سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < مهر 1396 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 98
  • دیروز: 262
  • 7 روز قبل: 1993
  • 1 ماه قبل: 4655
  • کل بازدیدها: 175494



  • رتبه



     
      با اجازه بابا! ...

    با اجازه بابا!

    عاقد دوباره گفت: «وکیلم؟…» پدر نبود!
    یعنی که از اجازه بابا خبر نبود
    ای کاش نامه یا خبری، عطر چفیه ای
    رویای دخترانه او بیشتر نبود
    عکس پدر مقابل آیینه، شمعدان
    آن روز دور سفره، جز چشمِ تر نبود
    او گفت: با اجازه بابا… بله… بله
    مردی که غیر آینه ای شعله ور نبود!
    دختر شهیدباکری

    150633108176213144533815443239138814615017023129152.jpg

    موضوعات: خانواده
    [دوشنبه 1396-07-03] [ 12:50:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      اینفوگرافی 8 سال دفاع مقدس ...

    اینفوگرافی 8 سال دفاع مقدس
    به ظاهر این جنگ بین ایران و عراق رُخ داد اما همگان می‌دانند که جنگ تحمیلی تنها به همین دو کشور محدود نبود زیرا در یک طرف ماجرا ایران اسلامی و در طرف دیگر جمعی از کشورهای مختلف جهانی بودند.

    15063311592105111813421382237235382493218316620149216.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 12:49:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      آغاز همه‌پرسی جدایی کردستان عراق ...

    آغاز همه‌پرسی جدایی کردستان عراق
    همه‌پرسی برای اعلام جدایی اقلیم کردستان عراق از این کشور امروز دوشنبه 3 مهر آغاز شد.
    اقلیم کردستان
    شبکه تلویزیونی الاتجاه لحظاتی پیش در خبر فوری گزارش داد: حکومت منطقه کردستان عراق از آغاز رای گیری همه‌پرسی جدایی از این کشور خبر داد.
    این همه‌پرسی در 443 مرکز رای‌گیری در کرکوک در میان تدابیر امنیتی ویژه و همراه با تعطیلی رسمی همه اداره‌های دولتی، آغاز شد.
    در همین حال، وزارت امور خارجه ترکیه اعلام کرد همه‌پرسی جدایی اقلیم کردستان عراق را به رسمیت نمی‌شناسد و آن را بی‌ارزش و فاقد اعتبار می‌داند.
    این وزارتخانه اعلام کرد چنانچه همه‌پرسی جدایی منطقه کردستان عراق اقداماتی را به دنبال داشته باشد که امنیت ترکیه را هدف قرار دهد همه تدابیر لازم را اتخاذ خواهد کرد.
    وزارت امور خارجه ترکیه همچنین از اتباع این کشور خواست در سریعترین زمان ممکن از منطقه کردستان عراق خارج شوند.
    مردم شهر سلیمانیه در منطقه کردستان عراق از ترس پیامد‌های بسته شدن مرز‌های این منطقه در پی برگزاری همه‌پرسی، به فروشگاه‌ها هجوم آوردند.
    مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق، لحظاتی پیش در این رای‌گیری شرکت کرد.

    1506330160721125466101220164215184652161841781724530.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 12:32:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فایده ی عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست؟ ...

    فایده ی عزاداری برای امام حسین علیه السلام چیست؟

    عزاداری حزنی درونی است که در قالب‌های مختلف بروز می یابد. عزاداری به خودی خود ارزشی ندارد، بلکه بسته به موردی که شخص برای آن عزادار است ارزش می یابد. انسان در مصیبت هایی که به او می رسد محزون شده و ممکن است عزاداری کند، امّا بسته به بزرگی شخص از دست رفته و نوع مظلومیّت او، مصیبت بزرگ می شود. از این رو، هیچ مصیبتی به عظمت و سنگینی شهادت امام حسین(علیه السلام) نخواهد رسید و عزاداری بر این مصیبت، بر هر عزاداری دیگری اولویّت دارد، تا جایی که تا ابد، دل هر مؤمنی را به آتش می کشد.

