رهنمود های آیت الله مجتهدی تهرانی؛
«#واجبــــات طلبگــــی»
قدم اول، #نیت:
حالا که آمده ای طلبه شدی، به هر دلیلی…!، نیتت را درست کن، یعنی نیتت باید خالص برای خدا باشد، و باید خالص خالص برای خدا باشی. بگو: خدایا آمده ام آدم شوم و بعد از این، دست عده ای را بگیرم.
حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) را در حرم امام حسین(علیهالسلام) دیدند که گریه میکند و به امام میگوید: آقاجان! من مجتهد شده ام، ولی میخواهم آدم بشوم. گفتند: ملاشدن چه آسان، آدمشدن چه مشکل. حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) فرمودند: ملاشدن چه مشکل آدمشدن محال است! این به خاطر این است که ما در فکر آدمشدن نیستیم. دعا کنید آدم شویم و بمیریم. برسیم و بمیریم. دعا کنیم بارمان را به مقصد برسانیم و بمیریم. شخصی وارد روستایی شد، دید همه قبرها جلوی در خانههاست و سن مردهها کم است؛ یکی شش ماه، یکی یک سال، یکی سه سال، یکی ده روز. از شخصی پرسید: جریان چیست؟ در جواب گفت: ما اینجا مردهها را جلوی خانه دفن میکنیم که هر روز وقتی از خانه بیرون میآییم، به یاد مرگ و آخرت بیفتیم و از خدا بترسیم و در روز، حواسمان جمع باشد و کارهایمان را میزان کنیم و این که میبینی عمرها کم است، علتش این است که ما عمر را از روزی حساب میکنیم که شخص بیدار شود و خودش را بشناسد (و دست از گناه و معصیت بکشد).
اگر اینطور باشد، ما اصلاً عمری نداریم! دعا کنید بیدار شویم، و بفهمیم از کجا آمدهایم و در کجا هستیم و به کجا خواهیم رفت.
حضرت علی(علیهالسلام) فرمودند: «رحمالله امراً علم من أین وفی أین و إلی أین»، شرح اصول کافی ملاصدرا/571/1. امیرمؤمنان(علیهالسلام) در روایت دیگری فرمودند: «تعجب میکنم از کسی که به دنبال گمشده خویش میگردد، ولی به دنبال خودش نمیگردد!» ما خودمان را گم کردهایم. تا به حال گشتهای خودت را پیدا کنی؟
قدم دوم، #صمت:
صمت یعنی سکوت. حرفهایی که فایده ندارد، نزن. خداوند متعال میفرماید: «ما یلفظ من قول إلا لدیه رقیب عتید»؛ هیچ کلامی از دهان شما بیرون نمیآید، مگر این که نگهبانی آماده است و آن را ضبط میکند. نقل میکنند: طلبهای از دنیا رفت، او را در خواب دیدند و پرسیدند: حالت چطور است؟ گفت: مواظب اعمال و گفتههای خود باشید؛ زیرا حساب و کتاب خدا بسیار دقیق است. یک روز که باران میبارید، من گفتم: به به عجب باران به موقعی! هنوز سر آن یک جمله گرفتارم و به من میگویند: مگر ما باران بیموقع هم داشتهایم؟! حضرت علی(علیهالسلام) فرمودند: ایّاک و فضولالکلام فإنّه یظهر من عیوبک ما بطن و یحرّک علیک من أعدائک ما سکن؛ غررالحکم/4104/212؛ از حرف زاید و بیهوده دوری کن؛ چراکه عیوب پنهان تو را آشکار میکند و دشمنان تو را، که با تو کاری ندارند، بر علیه تو تحریک میکند. وقتی ما طلبه بودیم، همین که چند نفر جمع میشدیم، هممباحثم مرحوم حاج شیخ محمود تحریری مفاتیح را دست یکی از رفقا که صدای خوبی داشت، میداد و میگفت: از مناجات خمسه عشر بخوان. این مناجات باعث میشد که از سخنان بیهوده خودداری کنیم.
شخصی نزد آیةاللهالعظمی سیداحمد خوانساری(ره) آمد و یک ساعت با آقا صحبت کرد. آقا فقط با یک بله جواب او را دادند. بعضی علوم هستند که جز از راه سکوت نمیشود به آنها رسید. حرفهای زاید را از کلامت خارج کن و هر حرفی را که نمیدانی، نگو؛ و آنچه را هم میدانی، همهاش را نگو و ضمناً به هر کس هم نگو!
مخفی نماند که سخن گفتن بیفایده وقتی است که سخنی بگویی که اگر آن را نگویی، ضرری به دین و دنیای تو نمیرسد و گفتن آن نیز نفعی برای هیچ کس نداشته باشد.
قدم سوم، #جوع:
جوع یعنی گرسنگی، (یعنی تا زمانی که گرسنه نشدی چیزی نخور) غذا کم بخور و تا گرسنه نشدهای، نخور، و هنوز سیر نشدهای، دست بکش. حضرت امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) به امام حسن(علیهالسلام) فرمودند: آیا به تو یاد بدهم چهار خصلت را که به سبب آنها از طبیب بینیاز شوی؟ امام حسن(علیهالسلام) عرض کردند: بله.
حضرت فرمودند: بر سر طعام منشین، مگر وقتی که گرسنه هستی و تا هنوز به غذا اشتها داری، بلند شو و غذا را خوب بجو و هنگامی که خواستی بخوابی، به بیت الخلأ برو که اگر اینها را انجام دهی، از طب بینیاز میشوی.
مخصوصاً غذای طلبه باید سبک باشد. وقتی ما طلبه بودیم، شبها قدری میوه میخوردیم که سحر بتوانیم بلند شویم. ظهرها هم غذای سبکی میخوردیم، گاهی سیبزمینی را در ماست میکوبیدیم و نمک میریختیم و این الویه ما میشد. گاهی هم آب دوغ و خیار، گاهی هم اشکنه درست میکردیم و میخوردیم. گوشت زیاد نخورید.
حضرت امیر مؤمنان علی(علیهالسلام) گوشت کم میخوردند و میفرمودند: «لاتجعلوا بطونکم مقابرالحیوان»، شرح نهجالبلاغه/25/1؛ شکمهایتان را قبور حیوانات نکنید. امروزه با این همه غذاهای مفصل و چرب و نرم و چلوکباب و نوشابه و… شیخ انصاری(ره) درست نمیشود!
قدم چهارم، #لقمه پاک:
غذاهای ما امروز طاهر واقعی نیست و همین هم اثر دارد. امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «أورعالناس من وقف عندالشبهة»، وسایل، 162/27؛ با ورعترین مردم کسی است که هنگام شبهه توقف کند، یعنی دقت کند. مبادا این لقمه و یا این غذا حرام باشد.
وقتی مرحوم آیةالله اثنیعشری، صاحب تفسیر اثنیعشری را به زندان بردند، ایشان غذای زندان را نخوردند و فرمودند: همان نان و پنیر خودم را از خانه برای من بیاورید.
آیةالله شیخ محمدتقی بافقی(ره) را هم که به زندان بردند، ایشان غذای زندان را نخوردند و به سربازی پول میدادند و میفرمودند: از بیرون برایم غذایی تهیه کن.
وقتی آیةاللهالعظمی گلپایگانی(ره) طلبه بودند، ظهرها چند طلبه جمع میشدند و غذاهایشان را روی هم میریختند و میخوردند، ولی ایشان غذای خود را داخل غذاهای آنها نمیکردند و میفرمودند: از کجا معلوم پدر و مادر اینها راضی باشند که من از غذای آنها بخورم؟
موضوعات: تبلیغ
[دوشنبه 1397-02-03] [ 07:56:00 ق.ظ ]