سالار زینب حسین جان
جانم حسین ع







 << < شهریور 1396 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
        1 2 3
4 5 6 7 8 9 10
11 12 13 14 15 16 17
18 19 20 21 22 23 24
25 26 27 28 29 30 31




سالار زینب


جانم حسین ع




جستجو






آمار


  • امروز: 119
  • دیروز: 390
  • 7 روز قبل: 1822
  • 1 ماه قبل: 4625
  • کل بازدیدها: 175232



  • رتبه



     
      باور کن که حامله نیست! ...

    …?باور کن که حامله نیست!?




    ?آیت الله حائری شیرازی:
    زنها وقتی باردارند،
    با احتیاط می‎نشینند و می‎ایستند.
    #مؤمن هم باردار است و جنین او #ایمان اوست.
    .
    ?زن حامله اگر از بلندی بیفتد،
    بچه‎اش سقط می‎شود؛ مؤمن هم گاهی
    یک حرف ناملایم می‎زند و ایمانش سقط می‎شود.
    .
    ?زنی که پشت سر هم به این طرف
    و آن طرف می‎پرد، باور کن که حامله نیست.
    .
    ?اگر حامله بود این‎طور بی‎پروا نبود.
    کسی هم که لابلای حرفهایش خیلی شلنگ تخته
    می‎اندازد و در قضاوتش درباره این و آن، هرچه
    خواست می‎گوید، باور کن که حامل «ایمان» نیست.
    .

    موضوعات: خانواده
    [پنجشنبه 1396-06-30] [ 11:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مختصری در باب گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم ...

    #انا_کلب_الحسین
    ✔️مختصری در باب گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم

    ☝️شکی نیست که عظمت دستگاه امام حسین علیه السلام، آن قدر اهمیت دارد که هیچ کس نباید کوچک ترین توهینی را روا دارد و بدون تحقیق، اظهار نظر سلبی یا ایجابی داشته باشد. در این مختصر سعی شده آنچه متقن و مستدل هست بیان شود، نه آنچه که برخی از روی احساسات بر زبان می رانند.
    ↪️از یک سو:
    همه ی ما می دانیم که زبان شعر، زبانی آکنده از کنایه و مجاز بوده و کنایاتی از این دست – که نشانگر نوعی تواضع و ارادت است - در بسیاری از اشعار وجود دارد و استفاده از این هنر به خودی خود اشکالی ندارد، ولی امروزه به زبان آوردن این‌گونه عبارات در محافل عمومی – به ویژه با انجام حرکات خاص - موجب وهن مجالس و شعائر شده و مورد سوء استفاده دشمنان قرار می‌گیرد و به همین دلیل سزاوار است از بیان چنین عباراتی خودداری شده و عزاداری سالار شهیدان علیه السلام با نقل وقایع عاشورا و تاریخ اسلام و با استفاده از دیگر روشهای هنرمندانه و نیز با مضامین روشنگر و معرفت‌زا انجام گیرد
    ↪️از سوی دیگر:
    بدیهی است که امام حسین و خط سیدالشهداء علیه‌السلام در طول تاریخ، «کلب = سگ» لازم ندارد، بلکه انسان‌های موحد، مؤمن، مسلمان، مجاهد، بصیر و از جان گذشته می‌خواهد. پس اگر شخصیتی در شعری( مثلا: وحیدم من اگر در جرم و تقصیر، سگی بودم شدم در کوی تو پیر)، در استعاره‌ای و ادبیاتی از این واژه استفاده کرد، دلیل نمی‌شود که شعاری عمومی شود و هیئاتی به نام «اکلاب= سگان» درست شود یا بخوانند که من سگ حسین هستم و یا شیعیان عزادار به گردن خود قلاده ببندند و با دست خود زنجیر آن را گرفته و دور هیئت بگردند … و احیاناً واق‌واق هم بکنند – اینها همه، وهن اسلام، تشیع و عزاداری است، پس قطعاً حرام است؛ چرا که اگر کسی به فکر ترویج فرهنگ تشیع باشد، با چنین الفاظی نمی تواند امام حسین علیه السلام را به دنیا معرفی نماید و قاعدتأ تاثیر منفی خواهد داشت.
    ↪️و از جهت سوم:
    می دانیم که شیعه علی بن ابی طالب علیه السلام، کارهایش را زیر نظر مرجع تقلیدش انجام می دهد چرا که در زمان غیبت معصوم علیه السلام، رجوع به متخصص احکام جزء وظایفی است که ریشه در احادیث معصومین علیهم السلام خصوصأ امام زمان عجل الله تعالی فرجه دارد. در این مسئله(گفتن الفاظی همچون: من سگ حسینم) نظر برخی از مراجع تقلید را یادآور می شویم:
    1️⃣حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی):
    گفتن این جملات شایسته نیست و در هر حال مناسب است مؤمنین مراعات شؤون عزاداری معصومین علیهم السلام بویژه سید و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین علیه السلام را بنمایند و لازم است عزاداری سالار شهیدان هرچه گرمتر و پرشورتر و به شیوه سنتی و با مضامین روشنگر و معرفت زا انجام گیرد.‏
    2️⃣حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی(مد ظله العالی):
    به صورت کلی اقامه عزا باید مطابق با شئون اهل البیت علیهم السلام باشد و از انجام اموری که موجب وهن شعائر حسینی شود اجتناب شود.
    3️⃣حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):
    عزاداری خامس آل عبا علیه السلام از مهمترین شعائر دینی است ولی باید از سخنان و اشعاری که متناسب با عزاداران اهل البیت علیهم السلام نیست جداً خودداری شود زیرا حضرت سیدالشهدا علیه السلام از این گونه امور بیزار است.
    4️⃣حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):
    برای اظهار کوچکی و تواضع نسبت به مقام ائمه اطهار علیهم السلام اگر در جایی که مناسبت اقتضاء کند تعبیر به کلب آستان مقدس بشود، نشانه علاقه و ایمان است و در اشعار شعراء نیز تکرار شده است. این یک لطف و ذوق ادبی و حاوی نکات است و حقیر در برخی از اشعار خود به آن - اگر قبول شود - افتخار کرده‌ام. مع ذلک باید توجه داشت این اظهارات هم باید در حد متعارف و در مورد خاص و مناسبات مختلف باشد.

    1505903561k_pic_9469aa25-ed4a-4b9a-b392-089ed17a6f3c.jpg

    موضوعات: احکام, علمی, محرم, اهل بیت س, اخلاقی, خانواده
     [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خوردن تخمه و آجیل در ماه محرم و صفر ...

    خوردن تخمه و آجیل در ماه محرم و صفر
    یکی از مسائلی که شاید در این ایام حزن و اندوه، به ذهن انسان خطور کند بحث شادی و خوشی در ماه محرم و صفر است. قطعا همه مسلمانان به مصائب وارده به امام حسین و اهل بیتش آگاه هستند.
    همانگونه که حضرت امام رضا (علیه السّلام) فرمود:«…ای پسر شبیب! این ماه محرم ماهی است که در گذشته ها مردم زمان جاهلیت آن را محترم می شمردند و ظلم و قتال را در آن حرام می دانستند. ولی این امت احترام این ماه را و احترام پیامبر خدا را نشناخت. در این ماه ذریه پیغمبر خود را کشت زنان او را اسیر نمود. اموال او را به یغما برد، خدا هرگز آنان را نیامرزد. ای پسر شبیب! اگر بخواهی برای چیزی گریه کنی برای امام حسین گریه کن! زیرا آن مظلوم بنحوی ذبح شد که گوسفند ذبح می شود و تعداد هجده نفر از مردان اهل بیتش با او شهید شدند که در زمین شبیه و نظیری نداشتند آسمانهای هفتگانه و زمین ها در عزایش گریان شدند…»[1]
    حال که مصیبت اهل بیت را از کلام معصوم شنیدیم، بهتر است در بیان یکی از مهترین صفات شیعه باشیم که آن شباهت احوال ما به حالات معصومین در غم و شادی آنها است.
    حضرت صادق (علیه السّلام) فرمود: «شیعیان ما جزئی از مایند از زیادی نور ما آفریده شده اند ناراحت می کند ما را هر چه که آنان را ناراحت کند و شادمان می کند ما را آنچه که آنان را شاد کند هر کس اراده ی ما کند باید قصد شیعیان ما کند آنان وسیله رسیدن بمایند.»[2]
    خوب حال با روشن شدن این صفت شیعیان، بیشتر به این مسئله پی می بریم که بین ما و اهل بیت باید شباهتی در غم و شادی باشد. البته این شباهت نباید به مرحله افراط برسد و از حد تعادل خارج شود. و جالب است به عنوان مثال آداب دیگر ادیان را در این ایام بدانیم:
    موبد رشید خورشیدیان ظهر امروز در حاشیه شرکت در یازدهمین اجلاس بین‌المللی پیرغلامان حسین اظهار داشت: «ما جامعه زردتشتیان همیشه نسل در نسل از مریدان و دوستداران امام حسین (علیه السلام) و ویژگی‌های رفتاری ایشان بوده و خواهیم بود. نماینده جامعه زردتشتیان ادامه داد: ما در طول محرم و صفر چه در ایران و چه در خارج از ایران هیچ گاه مراسم عروسی و یا نامزدی و مراسم‌های شادی را برگزار نمی‌کنیم. چون ما اعتقاد داریم برگزاری شادی در ماه محرم و صفر برای ما نامبارک است.
    وی افزود: ما به اعتقاد برادران و خواهران مسلمان خود احترام می‌گذاریم و این احترام را بسیار پسندیده و خرسند می‌دانیم. در روز عاشورا و تاسوعای حسینی نیز زردتشتیان داخل و خارج از کشور هیچ وسیله نو را خریداری نمی‌کنند و خود را در غم مسلمانان شریک خواهند کرد.»[3]
    اما سوال این است در این ماه، آیا خوردن تخمه آجیل باعث بی حرمتی به اهل بیت است و نباید از ابزار شادمانی و خوشی در این ایام استفاده کرد؟
    آیت الله خامنه ای
    س: خواستم بدانم اینکه می گویند استفاده از تخمه و آجیل در ماه محرم و صفر خوب نیست از نظر شرعی چه حکمی دارد؟
    ج: از نظر شرعی فی نفسه اشکال ندارد، ولی مناسب است شأن و حرمت ایام عزای اهل‌بیت «علیهم السلام» مراعات گردد.[4]

    آیت الله مکارم شیرازی
    س: استفاده از تخمه و آجیل و مانند آن در ایام عزاداری چه حکمی دارد؟
    ج: اشکالی ندارد اما اگر در عرف محل این کار را نشانه شادی می دانند، بهتر است از این کار پرهیز شود.[5]
    ————————–
    پی نوشت:
    [1]. «…یا ابْنَ شَبِیبٍ إِنَّ الْمُحَرَّمَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِی کانَ أَهْلُ الْجَاهِلِیةِ فِیمَا مَضَی یحَرِّمُونَ فِیهِ الظُّلْمَ وَ الْقِتَالَ لِحُرْمَتِهِ فَمَا عَرَفَتْ هَذِهِ الْأُمَّةُ حُرْمَةَ شَهْرِهَا وَ لَا حُرْمَةَ نَبِیهَا لَقَدْ قَتَلُوا فِی هَذَا الشَّهْرِ ذُرِّیتَهُ وَ سَبَوْا نِسَاءَهُ وَ انْتَهَبُوا ثَقَلَهُ فَلَا غَفَرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِک أَبَدایا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ کنْتَ بَاکیاً لِشَی‌ءٍ فَابْک لِلْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع فَإِنَّهُ ذُبِحَ کمَا یذْبَحُ الْکبْشُ وَ قُتِلَ مَعَهُ مِنْ أَهْلِ بَیتِهِ ثَمَانِیةَ عَشَرَ رَجُلًا مَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ شَبِیهُونَ وَ لَقَدْ بَکتِ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَ الْأَرَضُونَ لِقَتْلِه…» بحار الأنوار (ط - بیروت)، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، ج44، ص: 286.

    [2]. «عَنِ الصَّادِقِ ع قَالَ: شِیعَتُنَا جُزْءٌ مِنَّا خُلِقُوا مِنْ فَضْلِ طِینَتِنَا یسُوؤُهُمْ مَا یسُوؤُنَا وَ یسُرُّهُمْ مَا یسُرُّنَا فَإِذَا أَرَادَنَا أَحَدٌ فَلْیقْصِدْهُمْ فَإِنَّهُمُ الْبَابُ الَّذِی یوصَلُ مِنْهُ إِلَینَا.»
    الأمالی( للطوسی)، طوسی، محمد بن الحسن، تاریخ وفات مؤلف: 460 ق، ناشر: دار الثقافة، مکان چاپ: قم، سال چاپ: 1414 ق، ص 299.
    [3]. خبر آن لاین
    [4]. پایگاه اطلاع رسانی حوزه
    [5]. سایت آیت الله مکارم شیرازی

    1505903981k_pic_a510ae74-a6a0-462b-b2cb-679fc1e09dc7.jpg

    موضوعات: احادیث, بزرگان, اجتماعی, احکام, محرم, اهل بیت س
     [ 11:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      برای این عکس، می‌شود شرح نوشت؟! ...

    برای این عکس، می‌شود شرح نوشت؟!

    «شهید محمدتقی سالخوره و زینب جانش»

    1505905221434240863_146944.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اینجــــورے میبینیـش ... ...

    وقتـی دارے نزدیکـــ میشی بـہ حرم
    اینجــــورے میبینیـش … 
    آخہ اشکــ پــر میشہ تـو چشمـات … 
    بــہ قـول معروف
    چشمم از اشڪ پُر و …. 
    عڪس حـرم می لرزد

    #یا_ابا_عبداللّــه ?

    1505905431435812735_62313.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اعیادگذشٺ وخبر از" یار" نیامد ...

    ???

    اعیادگذشٺ وخبر از” یار” نیامد
    برزخم دڸ فاطمہ(س)غمخوارنیامد

    چندروزدگرمانده ڪہ بااشڪ بگوییم
    اے اهڸ حرم “میروعلمدار” نیامد…

    1505905598k_pic_b421878a-8dd0-47c0-b8d0-e8f68b39e0b4.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:29:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      محبت زن و شوهر ...

    ? رهبرانقلاب: آنجایی که #محبت هرچه زیاد شود، ایرادی ندارد، محبت زن و شوهر است. هرچه به هم محبت کنید، خوب است و خود محبت هم #اعتماد می‌آورد. 77/1/19

    1505909706434223608_147085.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خاطرات کودکی ...

    ماه مهر اینجوری شروع بشه??

    1505909756434318939_125288.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      آفتِ علماچیست ؟ ...

    امام على علیه السلام:

    آفتِ علما، ریاست طلبى است

    آفةُ العُلَماءِ حُبُّ الرِّیاسَةِ

    ?میزان الحکمه، جلد 9، ص 221

    1505919302434313492_122081.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:28:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پاداش وساطت در ازدواج ...

    #حدیثانه

    ??پاداش وساطت در ازدواج??

    ⚪️رسول خدا(ص):
    ?هر کس در کار ازدواج دو نفر اقدام کند و خدا نیز آن دو را گرد هم آورد،خدل در برابر هر قدمے که وی در این راه برداشته و هر سخنی که گفته ?ثواب یک سال عبادت می دهد?[1].

    ⚪️امیرالمؤمنین(علیه السلام):
    ?بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر در ازدواج میانجگری کنے تا خدا آن دو را گرد هم آورد[2].

    ⚪️امام صادق(علیه السلام):
    ?هر کس زمینه ازدواج مجردی را فراهم کند،از کسانے است که خدا در روز قیامت به او نگاه[لطف آمیز] می کند[3].

    ?1.جامع الأخبار،ص102
    ?2.الکافی،ج5،ص331
    ?3.الکافی،ج5،ص331
    ?مفاتیح الحیاة،ص502

    #حدیث_خانواده
    #سبک_زندگی_اسلامی

    موضوعات: خانواده
     [ 11:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اللهم_الحفظ_قاعدنا_الامام_الخامنه_ای ...

    #پندانه

    #نافله بخوانید، #قرآن بخوانید، #نماز_اول_وقت بخوانید که این سه چیز برای طلبه واجب است. نمیخواهم بگویم که واجب شرعی است؛ واجب وظیفه‌ای و شغلی است. طلبه‌ای که با قرآن انس نداشته باشد، طلبه‌ای که اهل نافله نباشد، طلبه‌ای که نمازش را آخر وقت بگذارد، چیز مهمی را کسر دارد. 1372/10/26


    #آقامونه
    #اللهم_الحفظ_قاعدنا_الامام_الخامنه_ای?

    1505919649k_pic_2333475f-1046-42c9-9a6e-028784de9090.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:25:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      نماز با بلوز و شلوار ...

    نماز با بلوز و شلوار
    آیا نماز خواندن زن با بلوز و شلوار صحیح است؟
    نماز
    اگر خانمی با بلوز و شلوار نماز بخواند، در صورتی که جاهای لازم را بپوشاند، نمازش صحیح است. [1]
    توجه
    اگر زن بلوز و شلوار یا لباسی به تن کند که باعث جلب توجه نامحرم شودی یا به گونه ای باشد که برجستگی های بدن در آن پیدا و تحریک کننده باشد، باید بدن را بیش از آنچه برای نماز کافی است، با چادر یا مانتو مناسب بپوشاند و اگر نپوشاند، گناه کرده است؛ ولی نماز خواندن با آن لباس باطل نیست. [2]
    پی نوشت ها:
    [1]. امام، استفتائات، ج 1، احکام نماز، س 35؛ خامنه ای، سایت، استفتائات جدید و اجوبه الاستفتائات، با استفاده از س 437 و استفتا؛ بهجت، استفتائات، ج 2، س 1541 و وسیله النجاه، با استفاده از م 628 و استفتا.
    [2]. العروه الوثقی مع تعلیقات، ج 1، (فی الستر و الساتر)، با استفاده از م 5؛ امام، استفتائات، ج 3، (احکام حجاب)، س 27؛ بهجت: استفتا؛ خامنه ای، اجوبه الاستفتائات، س 1364 و 1367؛ سیستانی، سایت، (حجاب)؛ صافی، جامع الاحکام، ج 2، س 1694 و 1729؛ مکارم، استفتائات جدید، ج 2، س 153 و 156 و 1023.

    150589628816132912081502071471568311625313230249240.jpg

    موضوعات: خانواده
    [چهارشنبه 1396-06-29] [ 01:01:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بهترین همکار در بیان امام علی علیه‌السلام ...

    بهترین همکار در بیان امام علی علیه‌السلام
    امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در عهدنامۀ مالک اشتر دربارۀ گزیده ترین مسئولان و همکاران چنین فرموده است :

    امیرمؤمنان علی (علیه السلام) در عهدنامۀ مالک اشتر دربارۀ گزیده ترین مسئولان و همکاران چنین فرموده است :
    «ثُمَّ لْیَکُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَکَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَکَ، وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِیمَا یَکُونُ مِنْکَ مِمَّا کَرِهَ اللّهُ لاَِوْلِیَائِهِ . »
    آن گاه باید گزیده ترِ آنان نزد تو کسى باشد که سخن تلخ و صریح حق را به تو بیش تر گوید، و در کارى که از تو سر مى زند و از جمله کارهایى باشد که خدا آن را براى دوستان خود نمى پسندد، از همگان کم تر تو را یارى کند.

    همکار مطلوب کسى نیست که بله قربان گو، مطیع و سازشکار باشد، بلکه اشخاص رک گو، مستقل و راست کردار که به تصمیم هاى غلط و اقدامات نادرست و خلاف مصالح اجتماعى و سازمانى تن نمى دهند، مطلوب ترین همکاران اند.

    امیرمؤمنان على (علیه السلام) گزیده ترین مسئولان و همکاران را کسانى معرفى کرده است که سخن حق را، هرچند تلخ، بیش از هرکس بیان کنند، و آن جا که مسئولى به سوى تصمیم و اقدامى نادرست پیش مى رود، کم ترین همراهى را با او بنمایند، و در تصمیم و کار نادرست همراهى نکنند .
    از منظر امام على (علیه السلام) گزیده ترین همکاران در مدیریت هاى ارشد و کلیدى، کسانى اند که دو ویژگى داشته باشند: رک گویى؛ و ناهمراهى در نادرستى.
    همکار مطلوب کسى نیست که بله قربان گو، مطیع و سازشکار باشد، بلکه اشخاص رک گو، مستقل و راست کردار که به تصمیم هاى غلط و اقدامات نادرست و خلاف مصالح اجتماعى و سازمانى تن نمى دهند، مطلوب ترین همکاران اند.
    چنین کسان خیرخواهانِ مردم و سازمان، و بهترین یاور براى زمامداران و مدیران اند. ، چنان که در بیانی در غررالحکم این طور وارد شده است :
    «إِنَّمَا یُحِبُّکَ مَنْ لاَ یَتَمَلَّقُکَ، وَ یُثْنِی عَلَیْکَ مَنْ لاَ یُسْمِعُکَ.»
    کسى تو را به درستى دوست مى دارد که به تو تملّق نگوید؛ و کسى در حقیقت ثناى تو گفته است که سخنان خوشایند بى اساس به گوشت نرساند.
    خداوند به ما توفیق فهم درست عهدنامۀ مالک اشتر و بهره گرفتن از آن در میدان عمل را عنایت کند . إن شاء اللهمنبع:

    15058866221.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 10:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_چهاردهم -من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_چهاردهم

    راستش بیشتر کتک خوردیم چون غافلگیر شده بودیم. احمد که فکر می کرد پشت یک کامیون نشسته، متوجه دعوا نشده بود و با سرعت کالسکه را می راند اما یکی از آنها یک سنگ برداشت و سر احمد را نشانه گرفت. یکباره احمد متوجه شد ما دو تا خونین و مالین گوشه ای افتاده ایم و آنها هم به سمت خودش می دوند. چند نفری افتادند به جان احمد و آخر کار کفش و کیف ما را هم به عنوان کالای تزئینی برداشتند و رفتند . من فیلم های گانگستری را دیده بودم. اما آن صحنه از آن فیلم ها دیدنی تر بود. آن روز به چشم دیدم که چطور چند بچه می توانند راهزن شوند. کاروان کوچک ما با تنها وسیله نقلیه مان که کالسکه ی حمید بود مورد دستبرد واقع شد. یکی از آنها کالسکه را از دست احمد کشید و فرار کرد. حمید توی کالسکه بود و ما با همه ی درماندگی می دویدیم تا اورا پس بگیریم. گرچه خیلی از ما دور شده بودند و امیدی نداشتیم که به آنها برسیم اما چیزی نگذشت که حمید را مثل یک بقچه از کالسکه بلند کرده و روی زمین پرت کردند و با کالسکه ای که سبک تر شده بود با سرعت هرچه تمام تر دویدند و دور شدند. آنها کالسکه را میخواستند، حمید به دردشان نمی خورد. از اینکه حمید را رها کردند خوشحال شدیم. او را در بغل گرفتم و با لباسهای پاره و خاکی در حالی که از بینی و دهان علی خون می آمد و لب من هم شکافته بود به سمت خانه ی آبجی فاطمه دویدیم.
    فاطمه و عبدالله با دیدن قیافه ی ما چهارتا وحشت زده شدند. عبدالله به سرعت ما را به بیمارستان رساند. سر احمد و لب من چند بخیه خورد و سه تا از دندان های شیری علی هم افتاد. سر و صورتمان را شست و شو دادیم و به خانه برگشتیم. با تلخی تاثیر این خاطره در روحم به استقبال مقطع دیگری از زندگی ام رفتم.
    #فصل_دوم
    #نوجوانی
    بعد از اتمام دبستان ، وارد دوره ی تازه ای از زندگی ام شده بودم. در آستانه ی ورود به دوران ناشناخته ای که باید آرام آرام با کودکی هایم خداحافظی می کردم. مادرها زوردتر از هر کسی تغییرات روحی و جسمی دخترانشان را می بینند و می فهمند و حس می کنند. از اینرو، مادرم برای بزرگ شدن و قد کشیدن من تلاش می کرد تا زودتر مرا با الگوهای زنانه آشنا کند. اصرار داشت روزهای بلند تابستان به کاری و هنری مشغول باشم. به همین جهت من و زری و مادرم به ارایشگاه نغمه خانم رفتیم. او یکی از اتاق های خانه اش را به آرایشگاه تبدیل کرده بود. مادرم ما را به نغمه خانم سپرد و قرار شد آرایشگری را چنان یاد بگیریم که دیگه نیازی به ننه بندانداز نباشد. نغمه خانم می بایست درطول تابستان هفته ای سه روز و هر روز دو ساعت تمام فنون آرایشگری را به من و زری آموزش دهد. جلسه ی اول کارآموزی من و زری با آموزش مقدمات آرایشگری آغاز شد اما برای من و زری که وارد یک دنیای جدید شده بودیم همه ی شکل ها و حرف ها عجیب و جذاب بود. در آرایشگاه نغمه خانم کسی بیکار نبود. شاگردهای نغمه خانم هر کدام به کاری مشغول و مشتری ها نیز هر کدام درگیر بزک کردن خودشان بودند. یکی مو صاف می کرد، آن یکی مو فر می کرد. خلاصه هیچ کس زشت از در خانه ی نغمه خانم بیرون نمی رفت. مثل شعبده بازها که یک دستمال داخل کلاه میانداختد و یک خرگوش بیرون می آوردند، آدم هایی که وارد می شدند با یک رنگ و چهره می آمدند و موقع رفتن به یک شکل دیگر از خانه ی نغمه خانم خارج می شدن، همه قشنگ و راضی بیرون می رفتند. هنوز نیم ساعت به پایان کلاس آرایشگری مانده بود که در آرایشگاه محکم کوبیده شد; طوری که نغمه خانم با ترس و عصبانیت از جا پرید و در حالی که رنگ بر چهره اش نمانده بود گفت: اوه چه خبرده، مگه سر آوردین؟ مگه این خونه صاحب نداره؟ در حالی که زیر لب غرولند می کرد برای باز کردن در به بیرون رفت. در که باز شد فریاد رحیم و رحمان و محمد را شنیدم که با داد و فریاد به نغمه خانم می گفتند: حالا هنر قحطه که هنوز پا نگرفته بیاد فوت و فن بزک کردنو یاد بگیره؟ با شنیدن صدای آنها ، موهای تنم سیخ شد.

    ادامه دارد…

    1505215664431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
    [چهارشنبه 1396-06-22] [ 08:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_سیزدهم--من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_سیزدهم

    بعد از اینکه حالش بهتر و کمی روبه راه شد از آنجا که با کارکنان بیمارستان ایاغ شده بود، دیگر از بیمارستان جدا نشد. بیمارستان محل کار و خانه ی دومش شده بود. انگار زمانی که بیمارستان بود کارکنان بیمارستان برایش حکم خانواده اش را پیدا کرده بودند. گاهی صندلی اش را جلوی در ورودی بیمارستان می گذاشت و برای کارکنان شعر حافظ و مولانا می خواند و گاهی هم مشغول کاشتن گل و آبیاری درختان و گیاهان بیمارستان بود. ما هم از کنار بیمارستان که رد می شدیم برایش دست تکان می دادیم. آقا به بچه ها گفته بود وقت مدرسه کسی سر کار نرود اما تابستان هرکس می خواهد می تواند برود کار کند و خرج زمستانش را در بیاورد. رحمان با آن همه تنبیه غیر منصفانه مثل خروس جنگی شده بود و با همه کشتی می گرفت. استعداد بی نظیری در شعر و ادبیات داشت. بعد از سیکل( نهم دبیرستان) وارد رشته ی ادبیات شد. با هر نوع شعری آشنا بود. شعر قدیم و شعرهای مقبول خودش، بند تنبونی و نوحه. صدای خوبی هم داشت و حنجره طلایی فامیل و محله بود. همه نوغ شعری می خواند . با هر سازی هم آواز بود. آنقدر صدایش گرم بود که گاهی در مراسم عزا از خودش شعر و قافیه در می آورد و همه را می گریاند. در جشن ها مجلس دار می شد و همه را می خنداند. اصلا چشم هاش حس و حال خاصی داشت. در ایام عاشورا که همیشه در خانه ی بی بی روضه ی امام حسین برپا بود. یادم می آید یکی از شب های دهه ی عاشورا که نوحه خوان دیر کرده بود، مردم منتظر بودند و بی بی هم شدیدا کلافه شده بود میکروفن بیکار یک گوشه افتاده بود، یک باره دیدیم رحمان پشت میکروفن دم گرفته و با سوز و گداز دشتی می خواند:
    ابن سعد لیئم افتاد تو حلیم
    یزید آمد درش آورد
    نشاندش رو گلیم…
    مردم هم گرم و محکم به سینه می زدند و با او هم صدا شده بودند. هیچکس متوجه نشد رحمان شعر این ملودی سوزناک را فی البداهه از خودش ساخته. تا مداح بیاید کلی مجلس را گرم کرده بود ولی آقا که متوجه نوحه ی پرت و پلای رحمان شد، به خاطر این مجلس گرمی و این نوع نوحه سرایی به شدت با او برخورد کرد. سال بعد، پس از تلخی هایی که آن سال برای خانواده ی ما داشت، عروسی فاطمه شور و شوق عجیبی در خانه ایجاد کرد. حال و هوای خانه عوض شد عبدالله همکلاسی و دوست کریم داماد خانواده ی ما شد. تا زمانی که آنها ازدواج نکرده بودند حس نمی کردم عبدالله برادرم نیست; چون همیشه با ما زندگی می کرد و در غم و شادی هایمان شریک بود. فضای پر شور و نشاط عروسی توانست چهره های مغموم و در هم رفته ی خانواده را باز کند. اگرچه اختلاف سنی من و فاطمه ده سال بود اما به او انس داشتم و این عروسی برایم به معنای فراق و جدایی از فاطمه بود. بعد از عروسی آنها برای این فراق راه حلی یافتیم; من و احمد و علی هر روز از راه مدرسه به منزل خواهرم می رفتیم و فاطمه با بیسکویت و چای شیرین مثل همیشه خستگی و تنهایی ما را می تکاند.
    آقا برای حمید که دوسالش بود کالسکه خریده بود. هنوز بعضی مادرها بچهایشان را در ننو می گذاشتند و خانواده ها آنقدر پرجمعیت بودند که مادرها نیازی به بردن بچه هایشان به بیرون از خانه نداشتند. همیشه کسی بود که از بچه نگهداری کند; تازه اگر در خانه هم کسی نبود آنقدر محله پر از خاله بود که هیچ نوزادی تنها نمی ماند. به محض اینکه بچه نوپا می شد و راه می رفت دیگه نیازی به دایه نداشت.آن زمان کالسکه یک کالای مدرن بود که حالا وارد خانه ی ما شده بود; کالایی که برای ما در ردیف اسباب بازی ها قرار داشت. یک روز تصمیم گرفتیم حمید را توی کالسکه بگذاریم و با احمد و علی، چهار نفری میمهان آبجی فاطمه شویم. روپوش مدرسه را عوض کردیم و لباس میهمانی پوشیدیم و کالسکه را راه انداختیم. برای اینکه مدت بیشتری کالسکه دستمان باشد مسیرمان را عوض کردیم و از راه نخلستان رفتیم. کالسکه را نوبتی می راندیم. بعضی وقت ها دنده چهار میزدیم. و یادمان می رفت حمید داخل کالسکه است. ناگهان در حالی که احمد کالسکه را می راند; چند تا از بچه های نخلستان، پا برهنه ، با چوب و چماق به ما حمله ور شدند. من و علی را از پشت گرفتند و سخت زدند. ما هم کتک می خوردیم و هم کتک می زدیم اما زور آنها بیشتر از ما بود.
    ادامه دارد…

    1505214658431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:43:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_دوازدهم- من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_دوازدهم


    آن سال کریم و رحیم و آبجی فاطمه خیلی سعی کردند رحمان را پای درس و کتاب بنشانند تا به قول خودشان یک قطار تجدیدی را پشت سر بگذارد اما اصلا گوشش بدهکار نبود. آقا خوب حساب کلاس های درسمان را داشت. بچه ها نمی خواستند در غیاب او کسی درجا بزند. اما رحمان لای هیچ کتابی را باز نکرد و شهریور هم از راه رسیده بود. او حتی نمی پرسید الان چه ماه و روزی است و امتحان ها از کی شروع می شود. کریم که احسای مسئولیت بیشتری داشت تصمیم گرفت همه ی درس ها را جای رحمان امتحان بدهد ولی کسی در جریان این تصمیم نبود. فقط خودش و رحیم می دانستند و یک کمی هم من باخبر شده بودم. یک بار شنیدم که می گفت: (( ما که به جاش چک و لگد رو خوردیم ، خودش هم که اصلا آفتابی نشده که کسی بشناسدش، پس بسم ا…))
    شب قبل کریم و رحیم رفتند سید عباس و به تعداد تجدیدی هایش هفت شمع روشن کردند و نذر کردند بعد از هر امتحان، تا آخر امتحانات هر شب هفت شمع روشن کنند. همه چیز به خوبی پیش می رفت. کریم هر روز که می آمد خوشحال و سر حال می گفت عالی بود. رحمان هم شب ها خسته و درمانده از نانوایی می آمد و می خوابید و صبح زود دوباره سر کار می رفت و تقویم زمان را گم کرده بود.در غیاب پدر، رحمان مانده بود با مسئولیت خانه. از نظر عاطفی رحمان به پدر خیلی وابسته بود و ندیدن پدر برایش سخت. کریم هم می گفت: به روش نیارین تا ببینم کی از رو می ره و سراغ درس و کتاب رو می گیره.
    ما می خواهیم آقا ناراحت نشه. همه چیز خوب پیش می رفت تا آخر که امتحان جغرافیا بود. کریم می گفت: در جلسه روی صندلی نشسته بودم و منتظر توزیع برگه های امتحان بودم که یه هو دیدم رحمان از دور می آد. دم در ورودی اسم و فامیلش رو پرسیدن و اونو به سمت صندلی خودش هدایت کردن.آقای رحمتی که مدیر بود و من روز گرفتن کارنامه، یه چک و اردنگی ازش خورده بودم، مثل اینکه با قیافه ی من آشناتر بود. با رحمان اومد بالای سرم، دید من روی صندلی نشستم . از رحمان پرسید پسر اسمت چیه؟ جواب نداد. دوباره پرسید . مات و مبهوت به من نگاه کرد و بازم جواب نداد. از من پرسید اسمت چیه؟ گفتم : عبدالرحمان آباد. یک باره گوش رحمان رو گرفت و به بیرون پرت کرد. دست و پاش رو به میله ی وسط حیاط بستن. با ترکه ی نخل به دست و پاش می زدن و آقای رحمتی با صدای بلند می گفت: ای متقلب! می خواستی به جای عبدالرحمان آباد وارد جلسه ی امتحان بشی؟ تا اونجا که کتفش باز می شد ترکه رو بلند می کرد و رو تن و بدن رحمان پایین می آورد. بعد از کلی کتک کاری رحمان را به اداره ی آموزش و پرورش تحویل دادند. یکی از بستگان نزدیک ما آقای گنجه ای که از مسئولین آموزش و پرورش بود و خانواده ، کریم و رحمان را به خوبی می شناخت، وقتی موضوع را فهمید; چون می دانست کریم شاگرد زرنگ و درس خوان و رحمان بازیگوش و اهل کار و معاش است،برای رحمان به جرم اینکه می خواسته به جای کس دیگری وارد جلسه ی امتحان شود با یک فامیل جعلی و ساختگی پرونده سازی می کند و بعد هم پرونده به فراموشی سپرده می شود. رحمان آن سال با تلاش های کریم با معدل بالا قبول شد اما سال بعد درجا زد. با آمدن پاییز، آقا از بیمارستان مرخص شد و مدتی در منزل تحت مراقبت بود و حال و هوای خانه دوباره رونق گرفت. تا مدت ها ما می گفتیم و او می شنید. بعضی وقت ها ساکت می شد و در خودش فرو می رفت و بعضی وقت ها می خندید. به همین راضی بودیم. همین که آقا بود و او را می دیدم برایم کافی بود. دلم می خواست دوباره بلند می شد و می ایستاد تا دختر تو جیبی بابا از جیبش نخودچی کشمش بردارد. دوست داشتم دوباره بین گل های باغچه بایستد و گل ها را هرس کند.اما آقا بعد از اینکه من و احمد و علی برای آخرین بار جیب شلوارش را پاره کردیم، تا سال ها نتوانست سرپای خودش بایستد تا ما به جیب هایش حمله ور شویم.

    ادامه دارد…

    1505214423431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:42:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      گرگ ها و موریانه ها ...

    ⛔گرگ ها و موریانه ها

    وقتی گرگ حمله می کند،با صدای بلند حمله میکند؛و فرصتی برای واکنش دارید.
    (فرار یا مقاومت)

    اما وقتی موریانه هجوم می آورد،
    از همان ابتدا بی سر وصدا و تنها به جان محصولات می افتد.
    زمان میبرد تا به هدف برسد.

    ایستادن در برابر گرگ، شجاعت میخواهد؛
    دفع خطر موریانه بصیرت.

    بصیــــــــــرت

    #بصیرت، سواد نیست - بینش است.

