می گفتید همین که دستهای کوچولویت به شبکه های ضریح برسد، من زیارت کردم. #حرم فقط با شما برایم کفش های چراغی خریده بودید و من روی صحن ها می دویدم. ماچم که می کردید، زبری ریش هایتان روی صورتم رد می انداخت، خودم را عقب می کشیدم و می گفتم بابابزرگ من بوسیخی دوست ندارم! هر وقت می آمدیم مشهد، شما دستم را می گرفتید و می آوردید حرم.
بچه بهانه گیری بودم. توی حرم یک جا بند نمی شدم هی از اینور به آنور. هرجا می رفتم شما پا به پایم می آمدید. حرم فقط با شما کِیف می داد، مثل مامان نمی گفتید بشین بچه جان، خسته ام کردی! گاهی روی قالی های حرم، دوزانو می نشستید تا هم قد هم شویم و با من بازی کنید. دستم را بلند می کردم و می گفتم من از شما بزرگتر شدم بابا بزرگ.
می خندید و باز زبری ریش هایتان، صورتم را قلقلک می داد. مرا روی شانه هایتان می گذاشتید و تا نزدیکی ضریح می بردید. مرا به سمت ضریح بلند می کردید تا دستم به شبکه ها برسد، می گفتید همین که دستهای کوچولویت به شبکه های ضریح برسد، من زیارت کردم. حالا بیست سال از آن وقتها گذشته و شما هیچکدام از این خاطره ها را به یاد نمی آورید ولی من همیشه یادم می ماند که حرم فقط با شما کیف می دهد، بابا بزرگ!
رکن اصلی در خانواده قرآنی، معاشرت نیکو است. در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که مرد به سه چیز نیازمند است: معاشرت نیکو، اقتصادی میانه و غیرتی پسندیده.[1] بنابراین اولین نیاز فرد، معاشرت نیکوست. برای رسیدن به معاشرت نیکو باید به اخلاق خوب رسید و برای دستیابی به این اخلاق، کلام خوب مهم ترین نقش را دارد. معاشرت در تمامی شئون زندگی انسان ها چه فردی و چه اجتماعی اهمیت زیادی دارد و این مهم در رفتار بزرگان تاثیرگذاری معاشرت نیکو در همه جوانب مشخص می شود. عالمی بود که روزی پس از نماز صبح به طور غیر عادی شروع به گریه کرد. از ایشان سوال کردند که علت گریه شما چه بود؟ فرمود: اگر همسایه مسیحی ما روز قیامت جلوی من را بگیرد و بگوید شما نگذاشتید من مسلمان شوم جواب او را چه بدهم؟ گفتند: آقا اگر او مسلمان نشده است به شما چه ربطی دارد؟ فرمود: اگر اعمال و رفتار و نوع معاشرت ما با او درست مطابق موازینِ شرعی اسلامی بود و ما اسلام را در رفتارمان به او معرفی می کردیم او حتما مسلمان می شد.
بسیاری از اهل ایمان به دلیل اعمال و رفتار پیامبر اکرم (ص) و نوع معاشرت ائمه هدی (ع) مسلمان شده اند. نفوذ در دل ها حلم و بردباری زیادی را می طلبد و اگر کسی بخواهد در دل ها نفوذ کند، باید مانند انبیاء، پیامبر (ص) و ائمه (ع) رفتار نماید و اهل صبر باشد. نفوذ در دل ها بردباری زیادی می طلبد و اگر کسی بخواهد در دل ها نفوذ کند، باید مانند انبیاء، پیامبر (ص) و ائمه (ع) اهل صبر، حلم و گذشت باشد.
این حکم در خانواده نیز جاری است. اگر پدر با فرزندان معاشرتی نیکو داشته باشد، آنها در کنار پدر لذت می برند و به هیچ وجه از حضور او گریزان نمی شوند. روابط باید به گونه ای باشد که یک اخم پدر برای فرزندان بسیار گران باشد، باید آن قدر عاطفه برقرار باشد که به محض اینکه بگوید: «من راضی نیستم»، فرزندان دست و پای خود را گم کنند و این تنها به معنای ترس نیست، بلکه نوعی رفاقت است. واضح است که وظیفه حسن معاشرت در میان همسران به طریق اولی وجود دارد و از آنجا که رابطه زوجیت رابطه ای طرفینی است هر دو باید تلاش کنند. اگر چه گاهی اوقات جدیت لازم است، اما در بیشتر موارد معاشرت زیبا، زمینه پیش آمدن بسیاری از مشکلات را از بین می برد. نحوه برخورد باید به گونه ای باشد که کانون خانواده به محیطی پر از محبت تبدیل گردد.
