نحـــــوه به شهــــــــــادت رسیدن
عبــــــــــاس دانشــــــگر عزیز
از زبان ســـــردار اباذری :

“عباس بین در و دیوار سوخت”
وقتی که اباذری هم کم آورد…
تقصیر نداشت ،عباس پنج سال، همیشه کنارش بود…
اباذری راز را فاش کرد، راز شهادت عباس را…
آخر میگویند تنها اباذری جسم پاره پاره عباس را دید.
اباذری میگفت بچه ها رو قبل رفتن جمع کردم تو اتاقم گفتم 10نفرید مطمئن باشید که 2تا3نفرتون یا شهید میشن یا مجروح…
گذشت… گفت از این جمع همشون هم قسم شده بودن که عباس رو عملیات ها نبرن و کلا مواظبش باشن
این آخرین بار هم خطی که اینا بودن کلا 8 یا 9 نَفَر از بچه های دانشگاه امام حسین بودن که عباس خبر دار میشه بچه ها وضعیتشون خوب نیست.
عباس و یه نَفَر دیگه با ماشین میرن جلو، یه جایی کنار دیوار پارک میکنه.
وقتی خواستن بیان پایین، با موشک ضد تانک ماشین رو میزنن، تا پیاده بشه “بین در و دیوار” نارنجک منفجر میشه و میسوزه.
حاجی گریه میکرد ،شونه هاش میلرزید…حاجی گفت من جنازشو دیدم
نه پهلو مونده بود…نه صورت… نه چشم…عباس خوش سیما بود،… سیمای قشنگشم گذاشت و رفت ..
آره حقش بود مثل زهرا (س) شهید بشه ،تو آتیش ،بین در و دیوار با پهلو و صورت زخمی
حاجی براش اسم گذاشت
‘’عباس،جوان مومن انقلابی'’
,
اعزامی از استان سمنان (شهرستان سمنان )

1466051434_.jpg

موضوعات: شهادت, مدافعان حرم
[چهارشنبه 1395-07-14] [ 09:15:00 ق.ظ ]