    رابطه عزاداری امام حسین(علیه السلام) و ایمان

    پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله) می فرمایند: إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ حَرَارَةٌ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لَنْ تَبْرُدَ أَبَداً؛ برای شهادت حسین(علیه السلام) حرارت و گرمایی در دلهای مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی شود. (جامع احادیث شیعه، ج12، ص556) هر چه از فلسفه و فواید عزاداری بر امام حسین(علیه السلام) است را باید در مانند روایت فوق جستجو کرد. یعنی، شهادت امام حسین(علیه السلام) ارتباط مستقیمی با روح ایمان و حق گرایی دارد.

    استمرار گریه و عزاداری بر حضرت حمزه(علیه السلام) در تمام مصیبت های بعد از آن است، چرا که طبری اینگونه می آورد: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلَّم) از کنار خانه هایی از أنصار(بنی عبد الأشهل وبنی ظفر) عبور می کردند که صدای بکاء و نوحه بر کشته های خودشان را شنیدند. چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پر از اشک شد و فرمود: عمویم حمزه گریه کن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسید بن حضیر به خانه های بنی عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر کردند تا غم و اندوه خود را در سینه ها حبس کنند و ابتدا برای عموی رسول خدا(صلی الله علیه و سلّم) عزاداری کنند. (تاریخ طبری، ج2، ص210) اضافه بر همه اینها، گریه هایی است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تولّد امام حسین(علیه اسلام) و بسیاری از اوقات دیگر بر مصیبت دلبندشان امام حسین(علیه السلام) انجام داده اند.

    شهادت ایشان، مصیبت عظمایی برای حق گرایی بود؛ چراکه فرزند پیغمبر را امّت همان پیغمبر در حالی که او را می شناختند و سخنش حق بود در غربتی عجیب به شهادت رسانده و خانواده او را به اسارت گرفتند. این قضیّه، بزرگترین مصداق ظلم است که بر روح حق طلبان فشار آورده و دلهایشان را به درد می آورد. و این، دلیل حزن درونی است. حزنی که ابراز آن در قالب عزاداری، کاری شایسته، بلکه به جهت زنده نگاه داشتن راه نورانی آن حضرت، بایسته و ضروری است.
    آب حیات

    بزرگترین فایده عزاداری، زنده نگه داشتن راه و هدف نورانی امام حسین(علیه السلام) که همان احیای اسلام ناب محمّدی است می باشد. چنانکه گفته شد، مؤمنان از این نظر، آمادگی و رغبتی شعله ور دارند و شاید به همین دلیل است که پیامبر اعظم(صلوات الله علیه و آله) در روایت دیگری نسبت به امام حسین(علیه السلام) می فرمایند: حسینٌ منّی و أنا من حسین؛ حسین از من است و من از حسینم. (بحارالانوار،‌ج43،‌ ص261) گویا قیام و انقلاب منتهی به شهادت امام حسین(علیه السلام)، تا ابد روح ایمان و مؤمنان و درخت اسلام را آبیاری خواهد کرد، تا اینکه بالأخره روزی، هدف مقدّس حسینی جهانگیر شود و تا آن روز، یکی از مهمترین راه های زنده نگاه داشتن یاد سیّد الشهداء، عزاداری است.

    عزاداری قبل از شهادت امام حسین(علیه السلام)
    برخی مخالفان و معاندان ترویج فرهنگ عاشورا برای جلوگیری از دامنه نفوذ و گسترش هر چه بیشتر قیام حسینی شبهاتی را مطرح می کنند که یکی از آنان، بدعت دانستن اصل عزاداری است؛ حال آنکه بنابر موثّق ترین و قدیمی ترین منابع روایی و تاریخی، امثال عزاداری های اینچنینی از طرف اولیاء حتّی پیامبر اکرم(صلّی اله علیه و آله) نیز انجام شده است.