از آنجا که برای رسیدن به حسن معاشرت باید کوشید، پیش از آن باید مسیر، مشخص شود و اعمالی متناسب با آن هدف به انجام برسد. چنان که پیامبر (ص) می فرماید: «یا عَلیٌ ثَلاثُ خِصالٍ مِن مَکارمِ الاخلاقِ تُعطی مَن حَرمَکَ وَ تَصِلُ مَن قَطَعَکَ وَ تَعَفُو عَمَّن ظَلَمَکَ»؛ یا علی! سه چیز از مکارم اخلاق است. اول این که عطا کنی به آن که تو را محروم ساخته و ارتباط برقرار کنی با آن که با تو قطع ارتباط کرده و گذشت کنی نسبت به کسی که به تو ظلم کرده است.[2] سه چیز از مکارم اخلاق است. اول این که عطا کنی به آن که تو را محروم ساخته و ارتباط برقرار کنی با آن که با تو قطع ارتباط کرده و گذشت کنی نسبت به کسی که به تو ظلم کرده است.
در بیان حضرت سه راهکار اساسی برای دست یابی به اخلاق حَسَن بیان شده است. اول آن که نسبت به کسی که تو را محروم کرده است بخشنده باش، دوم آن که نسبت به کسی که با تو قطع ارتباط کرده است وصل کننده باش. گاهی دیده می شود که برای صله رحم لازم است که انسان تواضع نماید و چه بسا به تصور خود تن به ذلت بدهد. حال اگر برای خدا این کار را کرد و برای برقراری رابطه پیش قدم شد، خداوند اجری بزرگ به او می دهد و با این کار در راه رسیدن به اخلاق نیک و معاشرت زیبا گام های بزرگی برداشته است؛ سوم گذشت نسبت به آن کسی که به تو ظلم کرده است. گذشت از بزرگترین خصوصیات اخلاقی است که برای رسیدن به آن باید تلاش جدی صورت بگیرد. در روایتی رضوی از پیامب (ص) نقل شده که فرمودند: کسی ایمان بیشتری دارد که خوش اخلاق تر باشد و مسلمان کسی است که مسلمانان از دست و زبان او در آسایش باشند.[3]
منبع: کتاب اخلاق در زندگی، سید محسن میرباقری ———————————— پی نوشت ها: [1]. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج78، ص236. [2]. بحار الانوار ج75 ، ص 370. [3] . جامع الاخبار، باب 64.
#معرفی_کتاب #اقتصاد تعاونی ازمنظر اسلام کتاب اقتصاد تعاونی از منظر اسلام ، اثر حجت الاسلام والمسلمین احمدعلی یوسفی درگروه علمی اقتصاد و مدیریت هجدهمین همایش کتاب سال حوزه به عنوان اثر شایسته تقدیر شناخته شد. اقتصاد تعاونی ازمنظر اسلام نویسنده این اثر، با این باور که بر اساس تعالیم اسلامی می توان الگوی مطلوبی از اقتصاد تعاونی ارائه داد، کتاب خود را در دو بخش سامان داده است.
وی، در بخش اول، به شناسایی ابعاد و تحولات تاریخی اقتصاد تعاونی به عنوان پدیده ا ی مستحدثه می پردازد و در بخش دوم، به مبانی بینشی وارزشی اقتصاد تعاونی از منظر اسلام توجه و با تحقیق در بار ه اصول و اهداف اقتصاد تعاونی، مد لهای اجرایی و آثار اقتصادی آنها را بر اساس تعالیم اسلامی ارائه می کند.
مؤلف، در این کتاب، با روش اسنادی و تاریخی و پس از توصیف و تحلیل محتوای گردآوری شده از منابع اقتصاد تعاونی و منابع اصیل اسلامی، ازمعارف گوناگون در چهار محور ذیل استفاده کرده است:
1. مبانی اعتقادی و ارزشی اسلام در حوزه رفتارهای اجتماعی و اقتصادی؛
2. فقه باب معاملات اسلام؛
3. آموزه های نظام اقتصادی سرمایه داری و کمونیسم؛
4. آموزه های نظام اقتصادی اسلام.
او همچنین، نتایج تحقیق خود را این گونه برشمرده است:
* کشف الگوی مطلوب اقتصاد تعاونی بر اساس تعالیم اسلامی؛
* اثبات همسویی الگوی اقتصاد تعاونی بر اساس تعالیم اسلامی با مبانی بینشی، ارزشی و اهداف نظام اقتصادی اسلام؛
* ناسازگاری الگوی اقتصاد تعاونی با آموزه های نظام اقتصادی کمونیسم وسرمایه داری؛
* اقتصاد تعاونی بر اساس تعالیم اسامی، الگوی مناسبی است برای تولید متعادل، رفع بیکاری، ایجاد اشتغال متعادل، کنترل رکود و تورم، توزیع عادلانه ثروت و درآمد در جامعه و جلوگیری از انحصارات؛
* اقتصاد تعاونی مبتنی بر آموزه های اسلامی، دارای ظرفیت مناسبی است برای وصول نظام اقتصادی اسلام به اهداف خود.