    #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی ممکن است همسرِ پیامبر، در برابرِ راهِ پیامبر ایستاده باشد؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه نگاهت به “شخصیت” ها نباشد؛ بلکه همواره به “شاخص"ها چشم بدوزی؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی حتی مسجد، می تواند “مسجد ضِرار” باشد و پیامبر (صلی الله علیه و آله) آن را خراب کند و به زباله دانیِ شهر تبدیل نماید؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه قرآنِ روی نیزه تو را از قرآنِ ناطق، منحرف نکند؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه بتوانی شترِ همسرِ رسول خدا را “پی"کنی و همزمان، حرمت حریم رسول الله(صلی الله علیه و آله) را نگه داری؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی جانباز صفین می تواند قاتل حسین(علیه السلام)در کربلا باشد؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمی توانی آغازگر باشی اما تا ضربه نهایی، نباید از پا بنشینی؛

    #بصیرت؛ یعنی اینکه” مالک اشتر"ها را به تندروی و “ابوموسی اشعری” ها را به اعتدال، نشناسی؛

    #بصیرت; یعنی اینکه بدانی “معاویه"ها، به سست عنصرهای سپاهِ امیرالمومنین(علیه السلام) ” دل بسته اند؛

    #بصیرت یعنی اینکه بدانی تاریخ,تکرار می شود؛ نه با جزئیاتش؛ بلکه با
    خطوط کلی اش…

    موضوعات: خانواده
     [ 08:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ‏تیتر اول فرهنگی "#صدای_آمریکا" : ...

    ?‏تیتر اول فرهنگی “#صدای_آمریکا” :

    ” با «جنت» آشنا شوید؛ عروسکی شبیه باربی که آموزش قرآن می‌دهد”

    ‼️ اینجا #اخرالزمان است …! تعجب نکنید ….!?

    1505214467434324161_80510.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:41:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مقایسه ای تلخ از تعداد #بانک ها و تعداد #مساجد ما !! ...

    ? مقایسه ای تلخ از تعداد #بانک ها و تعداد #مساجد ما !!

    #تمدن #تمدن_اسلامی #هویت #ربا #پول

    1505271458435820039_39483.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:40:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      رهبرانقلاب: دعوای زن و شوهر را چرا از سیما پخش میکنید؟ ...

    ⁉️ رهبرانقلاب: دعوای زن و شوهر را چرا از سیما پخش میکنید؟

    ? نباید نمایشنامه‌هایی پخش کنید که فضای زندگی را تلخ می‌کند. ایجاد نگرانی، اضطراب و دلهره، لزومی ندارد… ما متأسفانه در صدا و سیما - بخصوص بیشتر سیما - از این چیزها زیاد داریم.
    ? تلویزیون را باز می‌کنیم، می‌بینیم دعوای خانوادگی است و دو نفر دعوا می‌کنند. شما در خانه‌تان هم که نشسته باشید، اگر از خانه‌ی همسایه‌تان صدای دعوا بیاید، ناراحت نمی‌شوید؟ مگر آدم دعوا را خودش باید راه بیندازد یا جلوی چشم خود انسان باشد تا ناراحت شود؟
    ? فیلم، طبیعتش این است که انسان را در فضای حادثه ببرد؛ والّا فیلم نیست. وقتی انسان می‌رود در آن فضا، می‌بیند این فضا، فضای دعواست؛ فضای جنگ و جدل است و زن و شوهر با هم دعوا می‌کنند. این را چرا منتقل می‌کنید؟…
    ❌ از هر چیزی که مأیوس کننده است، باید به کلی پرهیز شود. برنامه‌ها باید شاد باشد. شادی را، فرح را و سرور را، اصل قرار دهید.
    ✅ هر پیامی هم که می‌خواهید بدهید، در لابه‌لای این شادی بیاید. چرا پیامها در لابه لای موضوعی ناامید کننده باشد؟

    1504613163434204008_158702.jpg

    موضوعات: خانواده
    [چهارشنبه 1396-06-15] [ 01:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پاسخ جالب رهبر انقلاب به یک شبهۀ مشهور ...

    ♻️ پاسخ جالب رهبر انقلاب به یک شبهۀ مشهور

    ✍️.. بعضی‌ها می‌گویند که شما می‌گویید فرزند زیاد [داشته باشید]، خب اگر [فرزندان] زیاد شدند در خانه، تربیتشان نمی‌توانیم بکنیم؛ این حرف غلط است. تربیت فرزندان، تربیت تک‌تک فرزندان نیست، تربیت محیط خانواده است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج‌تا باشد، فرقی نمی‌کند، خوب تربیت می‌شوند. به‌طور طبیعی، به‌طور غالب خوب تربیت می‌شوند.
    95.9.15
    #تربیت_فرزند

    1504613299k_pic_972ba0cb-323d-4510-b9af-88681d489aca.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      یادگاری‌هایی بی‌نظیر از امام هادی علیه‌السلام ...

    یادگاری‌هایی بی‌نظیر از امام هادی علیه‌السلام

    1-زیارت جامعه کبیره
    درباره زیارت جامعه کبیره که اقیانوسی مواج از معارف الهی و مضامین عالی مشتمل بر معرفی مقام ائمه علیهم السلام است؛ در این مختصر نمی‌گنجد. اما به همین میزان می توان اشاره کرد که زیارت جامعه که به تعبیر علامه مجلسی(ره) از نظر سند و روایت از صحیح‌ترین و قوی‌ترین زیارات ائمه علیهم السلام است یادگاری عظیمی است که در حرم هر یک از ائمه معصومین علیهم‌السلام آن زیارت را می‌خوانیم.

    2- زیارت غدیریه
    زیارت غدیریه نیز سندی بسیار معتبر دارد و روایتگران و گزارشگران آن از بزرگان شیعه هستند، این زیارت مربوط به روز عید غدیری که امام هادی علیه السلام در سفری که به اجبار متوکل از مدینه به سامرا داشتند. در نجف اشرف بودند و این زیارت را خطاب به قبر مطهر جدّ بزرگوارشان حضرت علی(علیه‌السلام) قرائت کردند.
    دوستداران اهل بیت از این نکته غافل نباشند که زیارت غدیریه مثل زیارت عاشورا که مخصوص روز عاشورا نیست؛ این زیارت هم مخصوص روز عید غدیر نیست و خوشبختانه محدث قمی نیز این زیارت را به طور کامل در کتاب شریف مفاتیح الجنان آورده‌اند و بر این نکته که هر روز می‌توان این زیارت را قرائت کرد، تصریح دارد.

    3- دعای کوتاه در کنار قبر مبارک آن حضرت
    امام هادی(علیه السلام) آنقدر مهربان است و آنقدر برای زائران و دوستداران و شیعیان خیر می‌خواهند که فرمودند: از خدا خواسته‌ام که هر کس این دعا را در کنار قبر من بخواند ناامید برنگردد:
    «یا عُدَّتى عِنْدَ الْعَُدَدِ وَ یا رَجآئى وَالْمُعْتَمَدَ وَ یا کَهْفى وَالسَّنَدَ یا واحِدُ یا اَحَدُ وَ یا قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُکَ الّلهُمَّ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَ مِنْ خَلْقِکَ وَلَمْ تَجْعَلْ فى خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ اَحَداً صَلِّ عَلى جَماعَتِهِمْ وَافْعَلْ بى کَذا وَ کَذا» ؛ اى ذخیره من در برابر ذخیره‌ها و اى امید من و تکیه‌گاهم و اى پناهگاه، و پشت و پناهم اى یگانه‌اى یکتا و اى که درباره خود فرمودى: بگو خدا یکى است، از تو خواهم. خدایا به حق هر کس از آفریدگانت خلق کردى و هیچ کس را مانند آنها در میان آفریدگانت قرار ندادى درود فرست بر گروه آنها و درباره من چنین و چنان کن.(در اینجا حاجات خود را بگویید.)

    4- نماز بالای سر در حرم حضرت رضا علیه السلام
    ایشان فرمودند: هر کس از خداوند حاجتی دارد پس قبر جدم حضرت رضا را در طوس زیارت کند و دو رکعت نماز نزد قبر او بگزارد و در قنوت نماز حاجتش را طلب کند خداوند دعایش را اجابت می کند مگر اینکه در مورد گناه یا قطع رحم باشد. بر اساس این فرمایش امام هادی(علیه السلام) سزاوار است که از این پس که به مشهد مقدس و حرم مطهر رضوی مشرف می شویم در نماز بالای سر از خدای متعال حوائجمان را طلب کنیم و به یاد این یادگار ارزشمند امام هادی(علیه السلام) هم باشیم.

    5- پنجمین یادگار تعقیب نماز
    از علی بن مهزیار روایت شده که محمدبن ابراهیم به حضرت امام علی النقی علیه السام نامه ای نوشت که اگر مصلحت میدانید به من دعایی تعلیم دهید که بعد از هر نماز بخوانم تا خداوند به سبب آن خیر دنیا و آخرت به من عنایت فرماید. امام هادی علیه السلام این دعا را آموزش دادند.
    «اَعُوذُ بِوَجْهِکَ الْکَریمِ وَ عِزَّتِکَ الَّتى لا تُرامُ وَ قُدْرَتِکَ الَّتى لا یَمْتَنِعُ مِنْها شَىْءٌ مِنْ شَرِّ الدُّنْیا وَالاْخِرَةِ وَ مِنْ شَرِّ الاَْوْجاعِ کُلِّها وَلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِ الْعَلِىِّ الْعَظیمِ؛ پناه برم به ذات بزرگوارت و به عزتت که مورد دستبرد نیست و قدرتت که چیزى از آن خوددارى نتواند، از شر دنیا و آخرت و از شر تمامى دردها و جنبش و نیروئى نیست جز به خداى والاى بزرگ.
    ✨?✨

    1504642158k_pic_dc2d7828-bcef-4519-a70d-15e38688dc18.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:31:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خاصیت طلا برای زنان ...

    ⚜طلا در زنان روند فعالیت #ارگانیسم بدن را تسریع می‌کند ، موجب بهبود بیماری‌ های قلبی می‌ شود

    دانشمندان توصیه کرده‌اند زنانی که مبتلا به بیماری ‌های معده هستند از طلا استفاده کنند

    1504642383431808846_77004.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:30:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      میلاد امام هادی علیه السلام مبارک باد ...

    ?امام هادی(ع): فروتنی آن است که با مردم چنان کنی که دوست داری با تو چنان باشند.

    ?میلاد امام هادی علیه السلام مبارک باد???

    1504642422434322330_78820.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:29:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      رهــبر مـن طـلایہ دار لالہ هایے ...

    رهــبر مـن?✋?
    طـلایہ دار لالہ هایے?

    امیـد قلــ❤️ــب عاشقایے
    خمیــ??ــنے زمان مایے

    1504642750434225361_111151.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پایان‌یڪ‌رویابرای‌ڪودڪ‌مسلمان‌میانمار ...

    ‍ │تلنگــــرانہ‼️│

    #پایان‌یڪ‌رویابرای‌ڪودڪ‌مسلمان‌میانمار
    .
    ڪجاست #حقوق_بشر!؟
    این ڪودڪان چشمان سبز ندارند!؟
    پوستشان سفید نیست!!؟
    یهودی نیستند!!؟
    برایشان دل نمی‌سوزانید!!؟
    قطع نامه صادر نمی‌ڪنید!!؟
    بخاطر اینان به خاڪ ڪشوری تجاوز نمی‌ڪنید!!؟
    #تحریم چطور، تحریم هم نمی‌ڪنید!؟
    حقوق بشرتان فقط مختص به همجنسبازان و زنان فاحشه است یا برای حمایت از ڪودڪان بینگاه هم بند و تبصره ای تصویب ڪرده‌اید!؟؟
    .
    آری
    اینان مسلمانند، جرمشان مسلمانیست!
    می‌بایست ‌زنده ‌زنده سوزانده یا در دریا خفه شوند!
    اینان مسلمانند
    باید هم به قاتلانشان جایزه #صلح‌نوبل بدهید!!!
    اصلا جایزه صلح نوبل برازنده‌ی قاتل مسلمانان است
    جایزه‌ای ڪه از قاتلی به قاتل دیگر منتقل می‌شود!
    از نتانیاهو به انگ سان سو چی
    .
    لعنت خدا بر شما و حقوق بشرتان
    ڪه از خوڪ ڪثیف تر و از سگ نجس تر است…
    .
    #عجب‌صبـــــری‌خدا‌دارد
    #این‌منتقم
    #این‌صاحبنـــا
    #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج
    #میانمار #روهینگیا #نسل‌ڪشی

    1504642973434237892_109021.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:28:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      سعی ڪنید عاشق باشید! ...

    #تلنگرانه
    .
    بچه­ ها!
    سعی ڪنید عاشق باشید!
    عاشق خدمت ڪردن!
    منتظرنباشیدڪه ڪسی به شمابگوید خداقوت، ڪسی ازتان تشڪر ڪند
    ویاڪسی قدرڪاروتلاش ومشقتی راڪه ڪشیده­ اید بداند…

    #شهید_حسین_ناجے

    ?

    1504643035812228995_154162.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عڪسای میانمارو دیدی؟ ...

    ‍ │تلنگــرانہ‼️│

    .
    + عڪسای میانمارو دیدی؟
    - آره
    + بنظرت بجز دعا چیڪار میتونیم براشون بڪنیم ؟
    - گناه نڪنیم.
    + گناه نڪردن ما چه ربطی به مردم میانمار داره؟!

    - ما ڪه گناه نڪنیم، ڪارامون ڪم ڪم مخلصانه میشه. یه گوشه از امر ظهورو با اعمال خالصمون دست میگیریم. امر ظهورو ڪه دست گرفتیم، آقا میاد. آقا ڪه بیاد دیگه هیچ مظلومی تو هیچ نقطه ای از دنیا عذاب نمیڪشه، نمیسوزه، زیر پاها له نمیشه….
    میبینی؟
    گناه نڪردن ما همچین بی تاثیر هم نیست…
    گاهی با یه امر فردی و خودسازی، میشه #دنیا رو نجات داد!
    .

    1504643080434139180_157342.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:27:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      دیگران را مسخره نکنیم ...

    ?روشنگری
    ❌ دیگران را مسخره نکنیم ❌
    ✅ تهرانی ها را مسخره نکنیم
    پایتخت یک کشور نقطه عطف فرهنگ کشور در سطح بین الملل است
    تمسخر تهران تمسخر ایران است .

    ✅ کرد ها را مسخره نکنیم
    در جنگ تحمیلی حتی زنان و دختران کورد از کشورت دفاع کردند
    اگر نبودند که کشورت الان دست عراق بود و ناموست دست بیگانه.
    دیگر کوه و تفنگ و غیرت هم معنایی نداشت

    ✅ ترک ها را مسخره نکنیم
    ترک ها بودند که اولین مدرسه را به پا کردند
    آنها چنان اهل کار و کاسبی هستند که حتی یک گدا در میانشان نیست
    و البته این ترک ها بودند که حمله ی مغولان را دفع کردند.

    ✅ شیرازی ها را مسخره نکنیم
    آنها نماد فرهنگ و ادبیات غنی ایران هستند. حافظ و سعدی و نام آوران شعر و ادب از شیراز بپا خاسته اند
    شیرازی تنبل نیست
    بیشترین تولید گندم و مرکبات و البته رتبه یک کشاورزی در کشور، مختص استان فارس است.

    ✅ لر ها را مسخره نکنیم
    لرهای کشور ما عشایر غیور ما همواره در صف اول دفاع از کشور بوده اند و همیشه اهل قلم و عاشقی در عین سادگی بودند.
    سادگی ملاک عقب افتادگی نیست
    لرها کسانی هستند که فکر میکنن همه با آنها یا برادرند یا خواهر و خبر از کینه و نفرت بین ما ندارند .

    ✅ مشهدی ها و قمی ها را مسخره نکنیم
    جدا از مردم متمدن و حق پرست، آغوش شان برای مهمان باز است.. آنها پایگاه اهلبیت در ایران هستند.

    ✅ اصفهانی ها و یزدی ها و کرمانی ها را مسخره نکنیم
    شهر و قدمتی دارند پر از تاریخ و زیبایی .. هوش سرشار و سختکوشی آنها همیشه منشا تولید علم و ثروت در کشور بوده است.

    ✅ شمالی ها را مسخره نکنیم
    زمانی که قهرمانان یک رنگ و پهلوانان کشورت در شمال باشند جایی برای تمسخر نمی ماند
    میرزا کوچک خان ها از این دیارند که با دست خالی جلوی بیگانه ایستادند

    ✅ جنوبی ها و عرب ها را مسخره نکنیم
    با معرفت ترین مردمان کشورت جنوبی هستند . آنها که مثل دریا بخشنده و بزرگ منش اند. عرب های خوزستان بودند که در حمله انگلیسی ها تنها با گرز در برابر تانک های انگلیسی ایستادند و آن ها را شکست دادند و 8 سال در صف مقدم جنگ با صدامیان ایستادند.

    ? و البته هیچ شهری و مردم و قشری شایسته نیست بخاطر لبخند سطحی اطرافیانت، به سمت آنها انگشت تحقیر دراز کنی .
    ?نژادپرستی شیوه عصر جاهلیت است و جهل و نادانی بشر بزرگترین نقطه تمسخر انسان است. نادان نباشیم

    1504643805k_pic_74a0e84c-cdfc-479d-acb5-1a883dc0b565.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      حجت‌الاسلام فرحزاد: مسؤولان تعطیلات غدیر را افزایش دهند ...

    حجت‌الاسلام فرحزاد: مسؤولان تعطیلات غدیر را افزایش دهند/ دعوت مردم به حضور گسترده در کاروان‌های شادی غدیر

    حجت‌الاسلام فرحزاد در نشست خبری «غدیر» در خبرگزاری فارس:
    ?غدیر واقعا مهجور مانده است و رسانه‌ها و افرادی که در مجموعه‌های فرهنگی فعالیت دارند باید به احیای آن بپردازند.
    ?غدیر از شب‌های رمضان و عید قربان نیز مهم‌تر است و در این عید خداوند متعال گناه 60 سال مرد و زن مومن را می‌بخشد.
    ?برپایی کاروان شادی غدیر در تهران از میدان شهدا به طرف میدان امام حسین(ع) برنامه‌ریزی شده است.
    ?در قم با حضور آیت‌الله مکارم شیرازی ساعت 16 بعد از ظهر از حرم مطهر حضرت معصومه(س) به سمت مسجد جمکران حرکت می‌کنیم.
    ?باید اطلاع‌رسانی شود که مردم از شهرستان‌های دیگر نیز در این کاروان حضور یابند تا راهپیمایی و کاروان با شکوه برپا شود.
    ?مسؤولان باید تعطیلات غدیر را افزایش دهند و در این راستا لایحه‌ای در مجلس تصویب شود؛ اطعام دادن یکی دیگر از مباحث است در غدیر باید فرهنگ‌سازی شود

    1504643990223023238_989801.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ایها العشق سلام از طرف نوڪرِ تو ...

    ایها العشق سلام از طرف نوڪرِ تو
    برگ سبزےسٺ ڪه هر روز رسد محضر تو

    هر چہ دارم همہ از دولتےِ عشق شماسٺ
    پدر و مادرِ من نذرِ پدر مادر تو

    السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین

    1504666172435813135_21586.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه ...

    #اباصالح?
    روزی که به جمالِ تو چشمم بشود باز،

    ای جانِ دلم، صبحِ من آن روز بخیر است…

    ? السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه ?

    1504666208429635021_280614.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا ...

    ? رفقای خود را به دو چیز امتحان کنید ؛ اگر این دو خصلت در آنها هست رفیق باشید ، امام صادق علیه السلام می فرماید اگر نبود از آنها دوری کنید ،دوری کنید، حضرت دو مرتبه میفرماید دوری کنید!

    اول ☝️
    مُحَافَظَةٍ عَلَی الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا
    ببین این رفیقت اول وقت مقید به نماز هست یا داره کاسبی میکنه؟ یا مباحثه میکند؟

    دوم✌️
    وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْر
    در موقع داری و نداری خوبی میکنه به دوستان؛ تا میبینه رفیقش میخواد دختر عروس کنه فوری میره یک قالی ماشینی میگیره میاره دم خونش ، یا میبینه چک هاش عقب افتاده میگه غصه نخور من میدم حالا بعدها بهم بده

    ولی اونی که همین جور بیر بیر نگاه میکنه؟ میبینه همسایه پول نداره دوسیر گوشت بخره ،با این همه ثروت نمیره یک کیلو گوشت بخره بده
    با این همه ثروت نم پس نمیده ، اینا نه بو دارن نه خاصیت ، خوب به چه درد میخورن! نه دنیا دارن نه آخرت، با کسانی که کمک به فقرا نمیکنند رفیق نشید

    “از بیانات آیت الله مجتهدی

    موضوعات: خانواده
     [ 01:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      روز خود را متبرک کنیم با ذکر صلوات بر محمدو آل محمد ...

    ??روز خود را متبرک کنیم با ذکر صلوات بر محمدو آل محمد??

    ?"اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم"?

    1504666270426327971_280107.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران ...

    ? پسر حضرت زهرا! دل ما را دریاب
    ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران

    ? سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن
    تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران

    ? ولادت حضرت امام هادی علیه السلام مبارک باد

    1504666293435832092_20537.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 01:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      گیرم ' حُسِین ' را " از کتب درسی بریده ای ...

    ? گیرم ‘ حُسِین ‘ را ?
    ” از کتب درسی بریده ای “

    ? با رویشِ ناگزیرِ مُحسِن ?
    چه میکنی ؟!

    1504527360429630587_279306.jpg

    موضوعات: خانواده
    [سه شنبه 1396-06-14] [ 08:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ‏وقتی کسی تو را میرنجاند ‏ناراحت نشو ...

    ??‏وقتی کسی تو را میرنجاند
    ‏ناراحت نشو
    ‏چون این قانون طبیعت است
    ‏که درختی که میوه شیرین تر دارد
    ‏سنگ بیشتر می خورد??

    1504527408429828646_112373.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:38:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فرازی از خطبه_غدیر ...

    ? ای مردمان ! صراط مستقیم خداوند منم که شما را به پیروی آن امر فرموده و پس از من علی است
    و آنگاه فرزندانم از نسل او.

    #خطبه_غدیر

    1504527564434314971_81756.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      علی اکبران خمینی و نسل سومی‌های انقلاب ...

    ?سیزدهم شهریور
    سالروز عملیات و رشادت‌های جوان مردانی از تبار علی اکبران خمینی و نسل سومی‌های انقلاب بود که با تمام وجود نشان دادند که اگر از نسل جوانان دوران دفاع مقدس جلوتر نیستند عقب تر هم نیستند و حاضرند تا آخرین قطره خون در راه اسلام و ایران اسلامی ‌و ایجاد امنیت پایدار مردمی ‌قدم بردارند .

    ?13شهریور ماه سال 90 حکایت عملیات تصرف ارتفاعات جاسوسان در منطقه سردشت بود که با شهادت شهدای یگان ویژه صابرین تصرف آن تضمین و در ماه‌های بعد منجر به تصرف و نهایتا تخلیه کامل آن منطقه از عناصر گروهک تروریستی پژاک شد .
    روحشان شاد به ذکر صلوات

    موضوعات: خانواده
     [ 08:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      سیزدهم شهریورسالروز شهادت جمعی ازپاسداران یگان ویژه صابرین سپاه گرامی باد ...

    سیزدهم شهریورسالروز شهادت جمعی ازپاسداران یگان ویژه صابرین سپاه درمقابله باگروهک فاسدپژاک درشمالغرب کشورگرامی باد

    1504555379434328064_74023.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:37:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_دهم - من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_دهم


    اما باز هم وقت برگشتن از مدرسه دیدیم خبری از آقا نیست. باز هم خاله توران بود و چای شیرین او که به ناف مابسته می شد. هر چه از او می پرسیدیم می گفت: مردها که مال تو خونه نشستن نیستن، مال سرکارن. بعد از اینکه چند شب به همین منوال گذشت وقتی آبجی فاطمه آمد آنقدر به او اصرار کردیم و قول دادیم به کسی نگوییم و رازدار باشیم تا بالاخره کوتاه آمد. آبجی فاطمه آهی کشید و در حالی که بغض کرده بود: گفت آقا تو بیمارستان بستریه و ما میریم ملاقاتی آقا.بیشتر از این یک جمله چیز دیگری نگفت. اما همین مقدار هم برای گریه و زاری کردن ما کافی بود. اینکه می گفت آقا چند روز دیگه میاد، ما را آرام نکرد. روزها میگذشت و ما چشم انتظار مانده بودیم. ناله های شبانه، روزی مادرم قطع نمی شد. ضجه می زد و اسماء الهی را تا نماز صبح صدا می کرد و خدا را قسم می داد که : هیچ سفره ای بی پدر باز نشه، تاج سرم افتاده، من نباشم و او باشه و از این دست جملات که ما هم با او،هم ناله و هم نوا می شدیم. بعد از چند روز که تمام فامیل آمدند و چیزهایی گفتند، بالاخره از فال گوش ایستادن و حرف های بریده بریده فهمیدیم چند روزه که آقا در بیمارستان بیهوش و ممکنه حالا حالاها خوب نشه و به این زودی ها نتونه به خونه برگرده. تا آن موقع فقط فهمیدیم برای آقا که در پالایشگاه کار می کرد حادثه ای رخ داده است.
    بعد از یک ماه از طرف محل کار اقا سه نفر آمدند و ضمن توضیح جزئیات حادثه که ما برای اولین بار می شنیدیم گفتند : این طلای سیاه لعنتی که ته زمین خوابیده، هم خیر داره هم شر. تا بره اجاق های مردم رو گرم کنه، جون صدها آدم رو می گیره. آنها به کارگرانی که در طول این سالها در چاه های نفت و کوره ها و پالایشگاه های نفت جان داده اند، اشاره کردند و گفتند: ((ما نونمون رو تو خونمون می زنیم)). بعد همکار آقا شروع کرد به شرح حادثه: وقتی بشکه ی داغ قیر روی پای آقای آباد برگشت، فقط صدای فریاد سوختم، سوختم رو می شنیدیم اما خودش رو نمی دیدیم. متوجه شدیم آتش تمام هیکل درشتش رو گرفته . اون فقط می دوید و از ما و مخازن دیگه دور می شد. اگه با اون آتیشی که به تنش افتاده بود و دم به دم شعله ورتر می شد کنار مخازن می ایستاد تمام بخش، آتیش می گرفت و یه نفر هم زنده نمی موند. همین طور که می دوید لباساش رو می کند تا جایی که خودش افتاد و ما با یه پتو تونستیم آتیش رو خاموش کنیم و سریع به بیمارستان اعزامش کنیم اما دیگه تمام هیکلش سوخته بود. معنی کار بابا را بعد ها فهمیدم و این اولین تصویر من از واژه ی فداکاری بود. یک سالی در بیمارستان O.P.D که یکی از پیشرفته ترین بیمارستان های کشور بود بستری شد و تحت مداوا قرار گرفت. دو ماه اول بیهوش بود. یواش یواش به هوش آمد اما چیزی یادش نبود.
    حتی ما رو نمی شناخت. زندگی برای ما مخصوصا برای مادرم خیلی سخت شده بود. دسترنج قیر و نفت خرج دوازده سر عائله می شد.همه ی بچه ها محصل بودند. فقط برادر بزرگم کریم بعد از کلاس نهم به هنرستان فنی حرفه ای( کارآموزان) رفته بود تا بعد از تحصیل استخدام شکرت نفت شود و در بخش فنی کار کند. حادثه ای که برای بابا پیش آمد به یکباره همه ی ما را بزرگ کرد. کریم و رحمان می خواستند جای خالی آقا را پر کنند و خودشان یک پا آقا شده بودند. من هم دیگر آن دختر بچه ی شاد قبلی نبودم. لبخند می زدم اما لبخندم آنقدر کمرنگ بود که بیشتر به گریه شبیه بود. جای خالی آقا آنقدر خانه را بی رمق کرده بود که همه ی برادرهای بزرگ تر بعد از مدرسه چند ساعتی در نانوایی یا بقالی پادویی می کردند و یکی دو تومانی به خانه می آوردند و سفره هنوز به برکت بازوی آنها باز و بسته می شد.حالا دیگر آنها هم نان آور خانه بودند; خانه ای که تا دیروز آقا تنها نان آور آن بود و دائما در حال بنایی و جوشکاری و رنگ کاری بود و در اوقات استراحتش به هر هنری مشغول می شد. برای کمک خرج خانه، دفترهای مشق و تمرین حساب و هندسه را برای ما با برگ های باطله ی شرکت نفت می دوخت و جلد می کرد. اول زمستان همه ی باقتنی ها را می شکافت و شال و کلاه و ژاکت جدید می بافت.

    ادامه دارد…

    1504555413431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      آنکس که ندارد خبر از یای#علــــــے ، از هستی خود در این جهان بی خبر است ...

    ?از عین #علــــے، عروج ما معتبر است

    ?وز لام #علــــــے لسان ما پر گهر است

    ?آنکس که ندارد خبر از یای#علــــــے

    ?از هستی خود در این جهان بی خبر است

    1504555487434204426_148961.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:36:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پیامد تهمت در دنیا چیست و چگونه ذوالجلال و الاکرام انتقام می‌‌گیرد؟ ...

    پیامد تهمت در دنیا چیست و چگونه ذوالجلال و الاکرام انتقام می‌‌گیرد؟

    زین‌العابدین، امام‌العارفین، آقا علی‌بن‌‌الحسین می‌فرمایند: «مَنْ رَمَى النَّاسَ بِمَا فِیهِمْ رَمَوْهُ بِمَا لَیْسَ فِیهِ»[ البحار ج17 ص 160] هر کس به مردم عیبی را نسبت دهد و تهمت بزند، مردم به او عیبی را که ندارد نسبت می‌دهند.
    ظاهر امر این است که خداوند نسبت به این گناه تهمت کوتاه نمی‌آید. هم در دنیا و هم در آخرت انتقام می‌گیرد. عالم، عالم اثر و مۆثّر است. بعضی مواقع بیان کردند با دعا این اثرات از بین می‌رود و دیگر اجازه نمی‌دهد این اثر بماند امّا خداوند کریم برای تهمت بالصّراحه فرموده است: انتقام می‌گیرم و دعا اثر ندارد.
    بترسیم از اینکه خدا بخواهد انتقام بگیرد

    موضوعات: خانواده
     [ 08:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خوشبختی دیگران از خوشبختی تو ڪم نمیڪند ...

    خوشبختی دیگران
    از خوشبختی تو ڪم نمیڪند

    ثروت آنان
    رزق تو را ڪم نمیڪند

    و صحت آنان هرگز
    نمیگیرد سلامتی تو را

    پس مهربان باش
    و دعا ڪن برای دیگران
    آنچه را ڪه
    دعا میڪنی برای خودت

    1504555617435832204_18389.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شهید_جاویدالاثر_محمد_اینانلو ...

    چند‌ روزیہ همہ‌جا
    حرف از اومدن #شهید‌حججیہ
    یادم اومد از یہ‌ نیومدن…
    قریب بہ دوســـــــال…?

    #شهید_جاویدالاثر_محمد_اینانلو
    #بابایی_حلما_چشم_انتظار_برگشتنتِ?ِ

    1504557623434313206_82399.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است ...

    ? بزرگیِ عید غدیر، از وجود با برکت علی علیه السلام است

    ?مسئله غدیر، مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر یک مسئله ای پیش بیاورد؛ حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجود شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای ایشان ارزش ندارد؛ آنکه ارزش دارد، خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیر آمده است.
    ?خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول اللّه کسی نیست که [آنچه] دلخواه است انجام بدهد، مأمور می کند رسول اللّه را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن.

    ? #امام_خمینی (ره)
    ? صحیفه نور؛جلد 20؛صفحه 27
    ? 1365/06/02

    موضوعات: خانواده
     [ 08:34:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عقایدت _رو_فریاد_بزن ...

    ✅? #عقاید_رو_فریاد_بزن

    اون کسی که اشتباه میکنه باید خجالت بکشه…?
    از عقاید خوبت خجالت نکش. راه تو درسته ✔️… کار تو درسته✔️…
    حرفات رو بلند بگو?
    عقایدت رو فریاد بزن? ️

    1504558076435801641_17578.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      ألسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ...

    صبح و #سلام_بر_ارباب❤️

    ?هرصبح سلامی به گل روی تو"ارباب”
    ?چون یادگل روی تو، یادآور عشق است

    ? ألسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ ?

    1504580389434326733_74652.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      آقاسلام خدمتتان بی مقدمه ...

    ???

    ?حضرت عشق سلام✋

    ?آقاسلام خدمتتان بی مقدمه
    اینجابدون روی تومثل جهنمه

    ?آقاعجیب نیست ظهورت نمیرسه
    مردسخن زیاده ومردعمل کمه

    ?آقادرسته بی تونداریم حال خوب
    حال وهوایمان همه مثل محرمه

    1504580440434237605_106113.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دست برداشتن ازگناه آسانتراز طلب توبہ است، ...

    ?امام علی(ع):

    ?دست برداشتن ازگناه آسانتراز طلب توبہ است، وبساشهوترانى یڪ ساعت ڪہ اندوه درازے بجاے گذارد.

    ?اصول ڪافی؛ ج‏4؛ص 18

    1504580554435822788_17503.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:33:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بهترین نوشیدنى در دنیا و آخرت #آب است. ...

    ?
    بهترین نوشیدنى در دنیا و آخرت #آب است. ❤

    پیامبر رحمت (ص)

    جامع الصغیر، ج 1، ص 619

    در مصرف آب #صرفه_جویی کنیم ?❤

    1504581360435803508_14935.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:32:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      وصیت نامه شهید تازه شناسایی شده محمود شفیعی ...

    ?وصیت نامه شهید تازه شناسایی شده محمود شفیعی❤️

    ?شهید شفیعی از شهدای منطقه “خان طومان” میباشد?

    1504581398435801028_15228.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:32:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      آیا ایرانیان به زور حمله اعراب،مسلمان شده اند! ...

    ?عده ای بی سواد شبهه وارد میکنند که ایرانیان به زور حمله اعراب،مسلمان شده اند!
    ?سوال؟ پس چرا ایرانیان بعدازحمله مغول، #بودایی نشدند؟
    ?حتی بعدها همین مغولهای بودایی هم #مسلمان شدند

    1504581468435819840_17800.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:32:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      دور از حسـیـن زنـدگــــے ما چہ فایده ...

     
    ?دور از حسـیـن زنـدگــــے ما چہ فایده
    ?اصـلا نفــس بدون تو مـــولا چہ فایده

    ?هرگز شعـــار نیسٺـــــ دلم داد مےزند
    ?دنیــــاے بےحسیـن خدایـا چہ فایده

    ?گیرم زمین بهشٺــ شود نقطہ نقطہ‌اش
    ?بےڪربلا بهشٺـــ خـــــدا را چہ فایده

    ?تا ڪربلاے او ملڪوٺـــ دل من اسٺـــ
    ?گردش بہ قصد لذٺـــ دنیـــا چہ فایده

    #یا_ثاراللــــه
    #آروم_آروم_بوے_سیب_حرمش_میاد❤️

    1504581535k_pic_79bdb466-a820-477a-a187-d2e6844bc418.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:31:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      هر کجا قرار گرفته اید. همانجا را مرکز دنیا بدانید ...

    | امام خامنه‌ای? |

    در جمهوری اسلامی??،
    هر کجا قرار گرفته اید.
    همانجا را مرکز دنیا بدانید.
    و آگاه باشید که همه‌ی کارها
    متوجه شماست✊.

    1504581739812237444_71854.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 08:31:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      کلام شهید دیالمه ...

    |ڪلام شھید✍?│


    “در اسلام فاصله
    میان راست و چپ نیست،
    فاصله میان
    حق و باطل است…


    شهید عبدالحمید دیالمه?
    #عڪس_باز_شود?

    1504347408434327366_69777.jpg

    موضوعات: خانواده
    [دوشنبه 1396-06-13] [ 02:18:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ارزش دختر انقدر پایین آمده ک عکس هایش راحت دست این و اون هست ...

    ?????
    #تلنگر


    سلام
    جوانی را دیدم ک دلش پر بود از محبت خدا
    اهل #نماز
    و ذاتش در جستجوی خوبی ها✅

    دنیایش اما رنگ دیگری گرفت
    کم کم همه چیز برایش کمرنگ شد
    جز خودش و #خواسته های دلش?
    .
    از کدام شان بگویم
    از #پیامک هایی ک بی حیا و بی فکر
    برای آن #نامحرم میفرستاد❌
    یا
    از #وایبر و #لاین و….
    ک مدام دنبال کسی بود تا به لیست دوست هایش اضافه کند
    اصلا هم مهم نبود دختر باشد یا پسر..
    ترجیحا جنس مخالف..❌
    یا #تلگرام,,,
    ک از وقتی پایش ب گوشی های هوشمند باز شد
    گروه های #مختلط?
    پی وی و چت و #دردل با نامحرم شد قصه ی زندگی اش
    و فقط دنبال پر کردن وقتی ست ک با #سلام شروع میشود
    و اخر و عاقبتش جز #بی_آبرویی و آسیب نیست

    متاهل ها حتی..
    نمیدانم چه بر سر زندگی شان آمده
    ب جای خالی کردن وقت برای #همسرشان?
    ب جای ساختن و پی ریزی زندگی و دلگرمی برای خانواده شان
    گیر داده اند ب پی وی پسرانی ک هیچ اعتماد و شناختی از انها ندارند?
    ولی مدام در پی وی هم و گپ ها وقت برای هم میگذارند
    و بنظرتان این همان #خیانت نیست?
    .
    و از #اینستاگرام
    لال شوم بهتر است?
    انگار ک #ماهواره را اورده اند
    در ملا عام
    و جز پوچ گرایی
    و شهوت طلبی
    عرضه جسم
    و الودگی روح
    اثری ندارد
    همه چیز دور محور #لایک معتبرشده?
    چه عکس سرلخت?
    چه استوری گذاشتن ها
    و امان از گفتگوهای دونفره و خلوت??

    از کجا بگویم
    نمیدانم ب کدامین #مجوز اینقدر بی حیا شده ایم⁉️
    اینقدر ب دور از خدا
    و معتاد ب #فضای کثیف مجازی ای ک عجیب از زندگی و خانواده دورمان کرده
    .
    ارزش دختر انقدر پایین آمده
    ک عکس هایش راحت دست این و اون هست?
    و هر علف هرزی توی باغچه ی دلش میروید☹️
    .
    و پسری ک ارزش خود را در دلربایی و #گول_زدن از دختران سرزمین میداند❌
    انگار نه انگار #غیرتی داشته
    و #مردانگی اش پاااک از یادش رفته
    .
    خودت بیندیش?
    چه شد ک از خدا دور شدی‼️
    یعنی واقعا این همه #هوسبازی و #لجنزار ارتباط با نامحرم دلت را نزده⁉️

    ⛔️ب من نگو
    ب خودت بگو
    خودت فکر کن
    کی خسته میشوی از این دنیای فانی
    اخر همه ی زندگی ها #مرگ است
    هیچ توشه ای داری
    معیارهایت را کی میخواهی خدایی کنی

    1504349687435813694_12085.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:17:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      راه پیشرفت چیست ؟ ...

    |امام خامنه ای?|

    تنها راه پیشرفت✌️
    کشور های مستقل
    تکیه بر مردم در جنگ اراده هاست.

    1504371375434331843_69360.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      |برشی از وصیت نامه شهید همت ...

    |برشی از وصیت✍|


     از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان? و تبلور خونشان
    به شما دوخته است بپا خیزید
    و اسلام خود را دریابید.✌️

    #شهید_همت

    1504371406434130049_147813.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:16:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      عاشقانه های شهدا ...

    ‍ ?عاشقـانه اے بہ سبـڪ شهـدا?

    #استقبال…
    .
    بعد از شنیدن خبر شهادتش…
    غسل کردم و…
    لباس سفید و روسری سفیدی که…
    واسه استقبال عشقم خریده بودم،سرم کردم…
    هر شهیدی که قرار باشه از سوریه بیارنش…
    حداقل سه روز طول میکشه…
    ولی صادق چهارم اردیبهشت شهید شد و…
    پنجم اردیبهشت آوردنش تبریز و…
    ششم اردیبهشت هم…
    پیکرش از دید ما پنهون شد و رفت زیر خاک…?
    تا لحظه موعود برسه…
    دل تو دلم نبود…
    دلم میخواست زود برسم فرودگاه…
    اون لحظه یاد حرف صادقم افتادم که گفت…
    جمعه میای استقبالم…مطمئن باش…
    از مسئولین خواهش کردیم که پیکر نفسمو بیارن خونه…
    ولی چون ازدحام جمعیت زیاد بود…
    بردنش گلزار شهدا و10 شب آوردنش خونه…
    خواستیم که در تابوتو باز کنن…
    باز کردن ولی درشو طوری نگه داشتن که نبینم…
    اعتراض کردم…
    گفتن…
    میخوایم صورتشو باز کنیم…
    ولی متوجه شدم که دارن با پنبه چهره‌ شو میپوشونن…
    صادقم کاملاً آماده م کرده بود…
    تا حدی که حتی…
    منتظر یه مشت خاکستر تو تابوتش بودم…
    باز کردن ولی…
    اجازه ندادن زیاد ببینیمش…
    گفتن…
    باید زود ببریمش سردخونه و بردنش…
    تحمل نداشتم …
    اصرار کردم که بذارن برم اونجا ببینمش…
    رو تخت سردخونه…
    یه جوری بود که راحت بغلش کردم و…❤
    صورتشو دیدم…
    صادق که میرفت مأموریت…
    من مژه‌‌هاشو میشمردم و میگفتم…
    “مراقب باش یکیش هم کم نشه و…
    صادقم میخندید…
    ولی تو سردخونه…
    دیدم که یه ترکش ریز پلکشو بوسیده بود و…
    چند تایی از مژه‌‌هاش با پوست افتاده بود و…
    جای گردی ترکش خالی بود…?
    همسرم…?
    جنوب منطقه حلب…
    با اصابت بیشترین تعداد ترکش به پشت سرش…?
    همزمان با شهادت بی‌بی دو عالم…
    به آرزوش رسیده بود…

    (#همسر_شهید_صادق_عدالت_اکبری)

    1504371528434224193_101962.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:15:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      مذهبی_بودن_ما_دردسری_شد_که_نگو ...

    #مذهبی_بودن_ما_دردسری_شد_که_نگو


    برای کسی که بهترین سفرش #تایلند و #ترکیه س..?
    من چگونه از #عاشقانه های بین الحرمین بگویم…؟!?
    چگونه از شب های حرم…?
    از #صحن_انقلاب…از سکوت #اروند بگویم …؟!☺️


    برای کسی که عمیق ترین عشقش #دوست_دختر یا #دوست_پسر یه که هرروز با یکی میگرده…?


    من چگونه از #عاشقانه_های_دونفره زوج های مذهبی بگویم..؟!؟ چگونه از تعهد زوج های مذهبی بگویم؟؟?♥️


    برای کسی که مدام به فکر اینه که چه آرایشی بکنه و لباسی بپوشه که بیشتر جلب توجه کنه…?

    چگونه بگویم که چقدر لذت دارد که بین لباس هایت دنبال چیزی بگردی که جلب توجه نکنه …؟!???


    برای کسی که شاخص ترین شخصیت براش مانکن های غربیست…?
    من چگونه از بزرگی و مردانگی #شهدا بگویم …؟!??


    برای کسی که قشنگ ترین نوا براش موزیکه…?
    من چگونه توضیح بدهم که با گوش کردن نوای حسین حسین…?
    با گوش کردن مداحی اهل بیت و شهدا چه حال خوشی پیدا میکنم…؟!?


    برای کسی که بهترین مکانش پارتی است…?

    من چگونه از قشنگترین لحظاتم که در هیات سپری شده بنویسم..؟!?


    به کسی که چشمش مدام دنبال #ناموس مردم است???
    من چگونه توضیح بدهم که #کنترل_نگاه علاوه بر سختی اش چه لذت عمیقی دارد….؟!?


    برای کسی که نهایت #روشنفکری اش تقلید از غربه?
    من چگونه از زیبایی #سبک_زندگی_اسلامی بگویم …؟!



    #چه_بگویمــــــــــ?

    موضوعات: خانواده
     [ 02:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_هشتم - من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_هشتم

    به قدری خوشحال شده بودم که فراموش کردم دسته گلم را با خودم ببرم. پیش از آنکه فرصت پیاده شدن به آنها بدهم با عجله تلاش کردم سوار ماشین شوم. اما چهره ی همه ی بچه ها در هم رفته و چشم ها قرمز و خیس بود. علی که از همه کوچک تر بود و بیشتر از دو سال نداشت، توی بغل اقا بود و از گریه ی زیاد هق هق می زد. از سوار شدن به ماشین، صرف نظر کردم و عقب عقب رفتم تا سواره ها پیاده شوند. راننده یکی یکی بچه ها را بغل می کرد و پایین می گذاشت اما همه ی بچه ها شلوارهای عیدشان توی دستشان بود و به جای آن، دامن قرمز پوشیده بودند. همه همسایه ها با هلهله و گل و شیرینی و سلام و صلوات بچه ها را به خانه ی خاله توران بردند و چند دقیقه بعد صدای سازو دهل در تمام محله پیچید. من که همپای علی گریه می کردم، نمی دانستم این شیرینی و ساز و دهل برای چیست؟ بچه ها را ردیف کنار هم خوابانده بودند و برایشان ساز و نقاره می زدند. کاغذها و بادکنک های رنگی تمام خانه را پر کرده بود. خانه پر از میهمان شده بود و دقیقه به دقیقه شلوغ تر می شد. بین مهمان ها سینی سینی شربت پخش می کردند. من هنوز با صدای بلند گریه می کردم و مادرم که نمی توانست مرا ساکت کند یا علی را با تشر به من گفت: علی درد داره، تو چرا گریه میکنی؟ گفتم منم دامن قرمز میخوام به هر ضرب و زوری بود توانستم یک دامن سرخابی بپوشم و کنار احمد و علی بنشینم. جشن ختنه سوران هفت شبانه روز ادامه داشت و تا آن زمان، پسرها دامن های قرمزشان را به تن داشتند. بعد از ان من تا مدت ها فکر می کردم این دامن ها دامن جشن و سرور است و به این خاطر هر وقت جایی مراسمی بود، انتظار داشتم همه دامن قرمز بپوشند. توی ان هفت روز که گوشت و جگر گوسفندی که قربانی شده بود پسرها را تقویت می کردند ولی آنها نمی توانستند مثل گذشته بازیو شیطنت کنند. . .
    دامن های قرمز تنگ، مانع از جست و خیزشان می شدو آنها را خانه نشین کرده بود. به هر تقدیر پاداش این خانه نشینی در بخش پایانی جشن و سرور مسلمانی و مردانگی، این بود که در یک عصر بهاری که هوای آبادان هنوز دم بهاری داشت.
    آقا بچه ها را داخل میدان بزرگ جلوی محله جمع کرد تا معرکه ی ناصر پهلوان را تماشا کنند. او هم بساط پهلوانی اش را پهن کرد. تمام بچه ها از ریز و درشت و کوجک و بزرگ دور تا دورش می نشستند و شش دانگ حواسشان را جمع می کردند تا تردستی های او شروع شود، زنجیر پاره کند و ماشین از روی سینه ی او رد شود.همه آرزو داشتند مثل ناصر پهلوان باشند.

    ادامه دارد…

    1504382546431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:14:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      برای سؤال‌های مردم جواب ارائه کنید ...

    ?طرح| رهبرانقلاب در دیدار اخیر:
    ⚠️ برای سؤال‌های مردم جواب ارائه کنید

    1504382621434204274_150458.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بین خود و دیگران فاصله درست نکنید ...

    ⚠️طرح| توصیه رهبرانقلاب به زوج‌های جوان: بین خود و دیگران فاصله درست نکنید

    1504382656429635681_273618.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خبر آمد خبری در راه است ...

    ?به گوش عالم برسانید..

    ?خبـر آمد خبـری در راه است

    ?عـــید مولایم علےدر راه است

    #غدیرے_ام
    #سقیفہ‌اے_نیستم✋✊?❤️?

    1504383040425615001_193620.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:13:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      جوادی! فلسفه بخوان، جوادی! عرفان بخوان! ...

    جوادی! فلسفه بخوان، جوادی! عرفان بخوان!

    ?زمانی آیت الله جوادی آملی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند، در میان رزمندگان، نوجوان باصفایی بود که 14 سال داشت.

    پایین ارتفاع چشمه ای بود و باران گلوله از سوی عراقی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.

    هنگامی که آیت الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان 14 ساله داشت به سمت چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد.
    آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیت الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که عزیزم کجا می روی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم.
    گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است.

    ?نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفت بگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت.

    دقایقی بعد قرار بود عده ای از بسیجیان بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان 14 ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نوجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته.

    ?آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اش روی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند :
    جوادی! فلسفه بخوان. جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!
    من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟ !
    «منبع: همشهری جوان شهریور 91»

    موضوعات: خانواده
     [ 02:11:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      خاطره شهید ...

    ‍ │سیره شھید?│

    یه روز کہ اومدم خونه
    چشماش سرخ شده بود.

    نگاه ڪردم دیدم ڪتاب گناهان کبیره? شهید دستغیب تو دستاش گرفته …

    بهش گفتم : گریه ڪردے?؟

    یه نگاهے به من ڪرد و گفت :

    راستے اگه خدا اینطوری کہ توی این ڪتاب نوشته با ما معامله کنہ عاقبت ما چے میشه؟

    مدتے بعد برای گروه خودشـون یه صنـدوق? درست ڪرده بود و به دوستاش گفتہ بود:

    هر ڪس غیبت بڪنہ 50 تومان? بندازه توے صندوق، ” باید جریمــــه بدید تا گنــــــاه تڪـــرار نشـــــه “

    ✍ راوی : همسر شهیــد

    #شهید_محمدحسن_فایده ?

    1504446895434139186_152383.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بزودی یک سامانه هوای بهشتی از غرب کشور وارد می شود... ...

    ♦️بزودی یک سامانه هوای بهشتی از غرب کشور وارد می شود…

    1504447216434311162_78074.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:10:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      ان الله لا یحب کل مختال فخورا ...

    ?فخر فروشی که در قرآن و در روایات بسیار مذمت شده و در دنیای مجازی به شکل متفاوت این روزها به اصطلاح مذهبی ها جلوه گر است
    ان الله لا یحب کل مختال فخورا نسا 36
    معنی فخر فروشی یعنی به خود بالیدن. به خود و آنچه متعلق به اوست
    جالب اینجاست که در روایات ، عمده ترین موضوع فخر فروشی داشتن همسر و فرزند و مقام است
    ?خیلی در این فضا نمیشود به شکل تفصیلی به مطالب بپردازم اما در این حد بگویم که ملاک تشخیص فخر فروشی در دنیای واقعی و از نگاه روانشناختی سه چیز است
    ☑️اول اینکه کاملا به شنونده و مخاطب القا میشود که من چیزی در دنیا دارم که که تو نداری
    ☑️دوم اینکه آن چیزی که من دارم خاص و از همه بهتر است
    ☑️سوم اینکه خواسته یا ناخواسته سخنم موجب حسرت در دل فردی میشود
    که اینجا کار خطرناک خواهد شد
    این سه مورد در روایات به شکل مفهومی بیان شده و اساسا فلسفه مذمت فخر فروشی این سه چیز است که در شکل گیری اخلاق انسان فرد را به جایی میرساند که ایمانش ضعیف شده . چرا که فکر میکند آن چیزی را که دارد هیچ وقت از بین نخواهد رفت.
    ?این کار آنقدر خطرناک است که امیرالمومنین ع هشدار داده اند (فخر فروشی باعث هلاکت شدن انسان خواهد شد). نیاز به توضیح ندارد که چرا فخر فروشی باعث هلاک شدن میشود؟ کمی فکر کنید جواب قشنگی پیدا میکنید که دقیقا قرآن به آن در چندین آیه و سوره اشاره کرده!
    ?بعضی استدلال میکنند که این کار ما باعث ترویج سبک زندکی اسلامی است و نه فخر فروشی!
    ➖البته که خدا از دل ها بیشتر آگاه است….
    (بل الانسان علی نفسه بصیره ولو القی معاذیره قیامت 14.15) بلکه انسان خودش از وضع خودش آگاه است هر چند در ظاهر برای خود عذرهایی بتراشد
    ?ولی یک نگاهی به سیره ائمه اطهار علیهم السلام وبزرگان بکنید ببینید آیا آنها اینگونه سبک زندگی را ترویج میکردند؟
    با پخش کردن عکسها و زندگی و مشخصات شخصی خودشون و شوهرشون؟ اونم دست به دست؟ قلب در قلب؟

    ?هیچ وقت با این توجیه که دلشون با دیدن زندگیِ آدم مرفه ها و زوج های لاکچری و پولدارا آب نمیشه
    با دیدن این عکس ها آب میشه…
    گول نزنیم که پاتوق بچه مذهبی ها در صفحات و کانالها و گروهها ی مذهبی است نه صفحات مستهجن و لاکچری
    از تصاویر انیمیشنی استفاده کنید به جای اینکه از حریم خصوصی خود در فضای عمومی به اشتراک بگذارید
    #فراهانی
    حق نویسنده محفوظ بماند

    حق نویسنده محفوظ بماند

    1504447345435832713_14391.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      او خواهد آمد ...

    ⚜?⚜?⚜

    ?چقدر خوب است که دستانم بجای لاک جیغ،
    ساق دارند و پیشانی ام بجای تارهای رنگ شده،
    زیر سایه ی چادرم آرام گرفته …

    ?خوب است که نگاهم بجای هرزگی به
    قدمهایم دوخته شدند و نقاشی نکرده ام آنچه
    را که باید ساده و بی آلایش باشد….

    ?جایی خواندم زنان شیعه ناموس امام زمانند!
    چقدر لذّتبخش است که پسوند نامم شمایید،،
    پس تمام تلاشم را میکنم تا بدنامی ببار نیاورم آقا …

    ?امّا تلخ است غربتُ درد است تنهایی در این راه… ولی همانقدرشیرین است که این غربت بوی شما را میدهد…و چه درد شیرینیست انتظار دیدنتان!!!
    بابای غریبان!نرسید وقت آمدنتان؟؟؟

    1504447417k_pic_b42669ca-027f-49e9-8168-ffe29d831218.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:09:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نظرجرج جرداق(دانشمند مسیحی) در خصو ص نهج البلاغه ...

    جرج جرداق(دانشمند مسیحی)پس از200بار مطالعه نهج البلاغه:
    “ای علی!
    اگر بگویم تو از مسیح بالاتری، دینم نمی پذیرد!
    اگر بگویم او از تو بالاتر است،
    وجدانم نمی پذیرد!
    نمی گویم تو خدا هستی!
    پس خودت بگو کیستی؟

    1504447466k_pic_d9582284-d403-4aed-b756-f84fe1631c0e.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:08:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      معرفی کتاب ناب ...

    ◾️معرفی کتاب؛✍
    ?اثر علامه جوادی آملی
    ?چاپ میلیونی(حدود 200 بار تجدید چاپ)
    ?پرفروش ترین کتاب
    ?موضوعات: مسافرت، زندگی، بهداشت، پوشش، خواب و بیداری، صله رحم، حیوانات، محیط زیست و…

    1504447540435823791_1234.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      تولید داخلی یک مسئله مقدس است. ...

    | امام خامنه‌ای? |

    فروش و مصرف
    کالای خارجی? باید
    به عنوان یک ضد ارزش ?
    تلقی شود مگر آنجا که
    مشابهش نیست.
    تولید داخلی یک مسئله مقدس است.

    1504463349435822165_14358.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بازگشت شهید مدافع حرم بعد از 2 سال ...

    ?پیکر پاک و مطهر شهید مدافع حرم حاج محمود شفیعی پس از دوسال شناسایی به کشور بازگشته است و هم‌اکنون در معراج‌الشهدای تهران قرار دارد?

    1504463404434327994_73208.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:07:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      نکته اخلاقی ...

    هیچوقت پدر و مادرتان را

    بخاطر چیزی که
    نتوانستند به شما بدهند
    سرزنش نکنید
    شاید
    تمام دارائیشان همان بوده که برایتان فراهم کرده اند…

    1504463458434331246_26137.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_نهم- من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_نهم

    من و احمد و علی یک سال تحصیلی با هم فاصله داشتیم. کتاب های درسی آنقدر دست به دست می شد، که وقتی به علی می رسید کلمات همه رنگ و رو رفته بود. عموما بعدازظهری بودیم و با یک ناهار مختصر کیف به دست راهی مدرسه می شدیم. وقتی از تیررس نگاه اهل خانه و محل دور می شدیم احمد کیف ما دوتا را روی سرش میگذاشت و ادای زنان دوره گرد عرب را در می آورد.احمد کیف به سر مثل باد می دوید و ما به دنبال او تمام مسیر خانه تا مدرسه را بدون ترس از زمین خوردن می دویدیم.طوری که وقتی به مدرسه می رسیدیدم حدود ده دقیقه روی کیفمان می افتادیم و نفس نفس می زدیم. اسم دبستان من مهستی بود و سر راه مدرسه ی آنها قرار داشت.
    آنها کیف مرا همان دم در مدرسه پرت می کردند و میرفتند. اولیای مدرسه فکر می کردند من به شوق مدرسه میدوم.غافل از اینکه این شوق وقت خروج از مدرسه بیشتر بود. با این تفاوت که در مسیر بازگشت احمد کیف هایمان را سر کوچه به دستمان میداد و مثل بقیه بچه ها راهی خانه میشدیم.آقا ما را بد عادت کرده بود.همیشه موقعی که خسته از مدرسه بر میگشتیم اورا میدیدم که جلوی در خانه ایستاده و با جیب هایی پر از نخودچی کشمش منتظر ماست. از سر کوچه چشم از در خانه بر نمیداشتیم. با دیدن آقا دلگرم می شدیم و خستگی های مدرسه از یادمان میرفت.آقا می گفت : هرکدومتون می تونه از توی جیب هام فقط یک بار به اندازه ی مشت هاش نخودچی کشمش برداره. به من می گفت: اول نوبت دختر تو جیبی باباس، بعد نوبت علی و بعد احمد. همه ی آرزویم این بود که بزرگ شوم و قدم به جیب آقا برسد چون همیشه کنار جیب هایش را از بس که حرص میزدیم پاره می کردیم. با این یک مشت نخودچی کشمش که هنوز مزه اش زیر زبانم مانده سرمان گرم بود تا خوردنی دیگری گیرمان بیاید.آنقدر شرطی شده بودیم که اگر آقا را دم در نمیدیدم بغض می کردیم. یک روز که من کلاس چهارم و احمد و علی کلاس دوم و سوم بودند، وقتی رسیدیم در خانه، آقا نبود. رفتیم داخل خانه، دیدیم داخل هم کسی نیست. حتی مادرم که عضو ثابت خانه بود، هم حضور نداشت.
    داداش حمید را که هنوز شیرخوار بود سپرده بودند به خاله توران. بعد از چند دقیقه خاله توران که همسایه ی دیوار به دیوار ما بود داخل آمد و گفت: بچه ها بریم خونه ما چای شیرین بخوریم. رفتیم چای شیرین خوردیم اما سراغ هرکس راکه میگرفتیم خاله توران می گفت: حالا می آن. جایی رفتن،کار داشتن. برید بازی کنید.
    نزدیک غروب شد و باز هم خبری نشد. بعد از غروب یواش یواش سرو کله ی آبجی فاطمه و بچه ها پیدا شد، همه ی قیافه ها هراسان و چشم ها سرخ و نمناک بود. اما باز هم از آقا و مادرم و کریم و رحیم خبری نبود. آنها بی آنکه توضیحی بدهند می گفتند: حالا پیداشون می شه. حالا می آن. اما نمی گفتند آنها کجا رفته اند. اواخر شب همه آمدند جز آقا. باز کسی نگفت چرا آقا نمی آ ید. آن شب مادرم تا صبح بیدار بود و پای سجاده اشک می ریخت و پیغمبر و امام ها را صدا می زد و قسم می داد و دخیل می بست. صبح که بیدار شدیم همه رفته بودند و دوباره خاله توران و چای شیرین و ناهار دمپختک. خورده نخورده رفتیم مدرسه. احمد آن روز کیف هایمان را بر سر نگذاشت و هر سه آرام آرام به مدرسه رفتیم. همه ی ما لحظه های آن روز سنگین را که سخت می گذشت سپری کردیم به این امید که وقتی به خانه برگشتیم آقا با جیب های پر از نخودچی منتظرمان باشد و بگوید اول دختر تو جیبی بابا.

    ادامه دارد…

    1504463482431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:06:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بسته های فرهنگی راهیان نور غرب ...

    سلام دوستان
    بسته های فرهنگی ویژه ,شرکت کنندگان در اردوی راهیان نور غرب?? ,یکشنبه مدیریت حوزه علمیه خواهران استان? ,ان شاالله پنجشنبه عازم هستیم✋ ,اگه نظری داشتید بفرمایید ,در خدمتیم ,?

    1504471678k_pic_f98a1b6b-89eb-4ba1-b355-f3fc39cb41ec.jpg

    1504471677k_pic_fe16ac51-3687-4333-893b-01d0c19927b5.jpg

    1504471677k_pic_b901623b-59d5-4337-ac1c-d0680cfa505f.jpg

    1504471678k_pic_8c5dc51c-295c-4b9c-af1f-1c1c5c0e788f.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:05:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      السلام علیک یا حسن مجتبی (ع) ای غریب مدینه ...

    السلام علیک یا حسن مجتبی (ع) ای غریب مدینه

    1504513395_.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:04:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      بی خود و بی جهت دارن باهات سر جنگ این قده نیزه دار اومد که عرصه شد تنگ ...

    گریه می کنم برای گریه ی شما
    گریه می کنم به زیر خیمه ی شما
    گریه می کنم برا رقیه ی شما
    گریه می کنم
    گریه می کنم صبح و مسی برا غمت
    گریه می کنم بردن ازت پیروهنت
    گریه می کنم برای زخمای تنت
    گریه می کنم
    گریه می کنم با گریه های مادرت
    گریه می کنم جلو چشای خواهرت
    گریه می کنم بریدن و بردن سرت
    گریه می کنم
    گریه می کنم برای خشکی لبت
    گریه می کنم کشتن و آب ندادنت
    گریه می کنم که نیزه زار شده تنت
    گریه می کنم
    بی خود و بی جهت دارن باهات سر جنگ
    این قده نیزه دار اومد که عرصه شد تنگ
    یه عده بی هوا بهت زدن سنگ
    افتادی با صورت و صورتت زمین خورد
    روبروی چشمای مادرت سرت برد
    با دیدن این واقعه خواهراتم مرد
    حسین حسین وای وای نگو من و نمی خوای
    حسین حسین وای وای نگو من و نمی خوای

    150451761522c599f8e085e4388b404cb79a891a9c-425.jpg

    1504517614812310271_118973.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 02:03:00 ب.ظ ]



     لینک ثابت

      پیاده‌روی بزرگ #عید_غدیر ...

    پیاده‌روی بزرگ #عید_غدیر

    ✅ کانال مسجد مقدس جمکران

    1504168560435815883_3543.jpg

    موضوعات: خانواده
    [شنبه 1396-06-11] [ 07:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      خوش آمدی محسن جان خوش آمدی قهرمان ...

    خوش آمدی محسن جان
    خوش آمدی قهرمان

    1504209860434313673_74303.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_ششم-من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_ششم

    دوباره بر می گشتم. زری، خدیجه،و منیژه و مهناز هم اضافه شده بودند. خدیجه و منیژه تماشاچی بودند و ما را تشویق می کردند. بعضی وقت ها هو می کشیدند و بعضی وقت ها هورا. توی همین صداها و بازی ها، صدای پسرها می آمد که می گفتند پسرا شیرن مثل شمشیرنف دخترا موشن مثل خرگوشن)) هیچ چیز نمی توانست بیشتر از این به من زور و قدرت بدهد. با سرعت شروع کردم به دویدن، آب تندو به آن بزرگی برایم کوچک شده بود اما هرچه نزدیک تر می شدم بزرگ و بزرگ تر می شد. پاهای کودکانه ام قدرت پریدن نداشتند اما برای اینکه به صفر سیاه و جعفر دماغ که دخترها را مسخره می کردند ثابت کنم می تونم، به جای پریدن به پرواز درآمدم و در همان حال صدای جلنگه ای به گوشم رسید که مرا به یاد مادرم و ننه بندانداز و در قفل شده انداخت. سراسیمه برگشتم. وقتی به در خانه رسیدم مادرم و همسایه ها و ننه بندانداز هنوز بودند. به در اتاق که رسیدم محض دلخوشی جیب هایم را گشتم. خیلی دلم می خواست کلید توی جیبم باشداما جیبم خالی بود. صدای مادرم را می شنیدم که با عصبانیت فریاد میزد: مصی کجایی؟ اگه دستم بهت برسه! در رو باز کن. کجا رفته بودی؟ دو ساعته همه رو کاشتی اینجا، مردم کارو زندگی دارن.
    نمی توانستم بگویم چه شده و کلید کجاست. بازی های شاهانه کار دستم داده بود. تنها چیزی که می تونستم به مادرم بگم این بود که بروم کلید را بیاورم. شتابان برگشتم سراغ کلید را از آب تندو گرفتم. دلم می خواست بلند بلند گریه کنم اما پسرها هنوز داشتند بازی می کردند. نمی خواستم جلوی آنها کم بیاورم. من با بغضی که فرو می خوردم سعی می کردم خودم را آرام نشان دهم. دوباره برگشتم پشت در. علاوه بر مادرم صدای همسایه ها هم درامده بود. ننه بند انداز هم سخت نیازمند دست به آب شده بود. تنها چیزی که می توانست به من کمک کند این بود که شروع کنم به بلند بلند گریه کردن. با گریه و زاری گفتم: کلید را گم کرده ام. برگشتن بچه ها و مردهای خانه نزدیک شده بود. بالاخره مادرم راضی شد همسایه ها را خبر کنم. اول از همه شوهر صغری خانم که منقلی و شیره کش محل و دست و پا چلفتی بود آمد جلو و دسته ی در را تکان داد. مثل اینکه دست جادویی داشته باشد تعجب کرد که چرا در وا نمی شود. بی حال و مشنگ گفت: احتمالا این در قفله ! همه زدند زیر خنده و گفتند: کشف کردی اوسا؟ دمت گرم آقا خلیلی، درست فهمیدی; در قفله ، کلیدش هم گم شده. با شنیدن این حرف، با عصبانیت صغری خانم را صدا زد و پرسید : اینجا اومدی چه کار؟ میخواست همانجا دادگاه تشکیل بده. خدیجه و منیژه که مادرشان داخل اتاق بود شتابان به خانه رفتند و پدرشان را آوردند. شوهر سکینه خانم زور بازوی خوبی داشت اما قفل خانه های شرکت نفتی با زور بازو هم باز نمی شد. اکبر آقاکه قلدر محله بود و فقط از تکان های سبیل پر پشتش می شد فهمید حرف می زند و اگر زیر لب چیزی می گفت شنیده نمی شد، به حرف آمده بود و می گفت حالا همه تون رفتین این تو چه کار؟ چرا در رو روی خودتون قفل کردین؟ وقتی می گن زن ها یه تخته کم دارن دروغ نمیگن.
    از پسر بچه های کوچه گرفته تا مردهای بزرگ هر کسی یک چیزی توی این قفل فرو می کرد تا زبانه ی آن را عقب بکشد و کارگشا شود.بابای جعفر دماغ با چاقو، بابای علی کتل با پیچ گوشتی و بابای صفر سیاه با چنگال. اما تا آقا نیامد تلاش هیچ کس کارساز نبود. بالاخره به هر ضرب و زوری بود در برابر چشمان بیش از پنجاه تماشاچی در باز شد و زن های همسایه که وقتی ننه بندانداز می آمد، رو می گرفتند و مراقب بودند کسی آن ها را سفید آب زده و خوشگل نبیند، در منظر همه ی همسایه ها نمایان شدند. از آن روز به بعد زن های همسایه از در خانه ما که رد می شدند بیشتر رو می گرفتند و پای ننه بندانداز از خانه ما بریده شد. بعد از آن دیگه، هر وقت ننه بندانداز را تو کوچه می دیدم توی باغچه قایم می شدم. باغچه ی حیاطمان پر از گل و گیاه بود. هرکس به سلیقه خودش در باغچه ی حیاط خانه اش درخت میوه و گل و گیاه می کاشت تا شاید تیغ گرمای پنجاه درجه را قابل تحمل کند و سایه بانی در حیاط برای نشستن و عصرانه خوردن و خوابیدن شبانه فراهم کند.

    ادامه دارد…..

    1504209922431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:57:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      همه این متنو بخونند..... ...

    همه این متنو بخونند…..
    ✍یک پسر مذهبی تمایل زیادی به گفتگو با دختر مذهبی دارد و بالعکس…
    ?و مذهبی ها بدلیل #مقید بودن و #محدودیت داشتن، زجر بیشتری از #وابستگی ها میبرند و چون شمع، ذره ذره ی وجودشان از این وابستگی میسوزد…
    ?دلشان گیر یک پروفایل مربعی شکل دو در دو میشود…
    در رویاهایشان #فرشته ای میسازند از شخصیت هایی که پشت #آواتار ها مخفی شده است…
    و دلشان را گره میزنند به #چهرک ها و #پیام ها و #شکلک موجود در آنها…
    ?آری…
    این یک واقعیت است،
    واقعیتی تلخ از زندگی مدرن و ماشینی ما… و همه چیز از یک جرقه شروع میشود،
    سلامی، شکلکی یا هر چیز دیگر…
    ?فرقی نمیکند، شکلک لبخند باشد یا غم و غصه و گریه…
    ?مهم اینجاست،
    که شکلک ها #زنده اند،
    #حرف میزنند،
    #دلربایی میکنند و #دزد میشوند!!
    دزد یک دل و قلب،
    و قلب، حرم خداست #القلبُ.حَرَمُ.الله…
    ?انسانها تصویر سازی میکنند،
    از یک لبخند ساده برای خودشان زیباترین تصاویر را میسازند آنگونه که باب میل شان است… در #قیامت ، اعمالی را در #کارنامه عمل مان میبینم و شگفت زده از خداوند سوال میکنیم خداوندا اینها دیگر چیست؟!ما که مرتکب چنین اعمالی نشدیم!!
    ?و آنجاست که #جوانانی را نشان میدهند که ما #دزد #دلهایشان بوده ایم،
    #دزد خلوتشان،
    و #دزد اوقات و افکارشان
    ?دلی که میبایست حرم امن الهی میبود و ما به ناحق #تصرف کردیم،
    خلوتی که میبایست با خدای خود می داشتند و ما از آنها دزدیدیم،
    و اوقاتی که باید به #عبادت سپری میشد و فکری که به #قیامت و #آفرینش و #خالق مشغول میشد و ما درگیر خودمان کردیم!!
    ?دل بردن از نامحرم به عمدجرم است،
    جرمی که خدا نمیبخشد،
    جرمی که حق الناس است، و اگر حق الله را هم ضایع کند، نارٌ علی نار میشود…
    ?بیایید کمی مراعات کنیم،
    کمی عاقلانه تر رفتار کنیم،
    و در استفاده از کلمات و شکلک ها کمی دقت مان را بالاتر ببریم
    ?وخوشا بحال آنان که دلشان دزدیده میشود و در عطش دلبستگی میسوزند ،اما صبر میکنند و صبر میکنند و صبر..
    ?*من مات من العشق، فقد مات شهیدا*

    1504238791k_pic_fcd96545-2bf6-4735-9fcd-ba38af362a58.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      اِلهی و رَبّی مَن لی غَیرُک ...

    ?درویشی تنگدست
    به درِ خانه توانگری رفت
    و گفت:

    شنیده ام مالی در راه خدا نذر کرده ای که به درویشان دهی،
    من نیز درویشم.

    خواجه گفت:
    من نذر کوران کرده ام .
    تو کور نیستی!

    پس درویش تاملی کرد و
    گفت:
    ای خواجه !
    کور حقیقی منم که
    درگاه خدای کریم را گذاشته
    به در خانه چون تو به گدائی آمده ام.

    این را بگفت و
    روانه شد.


    اِلهی و رَبّی مَن لی غَیرُک

    “عید سعید قربان”
    بر همه ی سائلان آستانِ جانان
    مبارکباد.

    یاباسَطَ الیَدَین خُذ بِیَدی
    ای دَستگیر
    دستم بگیر
    ?
    ♻️
    ♻️♻️

    موضوعات: خانواده
     [ 07:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      به اینا میگن ((مرد)) ...

    ✖️مردای واقعی نه موهای رنگ کرده دارن…?
    نه ابروهای برداشته…?
    ✖️نه شال میندازن دور گردنشون..?
    ✖️نه موهاشونو سیخ میکنن…
    ✖️نه کلمه هایی مثل :عجیجم و عجقم بلدن…?
    ✖️نه شلوار لی پاره میپوشن..
    ✖️نه حرفای رکیک میزنن..?
    ✖️نه با دیدن هر دختری دلشون غیژ میره…?
    ✖️نه وقتی به به دختری سلام میدن تو صورتش زل میزنن..?
    ✖️نه وقتی سوار تاکسی میشن خودشونو ول میکنن..
    ✖️نه گردنبند میندازن ..
    ✖️نه گوشواره…
    ✓مردای واقعی موهای رنگ خودشونو دارن..?
    ✓همون سگرمه های تو هم که وقتی خانومش و میبینه از هم باز میشن…?
    ✓شال نمیندازن بلکه موقع تنهایی…اون دسته رفیقشه که دور گردنش میفته…?
    ✓هیچ وقت جلوی خانومش حرف رکیک نمیزنه…
    ✓هر دختری که از جلوش رد میشه تنها چیزی که میبینه آسفالت روی خیابونه…
    ✓وقتی سوار تاکسی میشه به تنها چیزی که نگاه میکنه فضای بیرونه و نه به چیزی که چسبیده در تاکسی..?
    ✓اینجور مردا تنها چیزی که استفاده میکنن حلقشونه ??…
    ?به اینا میگن ((مرد))?

    موضوعات: خانواده
     [ 07:56:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      کیفیت تقسیم قربانی چگونه است؟؟ ...

    ?کیفیت تقسیم قربانی چگونه است؟؟

    در روایات است که امامان معصوم علیهم السلام یک سوم قربانی را به همسایگان، یک سوم آن را به نیازمندانی که درخواست داشتند می دادند و یک سوم باقی مانده را برای خانواده خود نگه می داشتند

    از این رو مستحب است که قربانى سه قسمت شود: یک سوم آن را خودش بخورد و یک سومش را صدقه بدهد و یک سومش را هدیه نماید و احتیاط آن است که چیزى از آن بخورد اگر چه واجب نیست.
    بنابراین اگر کسی علاقه مند بود تمام گوشت قربانی را برای خود نگه دارد منعی نخواهدداشت
    1. من لا یحضره الفقیه - ترجمه، ج‌3، ص: 381
    2. تحریرالوسیلة - ترجمه؛ ج‌2، ص: 259

    موضوعات: خانواده
     [ 07:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      گفتم شاید مشکل مالیے دارم خدا نخواسته شهید بشم ...

    ‍ ??


    |برگے از خاطــراٺ ✍?…



    سید ابراهیـم میگفت

    دفعه اول که به سوریه اعزام شدم
    در عملیات تدمر
    خمپاره درست خورد کنار من
    ولی به من چیزی نشد..?

    گفتم شاید مشکل مالیے دارم
    خدا نخواسته شهید بشم..☺️

    آمدم ایران و مباحث مالی خودم
    را حل کردم..

    دفعه دوم که رفتم سوریه،
    باز خمپاره خورد کنار من و
    به من چیزی نشد..?
    گفتم شاید وابستگےبه خانواده
    و بچه هاست که
    نمیذاره شهید بشم..
    آمدم ایران و از بچه ها دل بریدم..

    و برای بار سوم
    که به سوریه اعزام شدم در عملیاتے ترکش خوردم و مجروح شدم
    ولی شهید نشدم..??

    به ایران که آمدم
    نزد عارفی رفتم و از او مشکلم را پرسیدم..
    ایشان گفتند:
    ♥من کان لله کان الله له♥
    تو برای خدا به جبهه نمی روی
    برای شهادت می روی..?

    نیتت را درست کن
    خدا تو را قبول می کند..

    پدرش مے گفت :
    این دفعه آخر مصطفی
    (سیدابراهیم)
    عجیب بال و پردرآوره بود
    دیگر زمینی نبود..?

    رفت
    و به
    آرزویش
    رسید..


    شهید
    #مصطفے_صدرزاه

    1504263539435832445_8711.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:55:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      موثر ترین سلاح بین المللی علیه دشمنان و مخالفین؟؟!!!! ...

    | امام خامنه ای? |


    امروز
    موثر ترین سلاح? بین المللی
    علیه دشمنان و مخالفین،
    سلاح تبلیغات و
    ارتباطات? رسانه ای? است.

    1504281320434320032_75164.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:54:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      قسمت_هفتم- من زنده ام ...

    ?من زنده ام?

    #قسمت_هفتم

    آقا شیره ی این باغ را کشیده بود. از درخت انگو رو انجیر و خرما و سیب و گلابی گرفته تا گل های رنگارنگ، در این باغ کاشته بود. هر لحظه در باغچه ی حیاطمان گلی در حال شکفتن بود و عطری سرمست کننده در فضای خانه ی کوچکمان می پیچید. خورشید که به وسط آسمان می رسید گل های ناز می شکفتند و گل های آفتاب گردان به او لبخند می زدند. با رفتن خورشید گل های شب بو و محبوبه ی شب تمام حیاط و خانه را معطر می کردند. همیشه لباسهای کنه ی من بر تن مترسک هایی بود که نگهبان گل ها و میوه ها بودند. باورم شده بود این مترسک ها خود من هستند که شبانه روز در باغچه مراقبم تا کسی گل ها را نچیند. یک روز بهاری که زیر سایه بان درخت انگور دور سفره ی صبحانه نشسته بودیم آقا بر خلاف همیشه که می گفت: دختر گل نچین، گل ها هم نفس و جون و زندگی دارن، صدا زد: مصی خانم برو یه دسته گل خوش عطر و بو بچین و بیار.احمد و علی آمدند کمک کنند اما آقا دعواشان کرد و گفت شما بلد نیستین.باغچه رو خراب می کنین. چنان سرگرم گل چیدن شده بودم که وقتی دسته گلم را کامل کردم، دیدم همه رفته اند و فهمیدم که گل ، نخود سیاه بوده و دور سفره جز شبنم های سیاه پالایشگاه که همیشه مهمان ما بودند کسی نیست. بیرون دویدم و دیدم احمد و علی و محمد و سلمان لباس های عیدشان را پوشیده اند و با آقا عازم جایی هستند.
    همسایه روبه آقا کرد و گفت مشدی عجله کن بچه ها منتظرند، به گرما نخوریم. دسته گلم را انداختم توی دامن مادرم و گریه کردم که مرا هم با خودشان ببرند. اما این بار مثل همیشه نبود که آقا اول از همه مرا صدا می کرد و راهم می انداخت و می گفت: ((این دختر تو جیبی باباشه)) . دعوام کرد و نهیبم زد. وقتی رفتم توی کوچه، دیدم ماشین خبر کرده اند و همه ی پسر ها را هم می خواند ببرند. صدای فریادم بالاتر رفت اما فایده ای نداشت. هیچ کس به من توجهی نداشت. تند تند بچها را سوار کردند و بی اعتنا به دست و پا زدن من ماشین دیزلی را راه انداختد و رفتند. من هم از سر لج دو تا سنگ برداشتم و با همه ی بغضم به طرف شیشه ی ماشین پرتاب کردم. اگرچه دلم می خواست شیشه بشکند اما زورم نرسید. مادرم همه گل ها را دسته کرده بود و از راز و رمز گل ها و عطر آن ها برایم می گفت. اما من هر چند لحظه یکبار یاد بچه ها می افتادم و از مادرم می پرسیدم: اینها همه با هم کجا رفتند؟ من هم دلم می خواست لباس عیدم را بپوشم و سوار ماشین شوم. از آنجا که خانه ی ما پر از پسر بود، من و فاطمه ، اجازه نداشتیم دامن بپوشیم و همیشه لباسمان بلوز و شلوار بود. مادرم برای اینکه مرا آرام کند اجازه داد بلوز و شلوار عیدم را بپوشم. من هم لباس هایم را به سرعت پوشیدم و برای اینکه برگشتن آنها را زودتر از همه ببینم، رفتم و کنار در چمباتمه زدم و چشم به راه دوختم.
    با شنیدن صدای هر ماشینی گردن می کشیدم تا برگشتن آنها را ببینم. پاهایم خسته شده بود ولی از ترس کثیف شدن شلوارم، جرات نمی کردم روی زمین بنشینم. پیش خودم فکر می کردم شاید بخواهند گروه گروه بچه ها را به مهمانی ببرند و مرا نوبت بعد می برند.برای همین با عجله به سمت خانه ی زری دویدم. او هم لباس های عیدش را پوشیده بود. خوشحال شدم و پیش خودم گفتم : چه خوب! همه با هم می رویم. آبجی فاطمه دسته گلی را که چیده و به گوشه ای پرتاب کرده بودم به دستم داد. مادرم گفت: هروقت ماشین رو دیدی و بچه ها اومدن به جای اون سنگی که دنبالشون انداختی با گل به استقبالشون برو. زمان و مکان کش می آمدند. چندین بار تا سر خیابان رفتم و برگشتم. مادرم را کلافه کرده بودم بس که از او می پرسیدم: پس چرا نرسیدن؟ بالاخره انتظار سرآمد و ماشین و آقا و پدر زری و پدرهای دیگر و بچه ها آمدند.

    ادامه دارد…

    1504291373431704320_7940.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 07:52:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      تهاجم فرهنگی، اگر فرهنگی مانده باشد! دلایل آزادی و راحتی انتشار فساد در اینستاگرام چیست ...

    تهاجم فرهنگی، اگر فرهنگی مانده باشد!
    دلایل آزادی و راحتی انتشار فساد در اینستاگرام چیست؟

    به راستی چرا اینستاگرام منبع تولید و انتشار این محتواها شده است؟ شاید اولین دلیلی که به ذهن برسد این باشد که اینستاگرام یک شبکه بین المللی است و افراد سلیبریتی و مشهور هالیوودی با هر پیشه‌ای از این شبکه استفاده می‌کنند و اقدام به ارسال عکس‌ها و تکه فیلم‌های کوتاه می‌پردازند هستند کسانی که یا به عمد یا به صورت ناخودآگاه سعی در تقلید از سبک زندگی این افراد و متقابلا انتشار آن در این اپلیکیشن می‌کردند و گویی امروزه این سبک زندگی به صورت یک قانون درآمده و کشور اینستاگرام انگار ایران اسلامی نیست، انتشار تصویر جوانان بدون پوشش اسلامی، جشن‌ها و میهمانی‌های آنچنانی و موارد دیگر این زنگ خطر را به صدا در می‌آورد که گویا فرهنگ نسل‌های جدید خیلی با سنت‌های قدیمی‌ها فرق می‌کند.

    شاید دلیل دیگری که به راحتی در شبکه اجتماعی مانند اینستاگرام شاهد ترویج تصاویر مبتذل و فساد هستیم امکان تولید و ارسال محتوا به صورت ناشناس باشد مسلما هنگامی که شخصی می‌داند برای ارسال پست، کسی وی را بازخواست نمی‌کند و لازم نیست توضیحات به شخص یا اشخاصی ارائه دهد بدون نگرش به عواقب کارش به صورت هیجانی تصمیم می‌گیرد و در بین مردم جامعه مجازی انتشار می‌دهد.

    اتفاق جالبی که در این میان و بین کاربران ایرانی افتاده این است که شبکه‌ای مثل اینستاگرام که در زمان‌های عادی بیشتر به اشاعه فساد در آن پرداخته می‌شود در ایام عزاداری ، محرم، اربعین و … تبدیل به هیئت مذهبی می‌شود و مطالب مذهبی در آن به انتشار می‌رسد و این اتفاق توسط همان کسانی می‌افتد که تا دیروز عکس‌های میهمانی‌ها و …شان همه جا را پر کرده بود! این در نظر نگارنده یک دلیل دارد و آن هم این است که مردم ایران، ایرانیان بسیار هیجانی عمل می‌کنند و با اینکه ذات مردم ایران مذهبی است و این مذهبی بودن یعنی ایمانی که از زمان‌های قدیم ایرانیان زرتشتی و خدا پرست بودند و مردمی با شخصیت والای انسانی؛ اما در اوقات دیگر تحت تاثیر هیجانات کذایی اقدام به کپی و پیست و انتشار مطالب می‌کنند بدون آنکه اولا از منظر شرعی نتیجه این اقدام خود را بدانند و دوما نتیجه اجتماعی آن را مد نظر قرار بدهند که چه تأثیری در شخصیت کودکان و نوجوانانی که به این شبکه‌ها دسترسی دارند می‌گذارد.

    اشاعه فساد از جمله مطالبی است که در نص صریح قرآن به آن اشاره شده است:

    إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَن تَشِیعَ الْفَاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(نور 24) کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آن‌ها در دنیا و آخرت است.

    همچنین حضرت محمد(ص) نیز می‎فرمایند: “کسى که کار زشتى را نشر دهد همانند کسى است که آن را در آغاز انجام داده.”

    راه چاره چیست؟
    اما راه چاره چیست؟ ایرانی که در صد سال پیش از پوشش چارقد برای زنان و عبا برای مردان به لباس‌های متحدشکل و دامن کوتاه رسید و پس از آن با انقلاب چادر و حجاب کامل پوشش تمام زنان شد به طوری که خیلی‌ها در دهه 60 پوشش مانتو را نمی‌پذیرفتند وهمچنین تغییرات پوشش از دهه 70 تا 90، نشان می‌دهد که ایرانیان هنوز به ثبات نرسیدند، هنوز در این هیاهوی تاریخ به مقصد نرسیده‌اند. در کوچه و خیابان روزی به گشت ارشاد برخورد می‌کنند و روزی به آزادی یواشکی و دریافت گل سپید اما در گوشی موبایل، مسئله فرق می‌کند کسانی را می‌بینی که بدون ریا پوشش کامل را انتخاب می‌کنند و با حجاب هستند و افراد دیگری نیز ضد این‌ها عمل می‌کنند که شاید بیشتر از نسل جوان باشند.

    اگر راه چاره را فیلتر شدن این برنامه‌ها بدانیم مطمئنا فقط صورت مسئله را پاک کردیم چون در صورت فیلترینگ شاید تنها تعداد نسبتا کمی از مخاطبان این شبکه‌ها کم شوند چرا که دانلود و نصب یک فیلترشکن نهایتا 5 دقیقه از وقت فرزندمان را می‌گیرد. پس جامعه شناسان، برنامه‌ریزان و مسئولان باید چاره را پیدا کنند و این مهم عملی شدن نیست بجز برنامه ریزی دقیق و همه جانبه با در نظر گرفتن تمامی زوایای این ماجرا.

    1504164397_.jpg

    موضوعات: خانواده
    [پنجشنبه 1396-06-09] [ 11:58:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      پذیرایی از بندگان به شکل vIp ...

    پذیرایی از بندگان به شکل vIp
    روز عرفه، روز ارتباط و نیایش و روز استجابت دعاست، روزی که خدای متعال فرصت ویژه ای را در پیش روی بندگان قرار می دهد تا اینکه قلب های زنگار گرفته از گناه در جویبار نیایش و دعا عطر بندگی و روحانیت به خود بگیرد، فرصت ناب و طلایی که نفحات رحمانی هزار برابر می شود به طوری که انسان های هوشیار هیچ گاه بهره مندی از آن را از دست نداده و به بهترین وجه از آن استفاده می کنند: «إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فتعرضین [فَتَعَرَّضُوا] لَهَا؛[1] در طول عمر شما نسیم لطف و عنایت الهى مکرر می وزد آگاه باشید [و فرصت را از دست ندهید]و خود را در معرض این الطاف قرار دهید.»

    در اهمیت و ارزش روزه عرفه همین بس کسانی که از قافله عفو شدگان در ماه رمضان عقب مانده اند، در این روز فرصتی دوباره برای جبران کاستی ها و گناهان پیدا می کنند. در روایتی از منابع روایی نقل شده است امام صادق(‏علیه‏السلام) فرمودند: «کسى که در ماه رمضان بخشیده نشود، تا سال آینده بخشیده نمى‏ شود، مگر اینکه [روز] عرفه را درک کند.‌»[2]
    روش غلط گدایی
    افرادی که به درستی جایگاه و اهمیت روز عرفه را نمی شناسند، این روز را همچون روز های قبل در جمع آوری «سیم و زر» سپری می کنند، افسوس که این دسته افراد نمی دانند که چه گوهر گرانبهایی را از دست می دهند. در بعضی از کتب نقل شده است که امام زین العابدین ‏(علیه‏السلام) در روز عرفه صداى سائلى را شنید که از مردم درخواست کمک مى‏کرد. حضرت خطاب به او فرمودند: «واى بر تو! در این روز از غیر خدا سؤال و طلب کمک مى ‏کنى، حال آنکه در این روز براى بچّه ‏هایى که در شکم مادر هستند نیز امید فضل خدا مى‏رود که آنها سعید گردند!»[3]
    قدر زر، زرگر شناسد
    جایگاه اهمیت روز عرفه را به واقع امامان معصومی می شناسند که خدای متعال اقیانوس معرفت و آگاهی را در سرزمین وجودیشان گسترانده است، امام سجاد(علیه السلام) در نیایش چهل و هفتم صحیفه سجادیه بعد از شکر و تقدیس بارى تعالى در عظمت روز مقدس عرفه مى‏ فرماید: «پروردگارا! امروز، روز عرفه است؛ روزى که به آن شرافت، کرامت و عظمت بخشیده‏ اى، و در آن رحمت خودت را [بر اهل عالم] منتشر ساخته‏ اى و با عفو و گذشت خود در این روز [بر بندگان‏] منت نهادى و عطیه و بخشش خود را در این روز نیکو گردانیدى و به واسطه این روز بر بندگانت تفضل فرمودى.»[4]
    مهمانان ویژه ی خدا
    بنا بر آموزه های روایی در روز عرفه پیش از آنکه حاجیان و زیارت کنندگان خانه خدا مورد توجه و پاسخگویی قرار گیرند، مسافرانی خاص مورد استقبال باری تعالی قرار می گیرند، مسافرانی که با خود رنگ و بویی از معرفت و شناخت خاندان عصمت و طهارت را به همراه دارند، زائرانی ویژه، که غبار سرزمینی ملکوتی بر پیکر آنان نشسته است، سرزمینی که خون بهترین بنده خدا در آنجا به ناحق ریخته شد.
    در منابع روایی نقل شده است: «على بن اسباط، از برخى اصحاب ما از حضرت ابى عبد اللَّه (علیه السّلام) آن حضرت فرمودند: خداوند تبارک و تعالى عصر روز عرفه ابتدا به زوار قبر مطهّر حضرت امام حسین (علیه السّلام) نظر مى‏کند. راوى مى‏گوید: محضر مبارکش عرض کردم: قبل از نظر نمودن به اهل موقف (حاجى ‏ها)؟ حضرت فرمودند: بلى.»[5] و همچنین در روایت دیگر از کامل الزیارات این چنین نقل شده است: خداوند بزرگ پیش از آنکه در روز عرفه بر اهل عرفات تجلّی کند، بر زائران قبر حسین (علیه السلام) تجلّی می ‏کند، و حاجاتشان را بر می‏ آورد و گناهانشان را می آمرزد، و شفاعتشان را درباره دیگران می ‏پذیرد، آن گاه به اهل عرفات توجه می‏ کند و با آنان نیز این گونه رفتار می ‏نماید.»[6]

    نکته مهم
    نکته بسیار مهمی که در این خصوص حائز اهمیت می باشد این است که ولایت و محبت نسبت به خاندان عصمت و طهارت، گوهر و قیمت وجودی انسان را صد چندان می کند، به طوری که مسیر صعود و تقرب به سوی باری تعالی را هموار تر می سازد. جایگاه ممتاز و ویژه ای که خاندان عصمت و طهارت نزد باری تعالی دارند موجب شده است کسانی که خود را به این ستارگان هدایت نزدیک می کنند بیشتر مورد توجه حق تعالی قرار گیرند، در واقع «عرفه» عرصه و فرصت شناخت و معرفت خداست، و با وجود این معرفت است که اجابت دعا سریع تر می شود و از طرفی معرفت حق تعالی بدون شناخت اهل بیت به درستی میسر نمی شود.
    در روایتی از کتاب شریف کافی از امام علی(علیه السلام) این چنین نقل شده است «نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِی لَا یعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا؛[7]ما همان اعراف هستیم که خداوند متعال به غیر معرفت ما شناخته نمی‏شود.»
    سخن آخر
    روز عرفه روز شناخت و ارتباط با خداست، از طرفی دروازه ورود به این شناخت، اهل بیت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) است.

    پی نوشت ها:
    [1]. عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، ج‏4، ص118.
    [2]. الکافی (ط - الإسلامیة)، ج‏4، ص66، ح3. « مَنْ لَمْ یغْفَرْ لَهُ فِى شَهْرِ رَمَضانَ…»
    [3]. من لا یحضره الفقیه، ج‏2، ص211.«یَوْمَ عَرَفَةَ سَائِلًا یَسْأَلُ النَّاسَ فَقَالَ لَهُ وَیْحَکَ أَ غَیْرَ اللَّهِ تَسْأَلُ فِی هَذَا الْیَوْمِ [4]. الصحیفة السجادیة، ص220، نیایش47. « اَللَّهُمَّ هذا یوْمُ عَرَفَةَ یوْمٌ شَرَّفْتَهُ وَکَرَّمْتَهُ،..»
    [5]. کامل الزیارات، ص170، ح3.
    [6]. همان، ح4. «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَتَجَلَّى لِزُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع قَبْلَ أَهْلِ عَرَفَاتٍ…»
    [7]. الکافی، ج‏1، ص184، ح9.

    1504164093_.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:51:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      سفارشات آیت الله نوری همدانی به طلاب در خصوص عید غدیر ...

    سفارشات آیت الله نوری همدانی به طلاب در خصوص عید غدیر
    طلاب برای معرفی غدیر ازفرصت فضای مجازی استفاده کنند
    امروز طلاب و فضلا از فرصتها و تهدیدات فضای مجازی غافل نباشند از این فضا برای معرفی جریان و تفکر غدیر بهره مند شوند و اسلام محمدی را به دنیا معرفی کنند.
    سفارشات آیت الله نوری همدانی به طلاب درباره عید غدیر
    حضرت آیت الله نوری همدانی در دیدار جمعی از طلاب و مبلغان اعزامی به مناسبت دهه ولایت، با بیان این که باید از این فرصت برای معرفی اسلام ناب بهره گرفت گفتند: ما با تاکید و پافشاری بر اصول خود توصیه می کنیم از اختلاف افکنی جلوگیری شود که دشمن با اختلاف بین شیعه و سنی در تلاش است است که به اصل اسلام را ضربه بزند.
    این مرجع تقلید غدیر را سرمایه بزرگی برای همه مسلمانان برشمردند و بیان داشتند: مسئله امامت و رهبری از موضوعات بسیار مهمی است و شاید بگویم مهمترین مسئله است؛ باید جشن های غدیر بسیار پررنگ برگزار شود و عقاید خود را به دور از تفرقه افکنی و اختلاف و دشمنی به جهانیان معرفی کرد.
    ایشان با بیان این که جهان امروز تشنه معارف ناب اهل بیت علیهم السلام است اظهارداشتند: کسی که مجری برنامه الهی و دستورات پروردگار متعال است و قرآن را اجرا کرده و به عرصه زندگی می آورد و هدایت بشریت را عهده دار می شود امام است.
    حضرت آیت الله نوری همدانی با بیان روایتی که فرمود، اولین انسان که خلق شد و آخرین انسان هم که از دنیا می رود امام و رهبر است گفتند: امروز طلاب و فضلا از فرصتها و تهدیدات فضای مجازی غافل نباشند از این فضا برای معرفی جریان و تفکر غدیر بهره مند شوند واسلام محمدی را به دنیا معرفی کنند.
    ایشان تاکید کردند: طلاب و روحانیون باید شبهه افکنی اعتقادی را که عمده آن نسبت به جایگاه امامت و ولایت و رهبری است را پاسخ دهند تا خدای ناخواسته انحرافی پیش نیاید.

    1504163718_.jpg

    موضوعات: خانواده
     [ 11:45:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مواردی که خمس بر آنها تعلق نمی‌گیرد ...

    مواردی که خمس بر آنها تعلق نمی‌گیرد

    بر هر فرد واجد شرایط واجب است خمس درآمد مازاد بر مؤونه ی خود را پرداخت کند. منظور از درآمد در این جا، مال و ثروتی است که از راه فعالیت های اقتصادی به دست می آید اصطلاح عنوان کسب در آن دخالت دارد.
    انواع درآمد
    1ـ درآمد کشاورزی که از راه فعالیت های کشاورزی به دست می آید.
    2ـ درآمد بازرگانی که از راه فعالیت های تجاری و بازرگانی به دست می آید. درآمد املاک که از راه اجاره ی اعیان به دست می آید، مثل درآمدی که از راه اجاره ی سرمایه های مستغلاتی از قبیل خانه، اتومبیل و مانند آن یا تولیدی از قبیل دستگاه تراش فلزات، ماشین جوراب بافی و مانند آن به دست می آید.
    3ـ درآمد حقوقی که افراد از راه اجاره ی نفس (خدمات) دریافت می دارند، مثل حقوق و مزدی که استاد با تدریس یا مهندس با فعالیت های فنی یا کارگر با کارهای ساده و همچنین هر فرد دیگری که نیروی انسانی خود را در اختیار دیگری ، دریافت می دارد می گذارد و در برابرش مزد و حقوق می گیرد.
    مالی که یک بار خمس آن داده شود دیگر خمس به آن تعلق نمی گیرد، بنابراین اگر در سال جدید مصرف نشود و باقی بماند دوباره خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 955)

    نمونه هایی از موارد عدم انطباق درآمد
    میراث:
    ارث و پول فروش آن خمس ندارد، هر چند قیمت آن افزایش یافته باشد، مگر این که آن را به قصد تجارت و زیاد شدن قیمت نگهداری کند که در این صورت، پس از فروش بنابر احتیاط واجب باید خمس ارزش افزوده آن پرداخت شود. (اجوبة الاستفتائات، س859)
    ارثی که به فرزندان صغیر می رسد خمس ندارد ولی از سود حاصل از ارث، آن مقدار که تا زمان رسیدن به بلوغ شرعی در ملک آنان باقی می ماند بنابر احتیاط بر هر یک از آنان واجب است که بعد از رسیدن به سن تکلیف، خمس آن را بپردازند.
    مهریه :
    مهریه خمس ندارد و در عدم وجوب خمس آن، فرقی بین مهریه مدت دار و بدون مدت و بین پول نقد و کالا وجود ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 862)
    هبه و هدیه :
    هبه و هدیه خمس ندارد، هر چند احتیاط (مستحب) این است که اگر از مخارج سال زیاد بیاید، خمس آن پرداخت شود. (اجوبة الاستفتائات، س 851)
    تحقق عنوان هبه و هدیه تابع قصد دهنده است، بنابراین نفقه ای که انسان از طرف پدر یا برادر یا آن دو را ، یکی از اقوام دریافت می کند در صورتی هبه و هدیه محسوب می شود که پرداخت کننده قصد کرده باشد. (اجوبة الاستفتائات، س 854)
    وسایلی که از طرف پدر و مادر و یا دیگران به شخص اهدا می شود خمس به آن تعلق نمی گیرد، هرچند این وسایل مورد نیاز او یا مناسب شأن عرفی او نباشد. بله، اگر هدیه دادن چنین اشیایی خارج از شأن پدر و مادر باشد، مؤونه ی آنان محسوب نمی شود و باید خمس آن را بپردازد.
    پدری که به دخترش یک واحد مسکونی به عنوان جهیزیه ی عروسی اش بخشیده، اگر هبه ی واحد مسکونی به دختر، عرفاً مطابق شأن پدر محسوب شود و در بین سال خمسی بخشیده باشد دادن خمس آن واجب نیست. (اجوبة الاستفتائات، س855)

    بخشش صوری

    بخشش صوری و به قصد فرار از خمس است، خمس دارد، بنابراین زن و شوهری که پیش از رسیدن سال خمسی، اقدام به هدیه کردن سود سالانه ی خود به یکدیگر می کنند تا خمس به اموال آنها تعلق نگیرد بایستی خمس آنچه به همدیگر می بخشند را بپردازند. (با این کار، خمس واجب از آنان ساقط نمی شود. (اجوبة الاستفتائات، س857)
    پول فروش هبه و هدیه خمس ندارد هر چند قیمت آن افزایش یافته باشد مگر این که آن را به قصد تجارت و زیاد شدن قیمت نگهداری کند که در این صورت، پس از فروش بنابر احتیاط واجب باید خمس ارزش افزوده آن پرداخت شود. (اجوبة الاستفتائات، س 859)
    عیدی کارمندان:
    آنچه از پول نقد و اجناس که دولت در ایام عید به کارمندان خود به عنوان عیدی می دهد خمس ندارد، هر چند تا سر سال باقی بماند. بلی اگر اجناس به قیمت کمتری در اختیار کارمندان قرار گیرد، از آن جا که در واقع قسمتی از اجناس از سوی دولت مجّانی و قسمتی در برابر پول، داده شده، فلذا از کالای باقیمانده به نسبت مقداری که پول در برابر آن پرداخت شده واجب است که خمس آن پول را بپردازند. (اجوبة الاستفتائات، س 863)
    بخشش صوری و به قصد فرار از خمس است، خمس دارد، بنابراین زن و شوهری که پیش از رسیدن سال خمسی، اقدام به هدیه کردن سود سالانه ی خود به یکدیگر می کنند تا خمس به اموال آنها تعلق نگیرد بایستی خمس آنچه به همدیگر می بخشند را بپردازند. (با این کار، خمس واجب از آنان ساقط نمی شود. (اجوبة الاستفتائات، س857)
    جایزه:
    جایزه هایی که توسط بانک ها و صندوق های قرض الحسنه و مانند آن به افراد پرداخت می شود خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س852)
    وقف:
    اعیان موقوفه (مثل زمین وقفی) مطلقاً خمس ندارد، حتی اگر وقف خاص باشد. ثمره و نمای آن هم مطلقاً خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 970)
    حقوق شرعی:
    حقوق شرعی (مثل خمس و زکات) که از طریق مراجع به طلاب محترمی اهدا می شود که مشغول تحصیل در حوزه های علوم دینی هستند خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 1027)
    هزینه ی درآمد:
    آنچه را که انسان از درآمد سال برای به دست آوردن درآمد از کارهای تجاری و غیر آن مصرف می کند از قبیل هزینه های انبار داری، حمل و نقل، وزن کردن، واسطه ی معامله و مانند آن، از درآمد همان سال استثناء می شود و خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س915)
    مال مخمس:
    مالی که یک بار خمس آن داده شود دیگر خمس به آن تعلق نمی گیرد، بنابراین اگر در سال جدید مصرف نشود و باقی بماند دوباره خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 955)
    بیمه:
    پولی که شرکت های بیمه بر اساس قرارداد برای جبران خسارت یا هزینه ی درمان و مانند آن به فرد بیمه شده پرداخت می کنند خمس ندارد. (اجوبة الاستفتائات، س 860)
    هبه و هدیه خمس ندارد، هر چند احتیاط (مستحب) این است که اگر از مخارج سال زیاد بیاید، خمس آن پرداخت شود. (اجوبة الاستفتائات، س 851)
    کمک هزینه ی تحصیلی:
    کمک هزینه ی تحصیلی که به دانشجویان از طرف وزارت آموزش عالی پرداخت می شود خمس ندارد. بله، کسانی که بورسیه شده اند و از همان دوران دانشجویی حقوق می گیرند، به حقوق آنها خمس تعلق می گیرد. (اجوبة الاستفتائات، س 975)

    1504162964_.jpg

    موضوعات: احادیث, بزرگان, اجتماعی, احکام, علمی, خانواده
     [ 11:35:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      عشق از نوع زمینی... بین ماها رسم نیست ...

    عشق از نوع زمینی…
    بین ماها رسم نیست?
    بچه حزب اللهی ام☺️
    عشقم فدای ❤️زینب❤️ است…
    ?????

    1504103658814424954_158700.jpg

    موضوعات: اجتماعی, زنان, مدافعان حرم, خانواده
     [ 08:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      #قسمت_پنجم #فصل_اول #کودکی - من زنده ام ...

    ?من زنده ام?
    #قسمت_پنجم
    #فصل_اول
    #کودکی

    این رو نگهدار. زیر بالشش هم که چاقو و قیچی بذاری، جن ها ازش دور می شن. این نقاب برای نذر و حاجت و شفای بیمارا و نیازمندان است. هرکس نذر این بچه کرد یه تیکه از این نقاب رو بهش بدید. دیگه همه چیز برایم روشن شده بود. از همه ی خیالات و بافته هایم بیرون آمدم. به مادرت گفتم اسمش را بگذار معصومه و نذر کن که کنیز حضرت معصومه باشه و امانت دست تو. همین طور که بی بی قصه ی دختره پرده رو را می گفت، خواب از دور و برم دور می شد. با کنجکاوی از او پرسیدم: بی بی حالا اون دختره کجاست؟ حالا اون نقاب کجاست؟ بی بی می خندید و می گفت: حالا اون دختره کنار بی بی ش دراز کشیده و دست هاش رو دور گردن بی بی حلقه زده تا خوابش ببره اما خوابش نمی بره، نقابش هم پیش مادرش امانته.
    قصه ی دختر پرده رو قصه ی معصومه;اولین فصه ی زندگی من بود. از یادم نمی رود هیچ وقت; اولین شبی که بی بی این قصه را برایم تعریف کرد، خارش لثه های تهی شده از دندان های شیری و جوانه ی دندان های تازه روییده مرا آنقدر به خودش مشغول کرد که نفهمیدم چگونه شب به صبح رسید. صبح زود با صدای همبازی های همیشگی ام;منیژه و زری از خواب بیدار می شدم. زری با همه ی زیبایی اش لکنت زبان داشت و آبادانی ها طبق عادت به اون لقب اضافه کرده و زری گنگو صدایش می زدند. علت انتخاب او به عنوان یک دوست، زیبایی اش نبود بلکه همین لقب زشت بود. دوست داشتم زری باشد. دلم نمی خواست زری گنگو صدایش کنند.می خواستم همیشه کنارش باشم و مواظب باشم کسی مسخره اش نکند. زری عزیزم…
    من و زری و منیژه همیشه با هم بودیم.با دمپایی های لنگه به لنگه، شلوارهای وصله دار و پیراهن های گل باقالی و گیس های بافته شده ، دست در دست هم می پریدیم توی کوچه و می خواندیم: ما سه تا دختر خاله، میرویم خونه ی خاله، می خوریم گوشت و جگر ، می زنیم به همدیگر، هاپو، هاپولو هاپو.
    اگر چه همه ی همسایه ها خاله و عمو بودند اما بعضی ها رهگذر کوچه های ما بودند. یکی از رهگذرهای دائمی ننه بندانداز بود. ننه بند انداز ماهی یک بار می آمد زن های همسایه را توی یک اتاق دور هم جمع می کرد و آن ها را صفا میداد و خوشگل می کرد. حجب و حیا آنقدر بین زن ها زیاد بود که حتی نمی خواستند کسی بفهمد چه زمانی و چه کسی آن ها را اصلاح می کند. من که دیگر ننه بندانداز را خوب شناخته بودم و می دانستم خبر آمدنش همه ی همسایه ها را خوشحال می کند، به سرعت مادرم و بقیه ی همسایه را خبر می کردم. معمولا در خانه ی ما جمع نمی شدند و می رفتند منزل خاله توران که اهل و عیالشان کمتر بود و مرد نداشتند. اما یک روز که آقا سر کار بود بچه ها همه بیرون بودند اتفاقی همه ی همسایه ها منزل ما جمع شدند و من شدم نگهبان تا کسی خبردار نشه و داخل نیاد تا بفهمه اینها چه می کنند. هر چند وقت یکبار تلاش می کردم از لای در چیزی ببینم و چیزی بفهمم، اما هر بار که لای در را کمی باز می کردم صدای جیغ زن ها و پودر سفیداب بود که به هوا می رفت. کمی که گذشت کلید را در قفل چرخاندم و توی جیبم گذاشتم و رفتم سراغ بچه های کوچه. مادرم که می خواست از کنجکاوی های من در امان باشد بدون هیچ اعتراضی فقط سفارش کرد همان دور و بر باشم. هر گروه از بچه های توی کوچه به یک بازی مشغول بودند. لی لی بازی، هفت سنگ، بالا بلندی و گوشواره طلا. کمی آنطرف تر یک جوی بزرگ بود که به آن آب تندو می گفتیم. شرط بندی می کردیم که چه کسی می تواند از روی آب بپرد! احمد می گفت فقط خدا می تونه بپره.صفر سیاه می گفت: به جز خدا شاه هم می تونه بپره. جعفر دماغ می گفت: جعفر دماغ به جای شاه می پره. حالا دیگر نوبت پریدن بود، علی گاوی، جعفر دماغ، صفر سیاه و بهمن چول همگی پریدند. هرکس که می پرید یک پول سیاه می انداختند آن دست آب. کمی آنطرف تر می خواستم یواشکی تمرین کنم که به خدا نزدیکم یا به شاه. نمی خواستم پسرها متوجه تمرین کردنم بشوند. هی رفتم عقب و آمدم جلو و ایستادم. ترس، جرات را از من می گرفت و …
    ادامه دارد….

    1504120787431704320_7940.jpg

    موضوعات: شهادت, اجتماعی, زنان, خانواده
     [ 08:15:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      بشر امروز ...

    شهید آوینی:
    بشر امروز از تعقل فلسفی و تفکر می‌گریزد و روی به سرگرمی هایی میآورد که ذاتا مبرای از تفکر باشند: فوتبال، جک، پات، آتاری، سینما و تلویزیون و علی الخصوص کارتون!

    1504125280812314330_161898.jpg

    موضوعات: شهادت, بزرگان, اجتماعی, اخلاقی
     [ 08:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      شیخ بهایی مخترع نان سنگگ ...

    ☀️

    ?مخترع نان سنگگ چه کسی بود؟؟

    شاه عباس برای رفاه حال لشگریان خود که غالباً در سفر احتیاج به نان و خورش موقت و فوری داشتند و لازم بود به هر شهری می‌رسند نانواهایی باشند که بتوانند به قدر مصرف سربازان نان تهیه نمایند و غذایی باشد که خورش نان قرار دهند، درصدد چاره برآمد و حل این مشکل را از آیت الله العظمی #شیخ_بهایی که از دانشمندان ایران بود خواست.

    ?چون در سفر لشکریان مجبور به تهیه آرد از شهرهای مختلف بودند و آرد هر شهر با شهر دیگر از نظر نوع گندم آن تفاوت داشت باید طوری این نان پخته می‌شد که از هم وا نرود و قابل استفاده باشد.

    پس آرد آن مخلوطی از انواع آردها بوده و همچنین باید با سبوس گندم نیز برای سهولت در هضم مخلوط می‌شد.

    همین است که رنگ آن تیره بوده و به خاطر وجود انواع آرد قدرت چسبندگی آن کم است و باید حتما بصورتی که می‌بینید باید روی سنگ پهن شود تا نریزد.

    ?لذا شیخ بهایی نیز تنور سنگکی را ابداع نمود. این اختراع به قدری با دقت و هوشیاری طراحی و عملی شده که پس از گذشت چند صد سال هنوز به همان صورت اولیه پخته می شود و نانی که از تنور سنگکی بدست می‌آید، محبوب‌ترین نان ایرانی است. این است که شیخ بهایی از علما و دانشمندان قرن دهم هجری را باید مخترع نان سنگک و شکل تنور آن دانست.
    ******************

    1504125498434139133_143523.jpg

    موضوعات: بزرگان, اجتماعی, خانواده
     [ 08:14:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      زائـران عـرفــه بار سـفـر می بندند ...

    زائـران عـرفــه بار سـفـر می بندند
    بار من خورد زمین و‌ ز سفر جاماندم

    باز هم متن پیامی که"حلالم بکنید”
    باز هم مثل همیشه به نظر جاماندم…”

    1504149415435824887_3777.jpg

    موضوعات: اجتماعی, اهل بیت س
     [ 08:05:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      فضای مجازی یافضای حقیقی ...

    امام خامنه ای:فضای مجازی که اسمش فضای مجازی است درحالیکه واقعافضای حقیقی است. همین فضای مجازی یک ابزار است؛ابزار بسیارکارآمد برای اینکه شما[طلاب]بتوانیدپیامتان را به اقصی نقاط دنیا برسانید

    1504001631435834149_967.jpg

    موضوعات: بیانات رهبری, اجتماعی, زنان, انقلاب, فضای مجازی, کار تشکیلاتی
    [چهارشنبه 1396-06-08] [ 08:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت

      مَنْ جامانده امـ ... ...

    رَفیق°

    اینْ رسانہ ها|??|
    خَبَرْ دارند کہ
    مَنْ✋?
    جامانده امـ …?
    هے عذابم میدهند,?☝?
    / ?گنْبَدْ ] نشانم میدهند؛

    1504002605434315350_61916.jpg

    موضوعات: شهادت, اجتماعی, محرم, زنان, انقلاب, مدافعان حرم
     [ 08:30:00 ق.ظ ]



     لینک ثابت