#لاله های روحانی؛
روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى)
داستان شهادت، داستان شهیدانى است که مطابق آیه: «لن تنالوا البر حتى تنفقوا مما تحبون» بالاترین سرمایه وجودىشان را در طبق اخلاص گذاشتند و درس جاودانهاى را در تاریخ بشریت به میراث نهادهاند.
روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى)
روحانى شهید حسین شاهسوند (واعظى) مردى از خطه تربت حیدریه بود که دفتر عمرش به سال 1339 شمسى در خانوادهاى منسوب به علم و روحانیت گشوده شد. در همان ایام طفولیت به اتفاق خانواده به تربتجام نقل مکان کرد و دوران کودکى را در آن سامان گذراند. پس از آن وارد مقطع ابتدایى شد، و با پایانیافتن این دوره شهید شاهسوند، مسیر تحصیلات خود را تغییر داد و با تشویق خانواده و میل باطنى خودش، وارد حوزه علمیه تربت جام شد.
پس از مدتى اقامت و کسب فضایل، به مشهد مقدس آمد و پس از اقامت چند ساله، در سال 1358 روانه قم شد. او در قم و مشهد از محضر عالمان و فرزانگان، بهرههاى علمى و اخلاقى فراوانى برد. با نواختهشدن طبل جنگ از سوى صدامیان، ایشان داوطلبانه با جهادگران شهر قم به جبهه شتافت و در هنگام محاصره بستان، به مدت دو ماه علیه دشمن بعثى جنگید.
او بار دوم به منطقه کردستان رفت و در معیت همرزمانش علیه حزب فاسد و آمریکایى کومله جنگید، و متأسفانه در یک درگیرى نابرابر، اسیر دشمن شد. در پى آن، حزب مذکور از او مىخواهد تا مقابل مردم آن منطقه، علیه جمهورى اسلامى سخنرانى نماید. او با شهامت و شجاعت خاصى برخلاف خواسته آنها، به دفاع از امام و انقلاب پرداخت و در آخر فریاد کشید: آنچه موجب رضاى خداوند بود را گفتم و دیگر آماده شهادتم.
حزب کومله او را به زندان منتقل و با حقد و کینه درونىشان، سختترین شکنجهها را بر بدن آن شهید سعید وارد مىکنند، که بر اثر آن در اردیبهشت 1362 شمسى مرغ جانش از قفس تن رها شد و در جوار جانبخش عالم، آرامش ابدى یافت.
موضوعات: تبلیغ
[سه شنبه 1397-01-14] [ 12:39:00 ب.ظ ]