    گریه پیامبران در قرآن و روایات
    قرآن کریم به قضایایی همچون گریه حضرت یعقوب در فراق حضرت یوسف(علیهما السلام) اشاره می کند و می فرماید: وَ قَالَ یَأَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَ ابْیَضَّتْ عَیْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظِیمٌ؛ گفت ای دریغ بر یوسف، و در حالی که اندوه خود را فرو می خورد، چشمانش از اندوه سپید شد. (یوسف؛84) حضرت یوسف(علیه السلام) نیز در فراق پدر گریه کرد؛ چنانکه امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: و أمّا یوسفُ فَبَکَی عَلَی یَعقُوب حَتَّی تَأَذَّی بِه أهل السجنِ؛ و یوسف(علیه السلام) در فراق یعقوب(علیه السلام) آنچنان گریه کرد تا آنکه زندانیان به ستوه آمدند. ( الخصال، صدوق، ص 272)

    گریه پیامبر اکرم در شهادت ها
    پیامبر خدا در شهادت عموی بزرگوارشان حضرت حمزه(علیه السلام) گریه کردند و او را سیّد الشهداء نامیدند. این گریه تا اندازه ای شدید بود که ابن مسعود چنین نقل می کند: مَا رَأَینَا رَسُولَ اللّهِ(صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بَاکِیاً أَشَدّ مِن بُکَائِهِ عَلَی حَمزَة؛ ندیدیم پیامبر بر کسی گریه کند، آن گونه که با شدّت در شهادت عمویش حمزه اشک می ریخت. (ذخائر العقبی، ص181) نکته جالب توجّه، استمرار گریه و عزاداری بر حضرت حمزه(علیه السلام) در تمام مصیبت های بعد از آن است، چرا که طبری اینگونه می آورد: رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلَّم) از کنار خانه هایی از أنصار(بنی عبد الأشهل وبنی ظفر) عبور می کردند که صدای بکاء و نوحه بر کشته های خودشان را شنیدند. چشمان رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) پر از اشک شد و فرمود: عمویم حمزه گریه کن ندارد. و چون سعد بن معاذ و أسید بن حضیر به خانه های بنی عبد الأشهل بازگشتند زنانشان را أمر کردند تا غم و اندوه خود را در سینه ها حبس کنند و ابتدا برای عموی رسول خدا(صلی الله علیه و سلّم) عزاداری کنند. (تاریخ طبری، ج2، ص210) اضافه بر همه اینها، گریه هایی است که پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) در تولّد امام حسین(علیه اسلام) و بسیاری از اوقات دیگر بر مصیبت دلبندشان امام حسین(علیه السلام) انجام داده

    15063299084957219150183521903725445882119218890215.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 12:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند ...

    زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند

    می رود سمت برادر به تنش تب دارد
    دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد
    به فدای سر تو ! هرچه که دارم این است
    چه کنم؟هست همین هرچه که زینب دارد
    ارث زینب قد خم بود ، قسم داد و گرفت
    إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد
    پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند
    شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد
    رفت و فریاد برآورد برادر ! بشتاب
    تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد
    حق همین است که قربانی اکبر بشویم
    زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد
    از یمین می روم از سمت یسارش با تو
    دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد
    بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم
    مادر ماست که در خیمه ، مرتّب دارد:
    زیر لب زمزمه ی ناد علی می خواند
    دارد از هیبت اولاد علی می خواند

    تکیه دادند به هم هردو برادر اینبار
    هر دو در مرکز این دایره و چون پرگار
    دور خود ساخته اند از سر دشمن کوهی
    تنِ بی سر چقدر ماند و در این انبوهی
    خُدعه زد دشمن بی عُرضه و ترسو ای وای
    بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای
    ناگهان هردو برادر به کمین افتادند
    زیر باران جفا هر دو زمین افتادند
    بدن هر دو پر از تیر ، به هم دوخته شد
    چشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد
    اول از ترس در آن حال رهاشان کردند
    بعد با تیغه شمشیر جداشان کردند
    این طرف ، حادثه از چشم زنی دور افتاد
    آن طرف در وسط خیمه دلی شور افتاد
    گَرد ، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم کم
    چشم مادر نگران شد به پسرها کم کم
    عاقبت واقعه ، شد آنچه که زینب می خواست
    نذر من گشت اَدا ! شکر ، حسینم برجاست


    پسرانم به فدای سر تو ، غم نخوری
    هر دو قربان علی اکبر تو ، غم نخوری
    پسرانم که بماند ! خودِ زینب هم هست
    جان من نذر علی اصغر تو ، غم نخوری
    تو سفارش شده ی مادرِمانی ، قَسمت
    می دهم جان من و مادر تو ، غم نخوری
    هرچه غم مال من و قول بده تا آخر
    هرچه غم خورد اگر خواهر تو ، غم نخوری…

    شعر از محسن ناصحی

    1506329394216531802512461406918417020323885615324845.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 12:22:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت... ...

    ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت…
    روز عاشورایی، مرحوم شیخ مرتضی انصاری (رحمت الله علیه) جلوی در ورودی صحن مطهر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (علیه السلام) ایستاده بود و از دسته جات سینه زنی استقبال می کرد و در کنار او، أفندی که از طرف حکومت عثمانی حاکم عراق بود، ایستاده بود.

    عاشورا، محرم

    أفندی از شیخ انصاری پرسید ای شیخ، هم ما قبول داریم که حسین بن علی (علیه السلام) مظلوم شهید شده و یزید انسان پست و خونخواری بود و ما هم در عزای آن بزرگوار غمگین هستیم، اما پرسش من این است که این مراسم یعنی چه؟
    سینه زنی، زنجیرزنی، دسته راه انداختن، گِل به سر مالیدن و …، اینها چه هدفی را دنبال می کنند؟!

    مرحوم شیخ انصاری فرمودند سِرّ مطلب این است که ما شیعیان یک بار سرمان کلاه رفت و با این مراسم تلاش می کنیم دوباره چنین نشود.

    أفندی پرسید یعنی چه؟!

    شیخ انصاری فرمود در جریان غدیر، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر صد هزار نفر، علی (علیه السلام) را با صراحت به وصایت خود برگزید و شما انکار کردید و گفتید غدیر نبوده یا اگر بوده چیز مهمی نبوده است، فقط سفارش به دوستی با علی (علیه السلام) بوده است.

    اشکال از ما بود که ما عید غدیر خم را با سر و صدا و شعار، بزرگ نداشتیم و این چنین شد.
    ترسیدیم که اگر عاشورا را هم بزرگ نشماریم و با شعار و تظاهر برگزار نکنیم، شما انکار کنید و بگویید اصلا حسین (علیه السلام) شهید نشد یا حسین (علیه السلام) را راهزنان میان راه کشتند و یزید (لعنت الله علیه) انسان با تقوایی است‼️

    منبع: صد نکته از هزاران، آیت الله حاج شیخ علی رضائی تهرانی

    150632815717619184214137801631714387661282163579128.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 12:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      فرزندان حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در روز عاشورا ...

    فرزندان حضرت زینب (سلام‌الله‌علیها) در روز عاشورا
    در روز عاشورا، وقتی نوبت به جوانان هاشمی رسید. فرزندان زینب کبری (سلام الله علیها) نیز خود را آماده قتال کردند.
    حضرت زینب (سلام الله علیها) در این موقع که فرزندان دلبند خود را راهی قتال با دشمنان دین و قرآن می کرد، حالتی دگرگون داشت. او عقیلة بنی هاشم است. او نائبة الامام است. اصلاً او شریک کربلای حسین (علیه السلام) است. نه بدین جهت که بنابر نقل، فرزندان خود را با دست خود کفن پوش و فدیة راه حسین (علیه السلام) کرده ، که از لحظه ای که از دامن زهرای مرضیه (سلام الله علیها) پای به عرصه وجود گذاشته، دیده به دیدار حسین (علیه السلام) باز کرده است. برای همین است که اهل دل، آفرینش او را برای کربلا معنا کرده اند.
    مگر نه آنکه در زمان حضور در کوفه، در مجلس تفسیر قرآن، وقتی آیه شریفة ”کهیعص“ را برای زنان کوفی تفسیر می کرد، امیرالمؤمنین (علیه السلام) به او فرمود:این عبارت ”کهیعص“ رمزی در مصیبت وارده بر شماست و کربلا را برای آن مخدّره ترسیم کرد.
    بسیاری می گویند: زینب کبری (سلام الله علیها)، دو فرزند خود را مهیای نبرد کرد و به آنها تعلیم داد که اگر با امتناع آن حضرت مواجه شدید - کما اینکه آن مظلوم حتی غلام سیاه را از قتال بر حذر می داشت - دائی خود را به مادرش فاطمه (سلام الله علیها) قسم دهید تا اجازه میدان رفتن بگیرید.

    پس از این مراحل ابتدا محمد بن عبدالله بن جعفر به میدان آمد و این رجز را سر داد:
    اشکوا إلی اللهِ منََ العدوانِ
    قِتل قومٍ فی الوری عمیانِ
    قَد ترکوا معالِمَ القُرآنِ
    و مُحکمَ التَنزیلِ و التِّبیانِ
    وَ اَظهروا الکُفرَ مَعَ الطُّغیانِ
    ” به خداوند شکایت می کنم از دشمنی دشمنان، قوم ستمگری که کورکورانه به جنگ با ما برخاسته اند . نشانه های قرآنی را که محکم و مبیّن و آشکار کننده کفر و طغیان است راترک کردند“
    و پس از نبردی نمایان، به شهادت رسید.
    پس از او، برادرش عون بن عبدالله جعفر راهی نبرد شد و خود را اینگونه معرفی کرد:
    اِن تُنکرونی فَانا بنُ جعفرٍ
    شهیدُ صِدقٍ فی الجنانِ الازهر
    یطیرُ فیها بجناحٍ اَخضرٍ
    کَفی بِهذا شَرَفاً فی المحشرِ
    ”اگر مرا نمی شناسید من فرزند جعفر هستم که از سر صدق به شهادت رسید و در بهشت نورانی با بال های سبز پرواز می کند. برای من از حیث شرافت در محشر همین کافی است.“
    و او نیز، فدایی راه حضرت حسین (علیه السلام) شد.
    بارگاه
    شهدای کربلا، در پایین پای حضرت حسین (علیه السلام) مدفونند و به احتمال قوی این دو دلداده نیز در همانجا پروانه شمع محفل حائر حسینی هستند. البته در 12 کیلومتری کربلا بارگاهی کوچک منصوب به عون ابن عبدالله وجود دارد که ملجأ زائرین است. برخی را عقیده بر این است که این مرقد یکی از نوادگان امام مجتبی (علیه السلام) به نام عون می باشد.
    شب چهارم: فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها)
    پس از شهادت خاندان عقیل حضرت امّ المصائب، عقیله بنی هاشم (علیه السلام) دو فرزندش عون و محمد را برای جانفشانی به محضر حضرت ابا عبدالله (علیه السلام) فرستاد.
    در تاریخ آمده این دو بزرگوار فرزندان عبدالله بن جعفر بودند. این دو برادر به میدان آمده و هر یک جداگانه وفاداری خویش را تا مرز شهادت به امام زمانشان ابراز داشتند.
    ابتدا محمد در حالی که اینگونه رجز می خواند وارد میدان شد:
    به خدا شکایت می کنم از دشمنان قومی که از کوردلی به هلاکت افتادند. نشانه های قرآنی که محکم و مبیّن بود، عوض کردند و کفر و طغیان را آشکار کردند.
    جمعی از سپاه کوفه به دست او کشته شدند و سر انجام عامر بن نهشل تمیمی، جناب محمد را به شهادت رساند.
    بعد از شهادت محمد، عون بن عبدالله بن جعفر وارد میدان شد و این گونه رجز خواند:
    اگر مرا نمی شناسید، من پسر جعفر هستم که از روی صدق شهید شد و در بهشت نورانی با بالهای سبز پرواز می کند، این شرافت برای من در محشر کافی است.
    نوشته اند تا بیست تن را به درک واصل کرد، آنگاه به دست عبدالله بن قطنه طائی به شهادت رسید.
    منقول است حضرت زینب(سلام الله علیها) زمانی که هر یک از بنی هاشم(علیه السلام) به شهادت می رسیدند، به کمک سید الشهدا (علیه السلام) برای تعزیت می آمد، ولی هنگام شهادت این دو بزرگوار پرده خیام را انداخت و از خیمه گاه خارج نشد.

    150632834017726185918317717915523111520818119015431.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 12:21:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت