیگر و بچه ها آمدند.

    ادامه دارد…

    1504291373431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تهاجم فرهنگی، اگر فرهنگی مانده باشد! دلایل آزادی و راحتی انتشار فساد در اینستاگرام چیست ...

    تهاجم فرهنگی، اگر فرهنگی مانده باشد!
    دلایل آزادی و راحتی انتشار فساد در اینستاگرام چیست؟

    به راستی چرا اینستاگرام منبع تولید و انتشار این محتواها شده است؟ شاید اولین دلیلی که به ذهن برسد این باشد که اینستاگرام یک شبکه بین المللی است و افراد سلیبریتی و مشهور هالیوودی با هر پیشه‌ای از این شبکه استفاده می‌کنند و اقدام به ارسال عکس‌ها و تکه فیلم‌های کوتاه می‌پردازند هستند کسانی که یا به عمد یا به صورت ناخودآگاه سعی در تقلید از سبک زندگی این افراد و متقابلا انتشار آن در این اپلیکیشن می‌کردند و گویی امروزه این سبک زندگی به صورت یک قانون درآمده و کشور اینستاگرام انگار ایران اسلامی نیست، انتشار تصویر جوانان بدون پوشش اسلامی، جشن‌ها و میهمانی‌های آنچنانی و موارد دیگر این زنگ خطر را به صدا در می‌آورد که گویا فرهنگ نسل‌های جدید خیلی با سنت‌های قدیمی‌ها فرق می‌کند.

    شاید دلیل دیگری که به راحتی در شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام شاهد ترویج تصاویر مبتذل و فساد هستیم امکان تولید و ارسال محتوا به صورت ناشناس باشد مسلما هنگامی که شخصی می‌داند برای ارسال پست، کسی وی را بازخواست نمی‌کند و لازم نیست توضیحات به شخص یا اشخاصی ارائه دهد بدون نگرش به عواقب کارش به صورت هیجانی تصمیم می‌گیرد و در بین مردم جامعه مجازی انتشار می‌دهد.

    اتفاق جالبی که در این میان و بین کاربران ایرانی افتاده این است که شبکه‌ای مثل اینستاگرام که در زمان‌های عادی بیشتر به اشاعه فساد در آن پرداخته می‌شود در ایام عزاداری ، محرم، اربعین و … تبدیل به هیئت مذهبی می‌شود و مطالب مذهبی در آن به انتشار می‌رسد و این اتفاق توسط همان کسانی می‌افتد که تا دیروز عکس‌های میهمانی‌ها و …شان همه جا را پر کرده بود! این در نظر نگارنده یک دلیل دارد و آن هم این است که مردم ایران، ایرانیان بسیار هیجانی عمل می‌کنند و با اینکه ذات مردم ایران مذهبی است و این مذهبی بودن یعنی ایمانی که از زمان‌های قدیم ایرانیان زرتشتی و خدا پرست بودند و مردمی با شخصیت والای انسانی؛ اما در اوقات دیگر تحت تاثیر هیجانات کذایی اقدام به کپی و پیست و انتشار مطالب می‌کنند بدون آنکه اولا از منظر شرعی نتیجه این اقدام خود را بدانند و دوما نتیجه اجتماعی آن را مد نظر قرار بدهند که چه تأثیری در شخصیت کودکان و نوجوانانی که به این شبکه‌ها دسترسی دارند می‌گذارد.

    اشاعه فساد از جمله مطالبی است که در نص صریح قرآن به آن اشاره شده است:

    إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(نور 24) کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است.

    همچنین حضرت محمد(ص) نیز می‎فرمایند: “کسى که کار زشتى را نشر دهد همانند کسى است که آن را در آغاز انجام داده.”

    راه چاره چیست؟
    اما راه چاره چیست؟ ایرانی که در صد سال پیش از پوشش چارقد برای زنان و عبا برای مردان به لباس‌های متحدشکل و دامن کوتاه رسید و پس از آن با انقلاب چادر و حجاب کامل پوشش تمام زنان شد به طوری که خیلی‌ها در دهه 60 پوشش مانتو را نمی‌پذیرفتند وهمچنین تغییرات پوشش از دهه 70 تا 90، نشان می‌دهد که ایرانیان هنوز به ثبات نرسیدند، هنوز در این هیاهوی تاریخ به مقصد نرسیده‌اند. در کوچه و خیابان روزی به گشت ارشاد برخورد می‌کنند و روزی به آزادی یواشکی و دریافت گل سپید اما در گوشی موبایل، مسئله فرق می‌کند کسانی را می‌بینی که بدون ریا پوشش کامل را انتخاب می‌کنند و با حجاب هستند و افراد دیگری نیز ضد این‌ها عمل می‌کنند که شاید بیشتر از نسل جوان باشند.

    اگر راه چاره را فیلتر شدن این برنامه‌ها بدانیم مطمئنا فقط صورت مسئله را پاک کردیم چون در صورت فیلترینگ شاید تنها تعداد نسبتا کمی از مخاطبان این شبکه‌ها کم شوند چرا که دانلود و نصب یک فیلترشکن نهایتا 5 دقیقه از وقت فرزندمان را می‌گیرد. پس جامعه شناسان، برنامه‌ریزان و مسئولان باید چاره را پیدا کنند و این مهم عملی شدن نیست بجز برنامه ریزی دقیق و همه جانبه با در نظر گرفتن تمامی زوایای این ماجرا.

    1504164397_.jpg

    موضوعات: خانواده
    [پنجشنبه 1396-06-09] [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت